آگاه: ارزیابی شما از روند مذاکراتی که تاکنون صورت گرفته چیست و عملکرد مذاکرهکنندگان کشورمان و طرف مقابل را چگونه ارزیابی میکنید؟
باتوجهبه مجموعه شرایطی که در دو طرف و در منطقه وجود دارد، مسائل بسیار پیچیدهای بهطور غیرمستقیم در فضای مذاکرات تاثیرگذار است. هیچیک از دو طرف نمیتوانند این مسائل پیچیده را نادیده بگیرند، در حالی که هر یک از آنها به نحوی در مذاکرات و نتایج آن تاثیرگذارند. به نظر میرسد که طرفین قصد دارند در صورت امکان به نتایج حداقلی برسند و بهنوعی برای موقعیت جدید خودشان تعریف داشته باشند. لذا بسیار بااحتیاط و بادقت مذاکرات را پیش میبرند و سعی میکنند که مذاکرات به بنبست کشیده نشود.
اما درعینحال، قطعا دوره نسبتا طولانی شاید دو یا سه ماه احتمالا طول بکشد تا تمام ابعاد قضایای مورد بحث در مذاکرات به یک نتیجه ممکن برسد؛ بنابراین به نظر میرسد در این دوره طرفین سعی کردهاند که از شکست مذاکرات جلوگیری کنند ولی درعینحال هم به دستاوردهای روشن و صریحی نرسیدهاند. به نظر میرسد هیات ایرانی و طرف مذاکرهکننده آنها، در راس آنها، جناب آقای عراقچی، بسیار هوشمندانه مذاکره میکنند؛ به گونهای که در نهایت باید نتایج به صورت گامبهگام (بهعبارتدیگر، یک اقدام در مقابل یک اقدام) محقق شود. اگر به این نتیجه برسند، طبیعتا مذاکرات موفق خواهد شد؛ ولی اگر طرف مقابل حاضر به اجرای گامبهگام نتایج مذاکرات نباشد، طبیعتا مذاکرات طولانی خواهد بود.
ترامپ در روزهای اول با زبان تهدید وارد شد (اینکه حالا مذاکره کنیم، اگر نکردید مثلا به شما حمله نظامی میکنیم) و دنبال مدیریت روابطش با کشورها بود. چه شد که به مذاکرات روی آورد و از آن تهدید فعلا دست کشید؟
روش خاص رییسجمهور آمریکا در مقابل خواستههای خود همین است. یعنی تقریبا با همه دولتها، حتی متحدان و دوستان خودش، باسیاست «چماق» برخورد میکند. بهعبارتدیگر، برای گرفتن امتیازات با تهدید وارد میشود و این تهدید را آنقدر بزرگ میکند که طرف مقابل مجبور شود بهنوعی تسلیم شود یا شرایط جدید را بپذیرد. نمونهاش در برخورد با رییسجمهور اوکراین بود، یا حتی با کانادا و مکزیک. ملاحظه میکنید که مسئله تعرفهها ظاهرا خیلی جدی، حسابشده و مطمئن بود ولی چون به دلیل اینکه سیاست اصطلاحا چماق (چماق تعرفه) را به کار میگرفت و در مقابلش جریان دولتهای دیگر پاسخ مناسبی ندادند/مقاومت کردند، مجبور شد که فعلا متوقف کند. همچنین در مقابل چین نیز همینطور. بنابراین در مورد مذاکرات با ایران هم از همین سیاست استفاده میکند و حتی گاهی صحبتهایی میکند که واقعیت ندارد، مثلا ادعا میکند که «ما در سطح بسیار بالا و مستقیم با هم صحبت کردهایم»، در حالی که همه میدانند اینطور نبوده است.
چه بایدها و نبایدهایی توسط مذاکرهکنندگان ایرانی در این مراحل در نظر گرفته شود؟
واقعیت این است که نباید منتظر موفقیت مذاکرات و گرفتن امتیاز از طرف مقابل یا عقبنشینی از مواضع خود به دلیل نیاز باشیم. همانطور که مقام رهبری قاطعانه فرمودند، کشور را بههیچعنوان نسبت به مسئله مذاکرات شرطی نکنید و مسائل کشور را مستقلا پیش ببرید. این موضوع بسیار مهمی است که باید انجام گیرد. اما آنچه نباید انجام شود این است که به وعدههایی که ضمانت ندارند، مطمئن نیستند یا یکطرفه هستند، مطلقا نباید اعتماد کرد و آنها را پذیرفت.
نقش بازیگران دیگر مثل چین، اتحادیه اروپا یا حتی عمان را چگونه میبینید؟
اروپا عملا توسط آمریکا کنار گذاشته شده است. بهعبارتدیگر، میخواهند بگویند که اروپا در مسائل مهم جهانی دیگر نقشی ندارد. در قضیه اوکراین نیز عملا هیچ اعتنایی به آنها نشده و آنها فقط با روسیه طرف هستند. در مورد قضایای مربوط به ایران هم همین مسئله وجود دارد. اما در مورد چین و روسیه، طبیعتا از اینکه وضعیت روابط ایران و آمریکا تا حدودی از حالت حاد خارج شود، استقبال میکنند. چرا که این امر میتواند برای مجموعه سه کشور ایران، روسیه و چین مفید باشد. اما درعینحال، چین نیز بهصراحت اعلام کرده که نه سیاست تعرفهای ترامپ را میپذیرد و نه تحریمهای یکجانبه علیه ایران را قبول دارد. این مسئله طبیعتا برای آمریکا موضوع مهمی است که نمیتواند بهسادگی از آن صرفنظر کند. بههرحال چین موقعیتی دارد که آمریکا باید ملاحظاتی را در مورد آن داشته باشد.
رفتار آینده آمریکاییها در این مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم رفتارشان بر پایه این است که به گونهای نشان دهند که همچنان تعیینکننده هستند؛ یعنی میتوانند مسائل را با ایران بهصورت یکجانبه و بدون حضور اروپا و دیگر متحدین آمریکا حلوفصل کنند. اینکه وزیر دفاع سعودی به تهران سفر میکند، شاید بهنوعی کنایهای به آمریکاییها باشد که ما میتوانیم خودمان نیز با ایران گفتوگو داشته باشیم و اینطور نباشد که فقط آمریکا تعیینکننده نوع رابطه ما با ایران باشد.