در سال‌های اخیر، ایران بارها شاهد بحران‌های ناشی از بارش‌های سنگین باران، سیلاب‌های ناگهانی و ویرانگر، آبگرفتگی گسترده معابر شهری و روستایی و همچنین برف‌های سنگین و انباشته در مناطق کوهستانی و شمالی بوده است. سازمان هواشناسی کشور، با صدور هشدارهای متعدد در سطوح نارنجی و حتی قرمز، تلاش می‌کند تا نهادهای مسئول و شهروندان را از خطر قریب‌الوقوع آگاه سازد، اما هر بار این هشدارها با غافلگیری گسترده، ناکارآمدی در پاسخگویی و خسارات جانی و مالی سنگین همراه می‌شود. این چرخه تکراری و معیوب که در سیل‌های گسترده سال ۱۳۹۸، بحران‌های بارشی سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ و حتی رویدادهای اخیر مانند طوفان‌ها مشاهده شده، ریشه در مشکلات ساختاری و مدیریتی عمیقی دارد.

چرخه تکراری غافلگیری بحران‌ها

آگاه: ضعف شدید در هماهنگی بین‌دستگاهی که مسئولیت‌ها میان وزارت کشور، سازمان مدیریت بحران، هلال احمر، نیروهای مسلح، استانداری‌ها، شهرداری‌ها و وزارتخانه‌های مرتبط پراکنده است، یکی از اصلی‌ترین عوامل است. علاوه بر این، ساخت‌وسازهای غیرقانونی و گسترده در بستر رودخانه‌ها، مسیل‌ها و مناطق سیل‌خیز، همراه با تخریب جنگل‌ها، بیش‌چرایی مراتع و تغییرات کاربری اراضی، ظرفیت طبیعی جذب و عبور آب را به شدت کاهش داده و بارش‌های رگباری را به سیلاب‌های مرگبار تبدیل کرده است.
زیرساخت‌های شهری فرسوده و ناکافی، به ویژه سیستم‌های زهکشی قدیمی در کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد و اهواز، مدیریت نادرست منابع آب و سدها که اغلب برای تامین آب شرب پر نگه داشته می‌شوند، اشکال در شیوه ساخت‌وساز شهری، تاثیر تغییرات اقلیمی که الگوی بارش را به سمت دوره‌های طولانی خشکسالی و سپس رگبارهای شدید سوق داده و همچنین کمبود تجهیزات امدادی، آموزش ناکافی عمومی و بی‌اعتمادی شهروندان به هشدارها به دلیل تکرار غافلگیری‌های گذشته، همگی دست به دست هم داده‌اند تا این بحران‌ها نه تنها تکرار شوند، بلکه شدت بیشتری پیدا کنند.

چگونه دیگران چرخه بحران را شکستند
با این حال، تاریخ مدیریت بحران در کشورهای دیگر نشان می‌دهد که چنین چالش‌هایی لاینحل نیستند و با اراده سیاسی، برنامه‌ریزی بلندمدت و سرمایه‌گذاری مداوم، می‌توان این چرخه را شکست و خسارات را به حداقل رساند. بسیاری از کشورها که در گذشته با سیلاب‌های مکرر و فاجعه‌بار روبه‌رو بودند، پس از یک یا چند رویداد ویرانگر، درس‌های لازم را گرفتند و سیستم‌های خود را به طور اساسی بازسازی کردند.
هلند، کشوری که بیش از نیمی از خاک آن زیر سطح دریا قرار دارد و همواره در معرض تهدید طغیان آب بوده، پس از سیل فاجعه‌بار سال ۱۹۵۳ که بیش از یک هزار و هشتصد نفر را به کام مرگ کشاند، نقطه عطفی در سیاست‌های خود ایجاد کرد. این کشور با اجرای پروژه‌های عظیم مهندسی مانند دلتا ورکس، که شامل مجموعه‌ای از سدهای متحرک، دیواره‌های طوفان، دروازه‌های پیشرفته و سیستم‌های کنترل خودکار است، رویکردی چندلایه به ایمنی اتخاذ کرد. این رویکرد نه تنها بر دفاع سخت مهندسی تمرکز دارد، بلکه با پروژه معروف «فضا برای رودخانه»، مناطق ذخیره سیل طبیعی ایجاد کرده و به رودخانه‌ها فضای بیشتری برای گسترش در زمان طغیان داده است. نتیجه این تلاش‌ها، تبدیل هلند به یکی از امن‌ترین کشورهای جهان در برابر سیل شده، به طوری که خسارات جانی تقریبا به صفر رسیده و حتی در برابر طوفان‌های شدید، سیستم به طور موثر عمل می‌کند.
ژاپن نیز، که به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش سالانه با طوفان‌های گرمسیری، سیلاب‌های ناگهانی و برف‌های سنگین در مناطق شمالی مواجه است، پس از تصویب قانون پایه‌ای اقدامات مقابله با بلایا در دهه ۱۹۶۰، سیستم مدیریت بحران خود را متحول ساخت. این کشور با توسعه سیستم هشدار زودرس پیشرفته که شامل پیش‌بینی‌های دقیق هواشناسی، اپلیکیشن‌های موبایل برای اطلاع‌رسانی فوری و دستورات تخلیه و همچنین تمرین‌های منظم عمومی است، توانسته واکنش‌ها را سریع و موثر کند. در شهرهایی مانند توکیو، پارک‌های ذخیره آب، کانال‌های انحرافی عظیم و به ویژه سیستم زیرزمینی کنترل سیل معروف به جی-کنز (که یکی از بزرگ‌ترین مخازن جهان برای هدایت آب اضافی به عمق زمین است) ساخته شده تا سیلاب‌های شهری را مهار کند. در مناطق برفی، ژاپن از تجهیزات مکانیزه پیشرفته برف‌روبی، حصارهای جلوگیری از ریزش برف در جاده‌ها، سیستم‌های گرمایش زیرسطحی جاده‌ها و هشدارهای زمستانی دقیق استفاده می‌کند. فرهنگ آمادگی عمومی، که از مدارس آغاز  و با تمرین‌های سالانه تقویت می‌شود، نقش کلیدی در کاهش تلفات ایفا کرده است.
سنگاپور که در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ با سیل‌های مکرر شهری دست و پنجه نرم می‌کرد و بخش‌های وسیعی از شهر زیر آب می‌رفت، با اجرای برنامه جامع آب‌ها، رویکردی طبیعت‌محور اتخاذ کرد. این برنامه کانال‌های بتنی خشک و بی‌روح را به پارک‌های سبز و جذب‌کننده آب تبدیل کرد، مخازن زیرزمینی بزرگ ساخت، سنسورهای هوشمند برای نظارت در لحظه نصب کرد و مناطق سیل‌خیز را از بیش از سه هزار هکتار به کمتر از  ۳۰ هکتار کاهش داد. این تحول نه تنها خطر سیل را تقریبا حذف کرد، بلکه شهر را به فضایی سبزتر و پایدارتر تبدیل کرد.
حتی کشورهایی در حال توسعه مانند بنگلادش، که یکی از سیل‌خیزترین نقاط جهان است، با ایجاد سیستم هشدار جامعه‌محور، ساخت پناهگاه‌های سیل و ادغام مدیریت تغییرات اقلیمی در سیاست‌ها، مرگ‌ومیر ناشی از سیل را از هزاران نفر به صدها نفر کاهش داده‌اند. آمریکا پس از طوفان کاترینا در سال ۲۰۰۵، برنامه بیمه سیل ملی را تقویت کرد و زمین‌های پرخطر را خریداری کرد تا به تالاب‌های طبیعی تبدیل شوند. درس مشترک این تجربیات، تمرکز بر پیشگیری به جای واکنش صرف، سرمایه‌گذاری بلندمدت در زیرساخت‌ها، هماهنگی مرکزی قوی، آموزش عمومی گسترده، ممنوعیت ساخت‌وساز در مناطق پرخطر، لایروبی منظم، مدیریت علمی منابع آب و ترکیب راه‌حل‌های مهندسی سخت با رویکردهای طبیعت‌محور است.

مسیر ایران برای رهایی
ایران نیز می‌تواند و باید از این الگوها الهام بگیرد تا این چرخه ویرانگر را پایان دهد. نخستین و اساسی‌ترین گام، اصلاح ساختاری در مدیریت بحران است؛ سازمان مدیریت بحران کشور باید به نهادی قدرتمند با اختیارات گسترده و بودجه مستقل تبدیل شود تا بتواند نقش هماهنگ‌کننده مرکزی را ایفا کند و پراکندگی مسئولیت‌ها میان دستگاه‌های متعدد را از بین ببرد. سرمایه‌گذاری گسترده در زیرساخت‌های پیشگیری، مانند آزادسازی کامل بستر رودخانه‌ها و مسیل‌ها از ساخت‌وسازهای غیرقانونی با اجرای قاطع قوانین و حتی تخریب موارد موجود، ایجاد مناطق ذخیره سیل و پارک‌های طبیعی جذب‌کننده آب در حاشیه شهرها، ساخت مخازن زیرزمینی بزرگ برای کلانشهرها و نوسازی سیستم‌های زهکشی شهری با فناوری‌های مدرن، حیاتی است. اجرای طرح‌های جامع آبخیزداری در حوزه‌های آبریز کشور، که نه تنها بارش‌ها را به سیل تبدیل نمی‌کند بلکه سفره‌های زیرزمینی را تغذیه کرده و به مقابله با خشکسالی کمک می‌رساند، باید در اولویت قرار گیرد. لایروبی سالانه و منظم رودخانه‌ها، کانال‌ها و مسیل‌ها، همراه با تدوین پروتکل‌های علمی و اجباری برای مدیریت سدها (شامل تخلیه به‌موقع مخازن پیش از فصل بارشی) می‌تواند بسیاری از فجایع را پیشگیری کند. در حوزه هشدار و آموزش، توسعه سیستم هشدار زودرس پیشرفته با استفاده از اپلیکیشن‌های موبایل، پیامک‌های فوری و سامانه‌های صوتی، همراه با کمپین‌های گسترده رسانه‌ای و آموزشی در مدارس، دانشگاه‌ها و جوامع محلی، ضروری است تا اعتماد عمومی به هشدارها بازسازی شود و شهروندان بدانند در مواجهه با خطر چه باید کنند. در کوتاه‌مدت، تخصیص بودجه ویژه و فوری برای لایروبی و تجهیز شهرهای پرخطر، خرید تجهیزات امدادی پیشرفته مانند هلیکوپترهای نجات، قایق‌های سیل و ماشین‌های برف‌روب مکانیزه و همچنین بهره‌گیری از همکاری‌های بین‌المللی با کشورهایی مانند هلند و ژاپن برای انتقال دانش و اجرای پروژه‌های مشترک، می‌تواند نتایج سریعی به همراه داشته باشد.

نقش تعیین‌کننده مردم
اما هیچ یک از این اقدامات بدون مشارکت فعال و آگاهانه مردم به نتیجه کامل نخواهد رسید. نقش شهروندان در شکستن این چرخه غافلگیری نه تنها مکمل، بلکه گاهی تعیین‌کننده است. مردم می‌توانند با جدی گرفتن هشدارهای هواشناسی و پرهیز از تردد غیرضروری در روزهای بارشی سنگین، از بسیاری تلفات جانی جلوگیری کنند. گزارش فوری ساخت‌وسازهای غیرقانونی در مسیل‌ها و رودخانه‌ها به نهادهای نظارتی، مشارکت در طرح‌های محلی آبخیزداری و درخت‌کاری و حتی فشار عمومی بر مسئولان از طریق رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای اجرای پروژه‌های زیرساختی، می‌تواند دولت را به حرکت وادارد.
در سطح فردی، تجهیز منازل به وسایل ایمنی اولیه، یادگیری مهارت‌های اولیه امداد و نجات از طریق دوره‌های هلال احمر و اجتناب از ریختن زباله در جوی‌ها و کانال‌ها که باعث انسداد زهکشی می‌شود، تاثیر مستقیم در نتیجه حاصله دارد.
تجربه کشورهای موفق نشان می‌دهد که وقتی مردم نه صرفا قربانی، بلکه به عنوان شریک اصلی مدیریت بحران دیده شوند، نتایج بسیار پایدارتر است؛ همان‌گونه که در ژاپن تمرین‌های خانوادگی و مدرسه‌ای آمادگی در برابر بلایا بخشی از فرهنگ شده یا در هلند جوامع محلی در نظارت بر سدها و رودخانه‌ها نقش دارند؛ در ایران نیز، اگر شهروندان از حالت انفعال خارج شوند و مسئولیت اجتماعی خود را در حفاظت از محیط زیست و رعایت قوانین شهری بپذیرند، می‌توان امید داشت که این بحران‌های تکراری به تدریج به تاریخ بپیوندد. این تحولات، هرچند پرهزینه و زمانبر هستند و ممکن است دهه‌ها طول بکشند، اما همان‌گونه که کشورهای پیشرو ثابت کرده‌اند، با اراده سیاسی قاطع، اجرای جدی قوانین موجود، جلوگیری از دخالت‌های سیاسی و اعمال منفعت در پروژه‌های عمرانی، تمرکز بر پیشگیری به جای صرفا واکنش پس از بحران و مهم‌تر از همه، همراهی و مشارکت فعال جامعه، کاملا قابل دستیابی‌اند. ایران با برخورداری از متخصصان توانمند، تجربیات تلخ گذشته و پتانسیل بالای مردمی، می‌تواند این مسیر را بپیماید و نه تنها خسارات را به حداقل برساند، بلکه به کشوری مقاوم در برابر بلایای طبیعی تبدیل شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.