۳ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۴

محمد مرتضی، پژوهشگر پاکستانی روابط بین‌الملل و مدیر پروژه در موسسه مطالعات صلح پاکستان، معتقد است رژیم صهیونیستی دو راهبرد همزمان را در ایران دنبال می‌کند، یکی ایجاد ناامنی و بی‌ثباتی سیاسی در داخل ایران و دیگری القای حس ناامنی در سطح کشور.

آگاه: به گفته وی رژیم صهیونیستی طی سالیان گذشته شبکه پیچیده‌ای از جاسوسان و عوامل خود را در ایران مستقر کرده تا در کنار حملات آشکار، عملیات‌های خرابکارانه‌ای را نیز در داخل کشور اجرا کنند. محمد مرتضی در این مصاحبه به تحلیل انگیزه‌های پشت حملات اخیر اسرائیل به ایران، نقش حمایت آمریکا در امکان‌پذیری این تجاوزها و پیامدهای گسترده‌تر آن برای ثبات خاورمیانه می‌پردازد. او در این گفت‌وگو راهبرد دوگانه اسرائیل - ترکیب خرابکاری و اعمال زور - را تشریح می‌کند، به تحریف‌های رسانه‌های غربی اشاره دارد و خواستار اقدام چندجانبه برای مقابله با تشدید خشونت‌ها می‌شود. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی اختصاصی با این کارشناس پاکستانی را می‌خوانید:
در روزهای اخیر، جهان شاهد اقدامات آشکار تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه ایران و مردم آن بوده است. به‌نظر شما چرا این رژیم چنین جنایاتی را علیه غیرنظامیان بی‌دفاع در غزه، لبنان و ایران مرتکب می‌شود؟ چه عواملی آن را به ادامه این تجاوزات، ازجمله ترورهای هدفمند سوق می‌دهد؟
رژیم صهیونیستی ایران و مردمش را هدف قرار داده، چرا که جمهوری اسلامی ایران به‌طور قاطع در کنار ملت مظلوم فلسطین ایستاده است؛ ملتی که از بدو پیدایش این رژیم نامشروع، همواره با نسل‌کشی روبه‌رو بوده‌اند و این روند در سال گذشته به اوج خود رسیده است. ایران با تمام ظرفیت‌های در دسترس، از این ملت مظلوم حمایت می‌کند. بنابراین حمله اسرائیل به ایران جای شگفتی ندارد. در یک سال گذشته ما شاهد دگرگونی‌های بزرگی در معادلات خاورمیانه بوده‌ایم؛ دگرگونی‌هایی که طی آن متحدان ایران تحت فشار شدید تجاوزات رژیم صهیونیستی با پشتیبانی آمریکا قرار گرفته‌اند. پایداری مردم غزه و لبنان نماد ادامه مقاومت در برابر جاه‌طلبی‌های امپریالیستی اسرائیل در منطقه است. رژیم صهیونیستی بر این باور است که اکنون زمان مناسبی برای ضربه به ایران فرارسیده، چرا که تصور می‌کند متحدان ایران تضعیف شده‌اند و این تضعیف می‌تواند همچون دومینو ایران را نیز تحت‌تاثیر قرار دهد.
این رژیم دو راهبرد همزمان را دنبال می‌کند: یکی ایجاد ناامنی و بی‌ثباتی سیاسی در داخل ایران و دیگری القای حس ناامنی در سطح کشور. در این راستا طی سالیان گذشته شبکه پیچیده‌ای از جاسوسان و عوامل خود را در ایران مستقر کرده تا در کنار حملات آشکار، عملیات‌های خرابکارانه‌ای را نیز در داخل کشور اجرا کنند. ترورهای هدفمند نیز در همین چارچوب انجام می‌شوند؛ با هدف تضعیف نظام و القای این تصور که با حذف نخبگان سیاسی، نظامی و علمی کشور، ایران به بن‌بست رسیده است. هدف دوم نیز اِعمال زور برای وادار ساختن ایران به عقب‌نشینی از حمایت از مردم فلسطین است؛ حمایتی که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی، جز اصول خدشه‌ناپذیر نظام جمهوری اسلامی بوده است.
رژیم صهیونیستی ادعا می‌کند که برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران را هدف قرار می‌دهد، اما در عمل بیمارستان‌ها، زیرساخت‌ها و مراکز رسانه‌ای را بمباران می‌کند و قربانیان بسیاری از زنان و کودکان هستند. این تناقض چگونه قابل توضیح است و هدف واقعی از این اقدامات چیست؟
ذهنیت نژادپرستانه و باور به برتری قومی که بر رژیم صهیونیستی حاکم است، خود را در حمله به اهداف غیرنظامی و افراد بی‌گناه نشان می‌دهد؛ اقدامی که نقض آشکار حقوق بین‌الملل است. حمله به بیمارستان‌ها، زیرساخت‌ها و مراکز رسانه‌ای درواقع تلاشی برای پنهان‌کردن ناکامی این رژیم در رسیدن به اهداف اعلام‌شده خود، یعنی ضربه به توانمندی‌های هسته‌ای و موشکی ایران است. این ادعاها اساسا فراتر از توان عملیاتی رژیم اسرائیل است. طبق شواهد موجود ایالات متحده بود که تاسیسات نطنز، فردو و اصفهان را هدف قرار داد، آن‌هم در روزهایی پس از حملات رژیم صهیونیستی.
هدف واقعی اقدامات تحریک‌آمیز رژیم صهیونیستی را می‌توان در دو سناریو تحلیل کرد: نخست، تدارک عملیات نظامی علیه ایران در هماهنگی کامل با ایالات متحده و ورود تدریجی آمریکا به درگیری مستقیم، به‌رغم انجام مذاکرات هسته‌ای. دوم اِعمال فشار اقتصادی و اجرای عملیات پنهانی برای تضعیف انقلاب اسلامی. اکنون شاهد اجرای همزمان این دو سناریو هستیم. برای کاهش تهدید از سوی ایران، رژیم صهیونیستی در تلاش است تا ساختار سیاسی کشور را تغییر دهد و ازهمین‌رو به این روش‌ها متوسل شده است. 
با وجود مستندسازی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی توسط سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، کشورهای غربی همچنان از این رژیم به‌لحاظ سیاسی و نظامی حمایت می‌کنند. به‌نظر شما، چرا غرب در برابر این جنایات سکوت می‌کند؟
سکوت کشورهای غربی در برابر جنایات جنگی رژیم صهیونیستی، نه تنها نشان‌دهنده همدستی گسترده این دولت‌هاست، بلکه بیانگر ذهنیتی است که بر پایتخت‌های غربی حاکم شده است.
رسانه‌های غربی معمولا اقدامات رژیم اسرائیل را به‌عنوان دفاع از خود جلوه می‌دهند، در حالی که کشتار غیرنظامیان در غزه، لبنان و ایران و همچنین عملیات‌های ترور را نادیده می‌گیرند. این سوگیری رسانه‌ای را چگونه ارزیابی می‌کنید و چه راهی برای مقابله با آن وجود دارد؟
سوگیری رسانه‌ای موجود، ریشه در خاستگاه آن دارد. از ابتدا رسانه‌های غربی بر پایه «ژورنالیسم زرد» و در خدمت منافع نظام سرمایه‌داری شکل گرفته‌اند. یکی از ارکان جنگ «جنگ روایت‌ها» است که هدفش پوشاندن جنایات متجاوز است. این جنگ عمدتا مبتنی بر اطلاعات نادرست و گمراه‌کننده است. گزارش‌های رسانه‌های غربی اغلب فاقد واقعیت‌اند و گاه عمدا مخاطب را گمراه می‌کنند. نادیده گرفتن تجاوزات رژیم صهیونیستی و نمایش کشتار غیرنظامیان به‌عنوان دفاع از خود، مصداق بارز استانداردهای دوگانه این رسانه‌هاست. در دنیای امروز که فضاهای دیجیتال مرزها را از میان برداشته‌اند. بهترین راهکار بهره‌گیری موثر از این فضاها برای مقابله با روایت‌های رسانه‌ای مسلط است. این امر نیازمند گزارشگری مسئولانه و سازمان‌یافته در افشای جنایات رژیم صهیونیستی است، چرا که ذات انسان حقیقت‌طلب است و در بلندمدت دروغ نمی‌تواند پیروز شود.
به‌نظر شما هدف بلندمدت رژیم صهیونیستی از این سیاست‌های تجاوزکارانه و توسعه‌طلبانه چیست؟ این جاه‌طلبی‌ها چه تهدیدی برای همسایگان آن در منطقه دارد؟
هدف بلندمدت رژیم صهیونیستی، تحقق «اسرائیل بزرگ» است؛ رویایی که در ذهن بنیان‌گذاران این رژیم نقش بسته و فراتر از مرزهای موجود تعریف شده است. اقدامات فرامنطقه‌ای این رژیم، گواهی بر الگوی فکری توسعه‌طلبانه آن است. سابقه تاریخی نشان می‌دهد که هرگاه فرصت برای پیشبرد این سیاست‌ها فراهم شده، رژیم صهیونیستی حداکثر بهره را برده است؛ چه در جنگ‌های اعراب و اسرائیل، چه در توافقات کمپ دیوید و اسلو. در روزگار کنونی نیز شاهد همین الگو هستیم: از عادی‌سازی روابط با برخی کشورهای عربی در قالب «پیمان ابراهیم» گرفته تا سرکوب هرگونه صدای مقاومت علیه موجودیت نامشروعش. این سیاست‌ها تهدیدی جدی برای همسایگان اسرائیل و منطقه خاورمیانه به‌طور کلی محسوب می‌شود.
ایالات متحده بارها قطعنامه‌های سازمان ملل علیه جنایات رژیم صهیونیستی را وتو کرده است. آیا به‌نظر شما سیاست‌های آمریکا عامل تداوم این تجاوزات است؟ چگونه می‌توان هر دو رژیم را پاسخگو ساخت؟
ایالات متحده، پایه‌گذار نظم بین‌المللی مبتنی بر قانون پس از جنگ جهانی دوم بود، اما خود هرگز به اصولی که بنیان نهاده، پایبند نبوده است. با وجود محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی از سوی سازمان ملل، آمریکا این رژیم را نه تنها در عرصه دیپلماسی، بلکه در حوزه اقتصادی و نظامی نیز حمایت می‌کند. پیش از حملات اسرائیل به ایران، آمریکا درصدد مذاکره با ایران درباره مسئله هسته‌ای بود، اما به‌محض آنکه رژیم صهیونیستی تجاوزی انجام داد، مسیر همه تلاش‌ها تغییر کرد. در واقع اسرائیل به‌مثابه دولت اقماری آمریکا در منطقه عمل می‌کند.
علاوه بر این حملات اخیر آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران، حاکی از هماهنگی کامل میان این دو رژیم برای بی‌ثبات‌سازی منطقه است. برای پاسخگو ساختن این رژیم‌ها، جامعه بین‌الملل باید از طریق اقدامات چندجانبه وارد عمل شود. تصمیم‌گیران این دو رژیم باید در دیوان کیفری بین‌المللی محاکمه شوند و رژیم‌ها نیز در دیوان بین‌المللی دادگستری پاسخگو گردند. افزون بر آن باید یک سازوکار جامع تحریمی علیه آنها وضع شود. این امر از طریق تقویت همکاری میان کشورهای جنوب جهانی و قدرت‌های نوظهور شرقی امکان‌پذیر است. همچنین، باید به‌صورت جمعی در حوزه پژوهش و فناوری سرمایه‌گذاری کرد تا فناوری‌های بدیل و مستقل از سلطه این رژیم‌ها توسعه یابد.
واکنش شخصی شما نسبت به حملات اخیر این رژیم علیه ایران و قتل غیرنظامیان چیست و چه پیامی برای مردم دارید؟
این ایام روزهای دشواری هستند، اما پاسخ متحدانه ملت ایران می‌تواند این تجاوزها را ناکام بگذارد. ما در کنار برادران و خواهران ایرانی خود ایستاده‌ایم و با تمام توان از آنان حمایت خواهیم کرد.