۳۰ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۰

در تاریخ ملت‌ها، دوره‌هایی وجود دارد که سرنوشت یک کشور نه براساس قدرت نظامی یا اقتصادی صرف بلکه بر مبنای اراده ملی و انسجام درونی رقم می‌خورد. در مورد ایران، کشوری با پیشینه تمدنی بزرگ اما درگیر تهدیدهای بیرونی و چالش‌های درونی، این اصل بیش از هر زمان دیگری موضوعیت دارد: تنها در سایه انسجام ملی است که دشمن ناگزیر به پذیرش حقوق ملت ایران می‌شود.

آگاه: دشمنان تاریخی این سرزمین، همواره تلاش کرده‌اند تا شکاف‌های اجتماعی، قومیتی، مذهبی و سیاسی را به ابزار سلطه و فشار بدل کنند. در جنگ ترکیبی اخیر علیه ایران - که از تحریم اقتصادی و جنگ شناختی تا حملات نظامی و جنگ سایبری را شامل می‌شود - آشکارا مشاهده شد که هدف اصلی، تضعیف همبستگی ملی و کاستن از سرمایه اجتماعی نظام بود. اما تجربه ثابت کرده که وقتی ملت ایران به‌رغم اختلاف‌نظرهای طبیعی، بر اصولی مشترک مانند استقلال، کرامت ملی، تمامیت ارضی و حق تعیین سرنوشت پافشاری کند، قدرت‌های بزرگ راهی جز عقب‌نشینی ندارند. همین واقعیت بود که باعث شد در ماجرای جنگ ۱۲ روزه اخیر و پس از شهادت سردار سلامی، به‌رغم شوک اولیه مردم ایران با موجی از حمایت عمومی، مشارکت اجتماعی و مقاومت مدنی نقشه‌های دشمن را خنثی کنند.
تاریخ معاصر نیز گواهی دیگر بر قدرت انسجام است. ویتنام در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی با وجود نابرابری شدید در قدرت نظامی، با اتکا به انسجام درونی، بسیج عمومی و اعتماد به رهبری سیاسی - مذهبی، خود آمریکا را وادار کرد پس از دو دهه جنگ، عقب‌نشینی کرده و حقوق این ملت را به رسمیت بشناسد. نه فقط توان نظامی بلکه همدلی عمیق بین مردم و هدف مشترک نهایی - یعنی استقلال ملی - راز پیروزی ویتنام بود.
انسجام، مفهومی تزیینی یا دستوری نیست. این پدیده اجتماعی در شرایطی شکل می‌گیرد که: ۱. اعتماد متقابل میان مردم و حاکمیت برقرار باشد؛ یعنی مردم احساس کنند صدایشان شنیده می‌شود و در سرنوشت کشور نقش دارند. ۲. عدالت اجتماعی و توزیع منصفانه فرصت‌ها در عمل اجرا شود تا حس تعلق و مشارکت تقویت شود. ۳. رسانه‌های ملی و نخبگان فرهنگی و دینی نقش خود را در تبیین واقعیت‌ها، تقویت هویت ایرانی - اسلامی و مقابله با روایت‌های بیگانه ایفا کنند. ۴. آزادی بیان و مشارکت سیاسی مسئولانه تضمین شود؛ چون انسجام واقعی، نه از طریق سرکوب اختلاف بلکه از راه پذیرش تفاوت‌ها و ایجاد اجماع حول اصول کلان شکل می‌گیرد. 
برای حفظ این سرمایه راهبردی، باید جنگ روایت‌ها را جدی بگیریم. اگر دشمن در ذهن و زبان مردم نفوذ کند، جنگ واقعی را بدون شلیک گلوله خواهد برد. نخبگان سیاسی، فرهنگی و رسانه‌ای مسئولانه سخن بگویند و از دوقطبی‌سازی پرهیز کنند. دولت‌ها به کارآمدی، پاسخگویی و شفافیت پایبند باشند، چرا که بی‌اعتمادی عمومی، انسجام را از درون می‌پوساند. نسل جوان در تصمیم‌سازی‌های کلان شریک شود تا خود را بخشی از آینده کشور بداند، نه تماشاگر صحنه سیاست. امروز که منطقه غرب آسیا با تحولات ژئوپلیتیکی گسترده‌ای مواجه است و پروژه «تجزیه ایران» دیگر یک تهدید فرضی نیست، بلکه بخشی از دکترین نظامی و اطلاعاتی دشمنان ما شده، تنها راه جلوگیری از تکرار سناریوهای لیبی، سوریه و اوکراین، تکیه بر انسجام ملی است. این انسجام نه فقط ایران را از بحران عبور می‌دهد، بلکه به‌مرور دشمن را به این واقعیت وا می‌دارد که هیچ گزینه‌ای جز به‌رسمیت‌شناختن حقوق مشروع ملت ایران در چارچوب عزت، حکمت و مصلحت ندارد.