آگاه: با وجود سرمایهگذاری سنگین بر این مدل تولید، بسیاری از تولیدات سلبریتیمحور بهخصوص در ژانر مسابقه یا تاکشو نهتنها نتوانستهاند مورد توجه پایدار مخاطب قرار گیرند، بلکه در مواردی حتی منجر به دلزدگی عمومی شده و به دلیل شکست در جذب بیننده، به سرعت به پایان رسیدهاند. شکست پروژههایی اینچنینی چه در تلویزیون و چه در نمایش خانگی بهوضوح ثابت میکند که صرف حضور یک چهره مشهور، کمکی به پوشاندن ضعفهای ساختاری و محتوایی نمیکند. این شرایط البته از یک زاویه هم میتواند نشاندهنده ضعف مدیریتی در توسعه زیرساختهای تربیت مجری متخصص و تکیه بر فرمولهای پرریسک شهرتمحور باشد.
یک استثنا در ژانر مسابقات
در این فضا «مسابقه صد» که از شبکه سه سیما با اجرای هادی حجازیفر پخش میشود، توانست توجه ویژهای را به خود جلب کند. ژانر مسابقه در سالهای اخیر کمتر از گذشته در تلویزیون ایران پرطرفدار بوده اما این برنامه موفق شد در ژانر مسابقات اطلاعات عمومی مخاطبان خودش را پیدا کند. حضور هادی حجازیفر با کارنامهای درخشان در بازیگری و کارگردانی در مقام مجری مسابقه در ابتدا تعجببرانگیز بود. با این حال، تصمیم برای انتخاب او و فرمت خاص برنامه توانست برنامه را به یک موفقیت نسبی تبدیل کند.
مولفههای جذابیت در ساختار و محتوا
موفقیت «مسابقه صد» ریشه در ترکیبی دقیق از طراحی پیچیده محتوایی، ساختار بصری پرهیجان و عملکرد متفاوت مجری دارد. این برنامه تلاش میکند تا فراتر از تکیه بر شهرت صرف حجازیفر عمل کند. با این حال، اجرای هادی حجازیفر یکی از ستونهای اصلی جذابیت «صد» است. او با رویکردی خاص با مخاطب و شرکتکنندگان ارتباط برقرار میکند. اجرای او شیرین و دلپذیر است و مهمتر از همه، نه تنها شباهتی به اداهای آنچنانی و ادعاهای مرسوم اغلب مجریان تلویزیونی ندارد، بلکه آنچنان رها و بیتکلف است که در لحظاتی فراموش میکنیم حجازیفر، مجری برنامه است. این سبک میتواند نوعی بازگشت به اصالت و تواضع در مقابل تصنع و تقلید باشد که منتقدان اغلب از آن در اجرای مجریان جدید و حتی سلبریتیها انتقاد میکنند. درباره اجرای حجازیفر در این برنامه میگویند، این بازیگر توانسته خود واقعیاش را روی صحنه بیاورد.

سرعت، هیجان و دوئل استراتژیک
«مسابقه صد» بر اساس یک فرمت بینالمللی طراحی شده که با ظرافتهای فرهنگی ایران تلفیق شده. این مسابقه در فضایی بالغ بر ۱۵۰۰ مترمربع ساخته و برای پنج فصل تدارک دیده شده که میزبان ۵۰۰ شرکتکننده است. ساختار رقابت متفاوت است. صد شرکتکننده در یک شبکه ۱۰ در ۱۰ قرار میگیرند که هر مربع نماد حضور آنهاست و رقابت به صورت دو به دو و دوئل برگزار میشود. مکانیزم اصلی بازی مبتنی بر تسخیر زمین حریف است. یعنی که برنده هر رقابت، مربع بازنده را تصاحب کرده و این شیوه، علاوه بر دانش، عنصر استراتژی را هم برای بقا در مسابقه ضروری میکند.
فلسفه محتوایی یک مسابقه تلویزیونی
محتوای «مسابقه صد» هدفمند و دارای یک پیام اجتماعی است. دایره سوالات برنامه بسیار وسیع است و شرکتکنندگان باید دانستههای خود را در حوزههای متنوعی از جمله ورزش، هنر، تاریخ، جغرافیا، آشپزی، امور فنی و حتی مناسبات به ظاهر پیش پا افتاده و روزمره زندگی محک بزنند. این تنوع باعث میشود که مخاطبان بیشتری جذب برنامه شده و تلاش کنند تا همپای شرکتکنندگان، اطلاعات عمومی خود را در معرض آزمون قرار دهند. «مسابقه صد» با تاکید بر دانش کاربردی و روزمره به دنبال ایجاد نوعی سرمایه اجتماعی است. ایده اصلی برنامه بر این مفهوم استوار است که هر آنچه به نظر بیاهمیت میرسد، روزی مفید خواهد بود. علی رضازاده، سرپرست نویسندگان این برنامه میگوید که این مسابقه جای افرادی است که قرار نبوده دیده شوند اما اکنون حق دارند که برنده شوند و آنتن رسانه در اختیارشان قرار میگیرد.
این رویکرد در عمل نظام سنتی ارزشگذاری دانش را به چالش میکشد، به شکلی که داشتن تحصیلات عالی ملاک نیست و مثلا کارگر ساختمانی که مهارت شناخت ابزار ساختمانی را دارد، میتواند فردی با دکترای انرژی هستهای را ببرد. تمرکز بر دانش کاربردی یک استراتژی هوشمندانه برای کاهش دلزدگی مخاطبان از برنامههای نخبهگرا و لوکس است.
دشواریهای تولید محتوا و فرآیندهای فنی
موفقیت «مسابقه صد» با چالشهای تولیدی و محتوایی همراه بوده که خود نشاندهنده سختیهای پیادهسازی چنین پروژههایی است. ایمان قیاسی، مجری طرح این برنامه میگوید ساخت این مسابقه به لحاظ فنی و محتوایی کار بسیار پیچیده و سختی بوده و تجربه متفاوتی از دیگر آثار است. طراحی دکور با این عظمت و مشکلات فنی مربوط به پخش و همگامسازی متن از جمله چالشهای فنی بود. علاوه بر این، تیم محتوا برای به چالش کشیدن شرکتکنندگان نیاز به طراحی ۴۰۰ موضوع مختلف داشتند. تیم نویسندگی و محتوای برنامه با محدودیت تخصص در برخی حوزهها مانند نجوم، سنگشناسی یا مثلا حشرهشناسی مواجه بودهاند و برای رفع ایرادات و تولید محتوای دقیق نیاز به مراجعه به متخصصان بیرونی داشتند. این نیاز به دقت بالا، فرآیند تولید را کند و پرهزینه میکند. لزوم اجرای مرحله راستیآزمایی با کارشناسان برای اطمینان از صحت سوالات و تصاویر که نباید کوچکترین اشتباهی داشته باشند، نشاندهنده هزینههای پنهان در این فرآیند نوآوری است. همچنین، فرآیند انتخاب شرکتکننده نیز سختگیرانه بوده است. از میان حدود ۵۶ هزار متقاضی برای دو فصل، افراد باید چندین آزمون تخصصی را میگذراندند و تیم تولید همچنین بر کاراکتر آنها نظارت داشت تا جذابیت لازم برای جلوی دوربین را داشته باشند. این نشان میدهد که موفقیت «صد» ناشی از یک گروه نویسندگی و برنامهریزی و نیروی انسانی قوی است و این سطح از تولید ممکن است به عنوان الگویی پایدار برای تمامی تولیدات رسانه ملی قابل تکرار نباشد.
آسیبهای سلبریتیمحوری بر حوزه اجرا
جدای از موفقیت «مسابقه صد»، پدیده استفاده از بازیگران بهعنوان مجری یک بحث بنیادین و حرفهای است که انتقادات جدی از سوی متخصصان این حوزه به همراه داشته است. مجریان قدیمی و متخصص معتقدند که استفاده از بازیگران در قالب مجری با استانداردهای حرفهای مغایرت دارد. پیش از این و در سالهای گذشته که جریان اضافه شدن بازیگران به اجرا در تلویزیون تازه جان گرفته بود، اسماعیل میرفخرایی، مجری و تهیهکننده شناختهشده تلویزیون، در اینباره گفته بود، «اجرا در تلویزیون تبدیل به مقولهای شده که هر کسی از مادرش قهر میکند به عرصه اجرا میآید.»
البته در این مورد، نقد بنیادین بر تصمیمگیرندگان اصلی در صداوسیما متمرکز است که برای فرار از بحران مخاطب به راهحلهای سریع و پرهزینه متوسل میشوند. تلویزیون برای جذب مخاطب، سلبریتیها را میآورد و فکر میکند میتواند خود را نجات دهد اما گاه پیش میآید که همان مهرهها را هم میسوزاند. این رویکرد به جای حل ریشهای بحران محتوا، بحران عمیقتری را در حوزه هویت حرفهای مجریان متخصص ایجاد کرده است. البته میرفخرایی تقصیر اصلی را بر دوش تهیهکنندگانی میدید که به اصول برنامهسازی و اجرا پایبند نیستند. علاوه بر این، سیال بودن خطوط قرمز در سازمان صدا و سیما که با تغییر مدیران و سلیقهها عوض میشود، یک نقد جدی دیگر است. این بیثباتی، برنامهریزی بلندمدت و حفظ مجریان متخصص را دشوار میکند و تلویزیون را به استفاده از ستارهها به عنوان یک مسکن موقت سوق میدهد.
احیای مسابقه تلویزیونی یا یک استثنا؟
«مسابقه صد» را نمیتوان یک قاعده دانست بلکه بیشتر یک استثنا در فضای رسانهای ایران است که در احیای ژانر مسابقه تلویزیونی موفق عمل کرده است. موفقیت این برنامه، برخلاف موج عمومی شکست پروژههای سلبریتیمحور، نه از شهرت هادی حجازیفر، بلکه از تلفیق ماهرانه طراحی محتوای هوشمندانه و فرمتی جذاب نشأت گرفته است. این برنامه توانست با ارائه یک تجربه متفاوت شامل دکور کاربردی و هیجانانگیز و مکانیزم بازی استراتژیک مخاطب را جذب کند. مهمتر از آن، فلسفه محتوایی برنامه که بر ارزش نهادن به دانش مردم عادی و تخصصهای روزمره و البته دموکراتیزه کردن دانش تاکید دارد، توانست ارتباط عمیقی با مخاطب اصلی تلویزیون برقرار کند. اجرای هادی حجازیفر نیز بهعنوان یک مکمل عمل کرد. او با ارائه یک اجرای بیتکلف و اصیل از تله تکراری شدن و تقلید که گریبانگیر بسیاری از بازیگران مجری شده است، اجتناب کرد. با این حال، موفقیت «صد» نباید بهانهای برای نادیده گرفتن نقدهای ساختاری بر سیاستهای کلی رسانه ملی در حوزه اجرا باشد. تا زمانی که مدیران تلویزیون برای جذب مخاطب، به جای توسعه زیرساختها و پایبندی به اصول حرفهای اجرا، فقط بر جذب سلبریتیها تکیه کنند و از آسیبهای حرفهای که به بازیگران و مجریان متخصص وارد میشود چشمپوشی کنند، این صنعت در یک چرخه تکراری و پرهزینه از شکستها باقی خواهد ماند.
نظر شما