آگاه: اگرچه نقد و آسیبشناسی یک نهاد اصیل، برای رشد و بالندگی آن ضرورتی بیبدیل است، اما آنچه در این یادداشت دنبال میشود نه نقد از موضع انکار، بلکه تاملی در مسیر حوزه از منظر «مثبتنگری» است؛ رویکردی که به جای تمرکز بر ضعفها، به کشف ظرفیتهای نهفته و فهم دقیق وظایف فرآروی حوزه میپردازد. اول باید اذعان کرد که اگر امروز از حوزههای علمیه سخن میگوییم، بیگمان باید سر تعظیم فرود آوریم به پیشگاه مردانی الهی که جان در طبق اخلاص نهادند تا چراغ دین در این سرزمین خاموش نماند. نامهای بزرگی همچون آیتاللهالعظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم، آیتاللهالعظمی بروجردی، احیاگر مرجعیت واحد شیعی و امام خمینی (ره)، بنیانگذار نهضت جهانی اسلام سیاسی، درخشانترین ستارگان آسمان این حوزهاند. شیخ حائری با نگاهی ژرف به ضرورت احیای علم و فقاهت در عصر زوال، در زمانی که حوزهها در تنگنای بیسامانی و پراکندگی قرار داشتند، قم را به محور علم و معنویت بدل ساخت. نگاه او نه صرفا تاسیس مدرسه، بلکه احیای روح تعلیم و تربیت بود؛ مدرسهای نهتنها برای تدریس، بلکه برای پرورش انسان. آیتالله بروجردی نیز با درایت و سعهصدر، جایگاه جهانی فقاهت شیعه را بازسازی کرد. مدیریت ایشان، حوزه را از تشتت نجات داد و با تاکید بر وحدت مرجعیت، اعتبار جهانی برای آن فراهم آورد؛ اما امام خمینی (ره)، روحی بود که در کالبد راکد تاریخ، انفجار نور پدید آورد. او حوزه را از انزوا بیرون کشید و نقش اجتماعی و سیاسی آن را احیا کرد. امام خمینی نشان داد که حوزه، خانهای برای تدریس احکام فردی نیست، بلکه سنگر مقاومت در برابر استکبار و فساد است. حوزه در نگاه او، پایگاه نشر فرهنگ توحیدی، عدالتخواهی و حیات دینی در جامعه بود. اگر از آسیبشناسی سخن میگوییم، باید ابتدا حقیقت کارکرد حوزه را بهدرستی بشناسیم. حوزهها نهادهایی صرفا آموزشی نیستند. تعلیم در حوزه، تنها آموختن محفوظات فقهی و اصولی نیست، بلکه ساختن انسانهایی است که «تقوا» را با «بصیرت» و «علم» را با «تعهد» پیوند میزنند. در این ساختار، «تربیت» بهمراتب فراتر از آموزش قرار دارد؛ چنانکه شخصیتهایی مانند امام، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیتالله بهجت، بیش از آنکه معلم باشند، مربی بودند. از سوی دیگر، حوزه همیشه دارای نقشهای فراگیر سیاسی و اجتماعی نیز بوده است. تاریخ معاصر ایران از نهضت تنباکو تا انقلاب اسلامی و تا امروز، شاهد حضور فعال عالمان دین در صحنههای کلیدی جامعه بوده است. حوزه، نه در گوشه عزلت که در میدان جهاد و سازندگی حضور داشته است. تضعیف این نقش اجتماعی و سیاسی، خطری است که امروزه حوزه باید نسبت به آن هشدار دهد. حوزهای که نسبت به تحولات اجتماعی بیتفاوت باشد، از رسالت اصلی خود عدول کرده است. اما با همه این بزرگواریها و عظمتها، امروز حوزه در مسیر خود با چالشهایی روبهروست. ازجمله آنها، فاصلهگرفتن برخی مدارس علمیه از تربیت معنوی، غفلت از پرورش روحیه مجاهدت، تقلیل جایگاه استاد به صرف انتقال اطلاعات و کمتوجهی به نقش تاثیرگذار حوزه در تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه است. برخی طلاب جوان، هنوز با الگوهای عینی از زندگی عالمان گذشته بیگانهاند. تقویت ارتباط میان سنت حوزوی و مسائل روز جامعه، ضرورتی فوری است. بنابراین، بازگشت به سنتهای اصیل حوزه با نگاه به آینده و احیای سه رکن «تعلیم، تربیت و حضور اجتماعی»، محور اصلی تحول مثبت حوزههای علمیه خواهد بود. امروز بیش از همیشه نیازمند آنیم که حوزههای علمیه، رسالت تاریخی خود را با اقتدار ادامه دهند و در برابر تهاجم فرهنگی، هجمههای اعتقادی و تهدیدات اخلاقی، صفی از عالمان وارسته و بصیر را روانه میدان کنند. آری، ما به حوزهای نیاز داریم که مانند گذشته، چراغ هدایت مردم در شبهای ظلمانی باشد؛ حوزهای که هم عمق فقاهت را پاس دارد و هم تپش درد مردم را بشنود؛ حوزهای که طلاب آن، نهتنها اهل مطالعه، بلکه اهل سلوک، اهل مردم و اهل اقدام باشند. و این شدنی است؛ مگر اینکه مسیر بزرگان را از نو بخوانیم و در پرتو راه آنان، خود را بازیابیم.
آسیبشناسی حرکت حوزههای علمیه نسبت به تحولات اجتماعی
بازگشت به سنتهای اصیل
موسی آقایاری _ آگاه مسائل سیاسی
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۸
در آستانه یکصدمین سال تاسیس حوزه علمیه قم، سخن گفتن از حوزههای علمیه، سخن گفتن از یک قرن مجاهدت، روشنگری، تربیت نفوس قدسی و مبارزه با تاریکی جهل و استبداد است.