آگاه: محمدعلی فروغی، مهمترین رجل فکری سیاسی حکومت پهلوی، پیشگام تثبیت و تحکیم این تفکر غلط بود. او با سالها تلاش فکری و عملی، سیاست تعامل جانبدارانه و محافظهکارانه با نظام سلطه را در دستگاه دیپلماسی حکومت پهلوی نهادینه کرد. فروغی حفظ تمامیت ارضی ایران را از رهگذر حفظ بیطرفی و احترام نسبت به تمامیت ارضی سایر دولتها دنبال میکرد تا از این طریق، احترام متقابل دولتهای روس و انگلیس را به تمامیت ارضی ایران جلب کرده و مانع اتخاذ هرگونه موضع منفی این دولتها علیه تمامیت ارضی و استقلال دولت ایران شود. این چارهاندیشی فروغی در نهایت، منجر به گشایش خاصی در روابط خارجی ایران نشد و حتی خود او را نیز در مقاطع حساس یاری نکرد. سیاست جانبداری فروغی در جریان کنفرانس مهم صلح پاریس هرگز برای او و دستگاه دیپلماسی پهلوی کارساز نبود تا جایی که در همان هنگام مقامات ایرانی از این سیاست عدول کردند.
حسین علا، وزیر امور خارجه وقت ایران اقدام به طرح لایحه درخواست خسارات و غرامات از دولت انگلیس کرد و دولت ایران را ناچار به نقض منافع دولت انگلیس دید. در چنین مقاطعی اجرای سیاست مدنظر فروغی عملا منتفی بود. چرا که دولت ایران برای جبران خسارات ناشی از استعمار، چارهای جز رودررویی با دولتهای استعمارگر روس و انگلیس و نقض سیاست جانبداری فروغی نداشت. در جریان تصرف ایران توسط متفقین نیز، فروغی طبق درخواست سران متفقین حکم به پادشاهی محمدرضا پهلوی داد و امید داشت که با جلب رضایت متفقین، آنها را مجاب به خروج از ایران کند. تاریخ ایران برای تحقق این رویاپردازی فروغی سالها انتظار کشید اما سرانجام نه تنها از احاطه متفقین بر ایران کاسته نشد بلکه فرصت بیشتری نیز برای اعمال سلطه آنان فراهم آمد. سران متفقین بدون اطلاع شاه، اقدام به برگزاری کنفرانسی مشترک در خاک ایران کردند و برای انجام هرگونه اقدامی در ایران، نیاز به هماهنگی اولیه با شاه نیز نداشتند. اما با پیروزی انقلاب اسلامی این دوران حقارتآمیز به پایان رسید و سیاست سرسپردگی مقابل نظام سلطه جای خود را به سیاست ایستادگی مقابل نظام سلطه داد. انقلاب اسلامی راه نجات تمامیت ارضی ایران از چنگال سلطهگران را در بهرهبرداری از ظرفیتهای تمدنی ایران اسلامی یافت و ظرفیت احیای روحیه تشیع انقلابی را درون ایران فعال کرد.
ایرانیان با بازیابی این روحیه تمدنی، توان مضاعفی برای مقابله با دشمنان پیدا کردند و با فداکاری و شجاعتی بیبدیل که از نیروی تشیع انقلابی نشأت میگرفت، بارها و بارها اسباب ناکامی نظام سلطه را فراهم کردند. شیعیان انقلابی ایران با حفظ نگرش شیعی و انقلابی خود، تضعیف ایران را تضعیف اسلام و تشیع دانستند و از همین رو حین وقوع جنگ هشت ساله، در حفاظت و حراست ایران بیش از همه پیشتاز بودند. نظام سلطه را از وصال به آرزوی جدایی خوزستان و تجزیه ایران بزرگ ناکام گذاشتند و حسرت نقض تمامیت ارضی کشور را برای دشمنان ایران ابدی کردند. همانطور که استاد موسی حقانی، تاریخنگار برجسته ایرانی نیز در این خصوص معتقدند: این رابطه تعاملی ظرف و مظروف که در ایران بین ملیت ما و مذهب ما یعنی تشیع شکل گرفته، رمز ماندگاری ایران است. ایرانیها فهمیدند که اگر ایران تضعیف شود، تشیع و اسلام هم تضعیف خواهد شد. ما این را فقط از منظر فرقهای و مذهبی نگاه نمیکنیم، بلکه بخشی از جهان اسلام هستیم و رسالت خودمان میدانیم که طبق آموزههای خداوند، پیامبرگرامی و ائمه معصومین که برای هرمسلمانی تکلیفآور است، از سرزمینهای اسلامی و مستضعفان حمایت کنیم و در مقابل ظلم دشمنان اسلام بایستیم.
ظرفیت ویژهای که حکومت پهلوی در سایه جهل و نادانی کارگزارانی همچون فروغی، همواره از آن محروم بود و همیشه با غفلت از توان تمدنی ایران برای ایستادگی مقابل سلطهگران، کشور را تسلیم دشمن میکرد. برخلاف انقلاب اسلامی که تمام ادوار تاریخ آن در حکم گواهی و شاهدی برای این واقعیت است که ایران ظرفیت و توانایی ایستادگی مقابل نظام سلطه را دارد و محکوم به پذیرش سلطه آنها نیست. همانطور که برهههای حساس این تاریخ از جنگ هشت ساله گرفته تا جنگ ۱۲روزه، نمایانگر توانمندی تمدنی ایران اسلامی برای دفع تعرضات استکبار جهانی است.
۱۴ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۷
کارگزاران اصلی حکومت پهلوی غافل از ظرفیتهای تمدنی ایران اسلامی، اصرار زیادی بر پایبندی به این پندار باطل داشتند که ایران ظرفیت و توانایی مقابله با نظام سلطه را ندارد و ملزم به حفظ جانب دولتهای سلطهگر و پرهیز از رویارویی مستقیم با آنهاست.