آگاه: بر اساس این کارکرد، بانکها نقش محوری در تامین مالی بنگاهها و خانوارها ایفا کرده و از طریق ایجاد اعتبار، انتقال درآمد میان دورههای زمانی مختلف را تسهیل میکنند. در نتیجه، فعالیت بانکی نهتنها به تخصیص بهینه منابع مالی منجر میشود، بلکه با فراهم کردن امکان سرمایهگذاری و مصرف آتی، ارزش افزودهای بنیادین برای اقتصاد ایجاد میکند؛ بهگونهای که توسعه تولید، اشتغال و رفاه تا حد زیادی وابسته به کارکرد صحیح این نهادهاست. از جمله موضوعات مهمی که به بانک برمیگردد مسئله نقدینگی و هدایت آن در جامعه است.

مسئله نقدینگی
نقدینگی برگردان واژه «Liquidity» و اصطلاحا نوعی از پول است که شامل اسکناس و مسکوک نزد مردم، سپردههای جاری و پسانداز و سرمایهگذاریهای مدتدار میشود. در واقع نقدینگی (پول) شامل اسکناس و مسکوک و سپردههای مردم در بانکهاست، اما برخلاف تصور عموم، سهم اسکناس و مسکوک از این پول، بسیار ناچیز است. بر اساس آمارهای بانک مرکزی در پایان اسفندماه ۱۴۰۳ به ۱۰،۱۶۵ هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به پایان سال ۱۴۰۲ رشد ۲۹.۱ درصدی را نشان میدهد. بر این اساس، نرخ رشد ۱۲ماهه نقدینگی در پایان سال ۱۴۰۳ به ۲۹.۱ درصد رسیده است، در حالی که این نرخ در پایان سال ۱۴۰۲ معادل ۲۴.۳ درصد بود.
بلاشک در اقتصاد ایران، یکی از مهمترین و پیچیدهترین چالشها در سالهای اخیر پدیده «بحران نقدینگی» است. نقدینگی، مجموع ابزارهای مالی (پول، سپرده، شبه پول) است که در دسترس بخش خصوصی و عمومی قرار دارد و میتواند برای مصرف یا سرمایهگذاری بهکار برود. رشد سریع، کنترلنشده و ناپایدار نقدینگی، میتواند به تورم بالا، کاهش ارزش پول ملی، کاهش سرمایهگذاری، اختلال در نظام بانکی و در نهایت رکود اقتصادی منجر شود.
نکته تاسفبار اینجاست که بحران نقدینگی مقولهای است که رشد روزافزون دارد و اگر کنترل نشود تبعات فراوانی خواهد داشت.
خلق پول و سیاستهای انبساطی پولی، کسری بودجه و تامین از طریق پولیسازی، عدم کارآیی نظام بانکی و داراییهای غیرجاری، تحریمها، نوسانات ارزی و بیثباتی اقتصادی و انتظارات تورمی و کاهش اعتماد به پول ملی مهمترین دامنزنندگان به مسئله نقدینگی است.
اگر دولت و بانک مرکزی بتوانند در روزها و ماههای آینده سیاستهای انضباطی پولی را بهدرستی اجرا کنند، نقدینگی را کنترل و مسیر آن را به سمت تولید هدایت کنند، شاهد کاهش تورم، ثبات نسبی ارز و احیای سرمایهگذاری خواهیم بود. در این حالت، نقدینگی به فرصت تبدیل میشود تا با سرمایهگذاری درست به رشد اقتصادی کمک کند. اما اگر نقدینگی همچنان رشد کند ولی با تاخیر یا کندی، اثرات آن به صورت موجی ظاهر شود، درصورتی که تورم بالا باقی بماند، اما مدیریت شود، از انفجار تورمی یا بحران بانکی بزرگ جلوگیری میشود. متاسفانه مولفههایی همچون رشد اقتصادی پایین، نوسان نرخ ارز و فشار بر معیشت ادامه مییابد.
در سناریوی بدبینانه نیز اگر نقدینگی به کنترل درنیاید و چرخه تورم- کاهش ارزش پول-افزایش هزینههای تولید-کاهش سرمایهگذاری تشدید شود، ممکن است به بحرانهای شدیدتری در نظام بانکی، رکود عمیق، کاهش شدید استاندارد زندگی و حتی بیثباتی اجتماعی بینجامد.
در همین راستا مواردی برای اصلاح و منظم شدن شرایط پیشنهاد میشود: الف) لازم و واجب است که پایه پولی تحت کنترل درآید و خلق پول بدون پشتوانه کاهش یابد. ب) باید مسیر نقدینگی به سمت تولید و سرمایهگذاری واقعی هدایت شود نه به سمت داراییهای سفتهبازی. ج) تقویت نظام بانکی، پاکسازی داراییهای غیرجاری و تقویت ساختار وامدهی اهمیت دارد. در اینجا مسئله بازگشت به نظام بانکداری اسلامی مهمترین مسئله است. د) کاهش انتظارات تورمی از طریق افزایش شفافیت سیاستها، تثبیت نرخ ارز و اعتمادسازی ضروری است. ی) تنوع منابع بودجه دولت، کاهش وابستگی به نفت و افزایش درآمدهای مالیاتی عادلانه میتواند فشار بر خلق نقدینگی را کاهش دهد.
اینجاست که باید به مفاهیمی همچون اقتصاد درونزا که از زیرشاخههای اقتصاد مقاومتی است بیشتر توجه کرد که طبعا این الگوها و موضوعات به مراتب نسبت به آنچه برخی در اقتصاد غربی به دنبال دریافت آن هستند کارآمدتر و موثرتر است.
نظر شما