۲۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
کد خبر: ۱۸٬۱۱۷
سنتی برای جان‌بخشی به کتاب‌ها

آگاه: سنت تقریظ‌نویسی، همچون یک کیمیاگر فرهنگی، به کتاب جان می‌بخشد و آن را از مرزهای صرفا انتشار عبور می‌دهد. اما این اعجاز، تنها نیمه راه است. پرسش عمیق‌تر آن است که چگونه اطمینان یابیم این کیمیا به دست کسانی می‌رسد که برای ساختن ایران قوی، بیش از هر چیز نیازمند تزکیه از طریق کلمه هستند؟ در زیست ایرانی-اسلامی ما، فرهنگ کتاب‌خوانی فعلا بیشتر به یک انباشت سنگی می‌ماند تا یک رگ حیاتی جاری؛ کتاب‌ها محترم‌اند، اما اغلب ساکن‌اند. برای ریشه‌دوانی این فرهنگ، باید از ابزارهای تبلیغی رایج فاصله گرفت و به قلب نیازهای بنیادین انسان متوسل شد؛ نیازی که اسلام با «اقرأ» آغازش کرد: عطش درک خویش و جهان هستی.

۱. جایگزینی وظیفه با حریم مقدس
بزرگ‌ترین مانع بر سر شکوفایی کتاب‌خوانی، تلقی آن به مثابه یک تکلیف اجباری یا یک بایسته صرف اجتماعی است. در عمق فرهنگ ایرانی-اسلامی، هر گامی که به سوی کمال برداشته شود، آنگاه به بار می‌نشیند که در حریم امن نیت خالص و خلوت انسان جای گیرد؛ وگرنه هر عمل تربیتی، اگر در پی نگاه بیرونی انجام شود، تنها پوسته‌ای از معنا خواهد بود و گوهر معنویتش به تاراج می‌رود.
راه گریز از این اجبار ظاهری، در آن است که مطالعه در خانواده، نه به عنوان یک دستورالعمل، بلکه به مثابه یک سنت عاطفی جاری بازنمایی شود. زمانی که عشق، انگیزه را بیافریند، دیگر نیازی به تکیه بر جایگاه تکلیف نیست؛ چرا که خواندن از دایره «باید» به قلمرو «خواستن قلبی» منتقل گشته و در همان حریم مقدس ارادت، جاودانه خواهد شد. این امر نیازمند تغییر پارادایم است: والدین نباید صرفا فرزند را مجبور به کتاب خواندن کنند، بلکه خود باید تبدیل به آینه عمل شوند. اگر کودک ببیند که پدر و مادرش با شور و اشتیاق به سراغ متون می‌روند، این رفتار از یک توصیه به یک زبان مشترک عاطفی تبدیل می‌شود. باید به جای تمرکز بر کمیت کتاب‌ها، بر کیفیت زمان اختصاص‌یافته به کلمه تمرکز کرد؛ جلسات کوتاه و متمرکز که در آن خانواده یکدیگر را با آنچه خوانده‌اند، مهمان می‌کنند. اینگونه، کتاب از یک شیء منفرد، به یک بستر ارتباطی تعمیق‌یافته مبدل می‌شود.

۲. کتاب، فیلتر نویزهای هویتی
ما در عصر نویز اطلاعاتی زندگی می‌کنیم؛ سیل مداومی از داده‌ها که هویت فرد را هدف قرار داده است. سبک زندگی اسلامی-ایرانی نیازمند یک فیلتر قوی برای حفظ اصالت است. کتاب‌ها، به‌ویژه آنهایی که مورد تایید خردمندان هستند، همین فیلتر را فراهم می‌آورند.
راهکار عملی، پیوند دادن مطالعه با مقاومت فعال است. باید آموزش داد که خواندن یک کتاب عمیق، عین جهاد تبیین درونی است. به جای اینکه صرفا بگوییم «این کتاب را بخوان»، باید گفت: «این کتاب، شمشیر تو در برابر روایت‌های گمراه‌کننده است.» برای مدیران و جوانان، باید مدل‌هایی طراحی شود که در آن مطالعه یک رمان فاخر یا یک کتاب تاریخی دقیق، مقدمه‌ای برای کشف لایه‌های پنهان وضعیت فعلی کشور تلقی شود. این اتصال به بعد راهبردی و دفاعی، مطالعه را از حاشیه به متن دغدغه‌های روزمره می‌آورد.

۳. توسعه از نقطه اثر تا شبکه اثر
سنت تقریظ‌نویسی یک نقطه اثر است. اما برای تبدیل آن به یک شبکه اثر، باید مکانیزم‌هایی طراحی شود که نتایج آن در جامعه منتشر شود. اگر کتابی تقریظ می‌گیرد، نباید صرفا به رونمایی بسنده کرد. باید یک چرخه بازتولید فعال شود:
الگوی مربیگری: نویسنده کتاب تقریظ‌خورده، باید به عنوان یک مربی برای نویسندگان جوان‌تر معرفی شود. دیدارها و کارگاه‌های تخصصی تحت عنوان «شاگردی در مکتب فلان تقریظ»، می‌تواند نسل جدید را با تعهد فکری درگیر کند.
ترجمه به زبان زندگی: ترجمه نباید صرفا زبانی باشد. باید محتوای آن کتاب، به زبان‌های هنر، موسیقی، نمایش و حتی بازی‌های رایانه‌ای ساده‌سازی شود. یک کتاب تاریخی خوب، باید تبدیل به یک درام تاثیرگذار شود که پیام اصلی‌اش را بدون نیاز به خواندن متن اصلی، به مخاطب عام منتقل کند.
در نهایت، ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی در زیست اسلامی-ایرانی، نه یک عملیات صرفا آموزشی، بلکه یک مهندسی معنوی-فرهنگی است. تا زمانی که مطالعه به عنوان ابزاری برای یافتن حقیقت، تقویت ایمان و ساختن هویت مستقل (ایران قوی) تعریف نشود، در قفسه‌ها خواهد ماند. ما نیازمند ریشه‌دوانی عمیق هستیم، نه صرفا تزئین باغچه.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.