آگاه: این رویداد به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برگزار شد و هدف اصلی آن، ترویج تئاتر با رویکرد آیینی-سنتی و ایجاد فضایی امن و اختصاصی برای خلق و اجرای آثار توسط بانوان بود. این رویداد از جمله ابتکاراتی بود که با تاکید و تمرکز بر فعالیت بانوان برای بانوان پا به عرصه گذاشته بودند.
گام نخست
جشنواره با تمرکز بر نمایشهایی که همه عوامل آن – از کارگردان و بازیگر تا طراح صحنه – بانوان بودند، آغاز شد. در این دوره، حدود ۱۰ تا ۱۵ اثر صحنهای و خیابانی از تهران و شهرستانها پذیرفته شد. اجراها در سالنهای معتبر مانند تالار اصلی مجموعه تئاترشهر و خانه نمایش حوزه هنری برگزار شد. این دوره پایهگذار ساختار جشنواره شد و با هدف معرفی استعدادهای اولیه بانوان، بدون رقابت سنگین، بیشتر به نمایش توانمندیها پرداخت. سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان برگزارکننده اصلی، مسئولیت فراخوان، انتخاب آثار و اجرای برنامهها را بر عهده داشت.
گام دوم: گسترش به شهرستانها
دوره دوم در سال ۱۳۸۲ ادامه مسیر دوره اول را با جدیت بیشتری دنبال کرد. در این سال، جشنواره دامنه خود را به شهرستانها گسترش داد و بخش عروسکی بهعنوان یک بخش جدید به آن اضافه شد تا خلاقیتهای حوزه کودکان و اجراهای تجربی بانوان نیز دیده شود. حدود ۱۵ اثر در بخشهای صحنهای، خیابانی و عروسکی در این دوره رقابت کردند. کارگاههای آموزشی برای نسل جوان بانوان تئاتری برگزار شد تا مهارتهای کارگردانی، بازیگری و نمایشنامهنویسی ایشان تقویت گردد. سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران همچنان برگزارکننده اصلی رویداد بود و همکاریهای محلی با مراکز نمایشی تهران، مانند تماشاخانههای وابسته به شهرداری، تقویت شد. اجراها همچنان در سالنهای تهران متمرکز بودند، اما آثار از شهرهایی مانند اصفهان و شیراز نیز حضور داشتند. این دوره با تاکید بر آموزش و کشف استعداد، زمینهساز حرفهای شدن جشنواره در سالهای بعد شد.
حرفهای شدن: دوره سوم با ۱۸ نمایش
سال ۱۳۸۳ نقطه عطفی در حرفهای شدن جشنواره بود. فریده کاکاوند به عنوان دبیر اجرایی وارد میدان شد و جشنواره با ۱۸ نمایش صحنهای کامل و معرفی بخش پژوهش اولیه، رنگ و بوی آکادمیکتری گرفت. بخش پژوهش با عنوان «زن در آینه نمایش» برای اولین بار به صورت رسمی راهاندازی شد و مقالات بانوان در مورد نقش اجتماعی زنان در تئاتر ارائه شد. افتتاحیه جشنواره در تالارهای تهران برگزار شد و اجراها در سالنهایی مانند تالار مولوی دانشگاه تهران و خانه نمایش ادامه یافت. همکاری با انجمنهای تئاتر بانوان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این دوره برجسته بود؛ وزارت ارشاد در جشنواره نقش مشاورهای داشت و انجمنها در فراخوان و انتخاب آثار مشارکت کردند. این دوره امید به بینالمللیسازی در آینده را مطرح کرد و اعلام شد که جشنواره در سالهای آتی به سمت جذب آثار خارجی حرکت خواهد کرد. بیش از ۵۰ متقاضی اثر ارسال کردند و ۱۸ اثر پس از داوری اولیه انتخاب شدند.
دوره چهارم و شعار «از نگاه بانوان»
دوره چهارم در سال ۱۳۸۴ با شعار رسمی «از نگاه بانوان تئاتر» برگزار شد تا تاکید کند که آثار نه تنها توسط بانوان اجرا میشوند، بلکه از دیدگاه زنان نوشته و کارگردانی شدهاند. این دوره ۱۶ نمایش صحنهای و خیابانی را شامل شد. بخش خیابانی برای اولین بار در فضاهای عمومی مانند پارکهای تهران اجرا شد تا تئاتر به مردم عادی نزدیکتر شود. شهرداریهای محلی، به ویژه شهرداری منطقه ۳ تهران، در برگزاری جشنواره همکاری کردند و حمایت لجستیکی برای اجراهای خیابانی آن توسط شهرداری تهران فراهم شد. اجراها در تالارهای تئاترشهر، خانه نمایش و تماشاخانه مهر حوزه هنری متمرکز بودند. این دوره با کارگاههای آموزشی در زمینه نمایشنامهنویسی و کارگردانی همراه بود و بیش از ۶۰ اثر برای بررسی ارسال شد. سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران اعلام کرد که هدف این رویداد، ایجاد یک جریان پایدار تئاتر زنمحور است.
نقطه عطف: دوره پنجم با پژوهش دائمی
پنجمین دوره در تیرماه ۱۳۸۵ برگزار شد که به عنوان نقطه عطفی در تاریخ جشنواره شناخته میشود. در این دوره، ۲۰ نمایش صحنهای از تهران و شهرستانها به رقابت پرداختند. بخش پژوهش «زن در آینه نمایش» به صورت دائمی درآمد و با ارائه ۱۰ مقاله تخصصی در همایشی جداگانه همراه بود. بیش از ۱۰۰ متقاضی اثر ارسال کردند و داوری توسط پنلی حرفهای انجام گرفت. همکاری با مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد برای داوری و انتخاب آثار تقویت شد. افتتاحیه با حضور پیشکسوتان تئاتر بانوان برگزار شد و اجراها در تالار اصلی تئاترشهر، تالار مولوی و خانه نمایش ادامه یافت. نسیم ادبی برای بهترین کارگردانی با نمایش «یک شب کوتاه» جایزه گرفت و جوایز گروهی بازیگری به گروههای تهران اهدا شد. این دوره نشان داد که جشنواره دیگر تنها یک رویداد نمایشی نیست، بلکه یک پلتفرم پژوهشی و آموزشی نیز هست.
دوره ششم و گسترش بینالمللی
ششمین دوره از ۱۵ تا ۲۳ تیر ۱۳۸۶ با دبیری اعظم بروجردی و مدیریت اجرایی مختار شبرنگ برگزار شد. این دوره ۱۴ نمایش ایرانی در بخشهای صحنهای، عروسکی، خیابانی و مرور را شامل شد. برای اولین بار، بخش ویژه با پنج اثر خارجی (از کشورهای همسایه و اروپا) اضافه شد تا جشنواره رنگ بینالمللی بگیرد. حضور محدود مردان در داوری و افتتاحیه مجاز شد، که این امر نوآوری بزرگی بود. همکاری با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن تئاتر ایران، کارگاههای آموزشی تئاتر خیابانی از هلند را به ارمغان آورد. ۱۴ جایزه در بخشهای مختلف توزیع شد، از جمله بهترین نمایش برای «مدهآ» به کارگردانی مجید میرزایی. گوهر خیراندیش در بخش ویژه حضوری برجسته داشت و نمایشهای خیابانی در مسیر یافتآباد تا برج میلاد اجرا شدند. بیش از ۸۰ اثر ارسال شد و این دوره با نشستهای رسانهای در فرهنگسرای هنر همراه بود.
فراخوان دوگانه: دوره هفتم
هفتمین دوره از ۴ تا ۱۲ تیر ۱۳۸۷ دوباره با دبیری اعظم بروجردی و مدیریت اجرایی مختار شبرنگ برگزار شد. این دوره ۱۲ اثر خیابانی از تهران و شیراز را به نمایش گذاشت. فراخوان دوگانه برای دو قشر متفاوت نسل جوان و پیشکسوتان تنوع آثار را به شدت افزایش داد. همکاری با نصرالله قادری، حسن باستانی و منوچهر اکبرلو برای نگارش فراخوان انجام شد تا متن فراخوان حرفهایتر باشد. شهرداری منطقه ۳ و بنیاد شهید و امور ایثارگران در برگزاری این دوره شریک بودند و حمایت مالی و لجستیکی از جشنواره را فراهم کردند. افتتاحیه این دوره در باغ موزه هنر برگزار شد و اجراها در تالارهای تئاترشهر و خانه نمایش ادامه یافت. شیوا مکینیان برای بهترین کارگردانی جایزه گرفت و حدود ۲۰ جایزه در بخشهای بازیگری، طراحی و پژوهش توزیع شد. همایش «زن در آینه نمایش» با مقالات جدید همراه بود و اعظم بروجردی در نشست خبری اعلام کرد که آثار پژوهشی و نمایشنامههای منتخب به چاپ خواهند رسید.
دوره هشتم، اوج و خداحافظی
هشتمین و آخرین دوره از ۳۰ آبان تا هفت آذر ۱۳۸۸ با دبیری اعظم بروجردی و دبیر اجرایی عباس غفاری برگزار شد و پربارترین دوره بود. ۲۰ نمایش صحنهای و ۱۴ اثر خیابانی رقابت کردند. همایش پژوهش با ۱۴ مقاله تخصصی برگزار و بخش خیابانی به دلیل کمبود آثار باکیفیت، غیررقابتی اعلام شد. منشور اخلاقی جشنواره برای اولین بار تدوین شد تا اصول حرفهای و فرهنگی حفظ شود. همکاری با بنیاد شهید و امور ایثارگران، شهرداری منطقه ۳ و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گستردهتر شده بود. افتتاحیه در مجتمع فرهنگی مختار سلیمانی و اختتامیه در تالار اصلی تئاترشهر با حضور عزتالله انتظامی انجام گرفت. مجید میرزایی برای بهترین کارگردانی نمایش، نسیم ادبی برای کارگردانی و گروههای بازیگری جوایز گرفتند. شهرام کرمی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی، پیشنهاد برگزاری بینالمللی دوره نهم را داد، اما این پیشنهاد به دلیل تغییرات سازمانی اجرا نشد. نمایشهای برگزیده پس از جشنواره، اجرای عمومی در تهران یافتند.
توقف میراث ماندگار
پس از دوره هشتم در سال ۱۳۸۸، جشنواره به دلیل تغییرات مدیریتی در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و تمرکز بر جشنوارههای عمومیتر مانند جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، برگزار نشد. با این حال، در طول هشت دوره، بیش از ۱۰۰ اثر اجرا شد، استعدادهایی مانند نسیم ادبی، شیوا مکینیان و مجید میرزایی کشف شدند و بخش پژوهش به چاپ مقالات و کتابهای جدی منجر شد. عزتالله انتظامی در اختتامیه دوره هشتم آن را «گامی مفید و موثر برای هنر تئاتر ایران» خواند.
احیای ایده در رویدادهای نو
روح این جشنواره در رویدادهای جدید زنده مانده است: جشنواره تئاتر «خوشه پروین» در دی ۱۴۰۳ با دبیری مازیار رضاخانی و داوری پوران درخشنده در تماشاخانه دا و برج آزادی تهران برگزار شد و بر توانمندسازی زنان تمرکز داشت. جشنواره «لوتوس» (جایزه ملی پروین اعتصامی) در شهریور ۱۴۰۴ در جزیره کیش با همکاری یونسکو و حضور بیش از ۱۱۴۰ هنرمند زن، بخش تئاتر را شامل شد. همچنین، در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر ۱۴۰۳–۱۴۰۴، بانوان حضوری پررنگ داشتند و معاون رئیسجمهور زهرا بهروزآذر به نقش کلیدی زنان در تئاتر اشاره کرد.
چرا پایان؟
گرچه این هشت دوره، داستانی کامل از تلاش برای شنیده شدن صدای زنان روی صحنههای ایران را روایت میکنند، اما این رویداد شایسته، دیگر روی برگزاری را ندید. با تمام این دستاوردها، گویا بانوان به عنوان قشری از جامعه نیاز به دیده شدن به صورت مجزا نداشتند. البته که همزمان باید در رقابتهای جمعی این دسته را دید، اما تولید محصولات بانوان برای بانوان، چه میشود؟
چرا بانوان نباید بتوانند برای مخاطبان خاص خود (بانوان) محصولاتی را تولید کنند که خارج از محدودیتها قابل اجرا باشد؟ محدودیتهایی که ربطی به اخلاق و شرع ندارد و اگر تنها بانوان تماشاگران آن باشند، میتواند دست تولیدکنندگان و مجریان را بسیار باز بگذارد. مگر نه اینکه امکان اجرای چنین رویدادی برای این قشر محترم، فراهم است؟ چرا باید اتفاقی که میتوانست فرخنده باشد، با اختلاطی ناخجسته، اندک اندک از دست برود و سپس به کلی به فراموشی سپرده شود؟ آیا در رویدادهای فرهنگی، اصراری به اجرای «مختلط» و «درهم» وجود دارد؟ آیا نمیشود کنسرتها و نمایشها، رویدادهایی با ویژگیهای خاص خود، برای مخاطبان خاص خود باشند؟ امیدواریم این اصرار، تنها از غفلت باشد و نه از عمد!