آگاه: اما آنچه در این ۱۲ روز رخ داد، فراتر از یک رویارویی نظامی بود. رسانهها با ثبت تصاویر و روایتهایی که قلبها را لرزاند، بزهدیدگی مردم ایران را به مسئلهای جهانی بدل کردند. صحنههایی از خانوادههایی که در میان ویرانی، پرچم سهرنگ کشور را در دست داشتند و لبخند کودکی که در میان آوار به آغوش پدر باز میگشت، بازتابی از همان روحیهای بود که در سالهای دفاع مقدس، ایران را سربلند نگه داشت. در این میان، یکی از صحنههای ماندگار، حضور سحر امامی، گوینده خبر در قاب رسانه ملی بود. او در حالی که تصاویر جنایات رژیم صهیونیستی بر صفحه نقش میبست، با حرکات دستانی قاطع و بیان کلماتی محکم، یادآور سخنرانیهای سیدحسن نصرالله شد. نگاه استوارش، بیآنکه خم به ابرو آورد، پیام روشنی داشت: ایران در برابر جنایات جنگی رژیم منحوس، عقب نمینشیند. این لحظه نهتنها یک گزارش خبری، بلکه یک کنش نمادین بزهدیدگی جنگی بود؛ چرا که در بزهدیدهشناسی، میتواند نه فقط یک فرد آسیبدیده در میدان جنگ، بلکه هر انسانی باشد که پیامدهای روانی، اجتماعی یا سیاسی جنگ را تجربه میکند. امامی، در جایگاه گویندهای که مسئولیت بازتاب روایت قربانیان را بر عهده داشت، خود به بخشی از این بزهدیدگی نمادین بدل شد؛ بزهدیدگیای که به جای فروپاشی روانی، به استحکام کلام و زبان بدن انجامید و به الگویی برای «بزه دیده سرافراز» در ادبیات بزهدیدهشناسی تبدیل شد. این بازنمایی نشان میدهد که روایت قربانیان حتی از پس قاب تلویزیون و از زبان یک مجری خبر میتواند به ابزار بسیج افکار عمومی، تقویت همبستگی اجتماعی و مشروعیتبخشی به مقاومت بدل شود.
از دل همین روایتها، گفتمان ضد متجاوز شکل گرفت و مشروعیت یافت. تصاویر و گواهیهای برخط و زنده از جنایات، نهتنها افکار عمومی داخلی را یکپارچهتر کرد، بلکه در عرصه بینالمللی نیز به اهرمی برای فشار سیاسی بدل شد. این گواهیها، چه از زبان بازماندگان و چه از سوی خبرنگاران حاضر در صحنه، مستنداتی ارزشمند برای ارائه در نهادهای بینالمللی و مجامع حقوقی فراهم آورد. در چارچوب حقوق بینالملل، حمله به غیرنظامیان جنایت جنگی محسوب میشود و همین ۱۲ روز، فرصتی کمنظیر بود تا ایران با تکیه بر این مستندات، مواضع خود را در دیپلماسی چندجانبه تقویت کند، کشورهای بیطرف را به همسویی با مواضعش ترغیب کند و ادبیات حقوقی و اخلاقی مقاومت را در فضای بینالمللی پررنگتر سازد. این استفاده هوشمندانه از بزهدیدگی جنگی، نشان داد که روایت قربانیان میتواند نهتنها ابزار همبستگی داخلی، بلکه سلاحی موثر در میدان دیپلماسی باشد.
در کنار این مقاومت فردی، بسیج مردمی در سراسر کشور شکل گرفت. این حرکت نهتنها همبستگی داخلی را تقویت کرد، بلکه به نوعی دیپلماسی مردمی در برابر دشمن بدل شد؛ پیامی آشکار که ملت ایران یکپارچه است و حتی در اوج فشار، اراده خود را از دست نمیدهد. این وجدان جمعی و اتحاد کمنظیر، نقش بسیار مهمی در تقویت کارآمدی مجریان قانون و نهادهای امنیتی داشت. بهویژه در حوزه کشف علمی جرایم و پیگیری جرایم علیه امنیت ملی، این یکپارچگی مردمی بستر همکاری گسترده و اعتماد متقابل را فراهم کرد. بر خلاف بسیاری از جوامع که هنگام بزهدیدگی جمعی دچار بحران هویت میشوند و بخشی از افراد در یک فرآیند تدریجی، به سمت بزهکاری سوق پیدا میکنند، این رویداد در ایران نتیجهای معکوس داشت. به لطف مدیریت هوشمندانه ریاستجمهوری، رهنمودها و قوت قلب مقام رهبری، نهتنها از ایجاد هرگونه فتنه و آشوب جلوگیری شد، بلکه بزهدیدگی جمعی به فرصتی برای انسجام، همبستگی ملی و افزایش اقتدار ملی تبدیل شد.
جنگ ۱۲ روزه در ایران نشان داد که بزهدیدگان میتوانند فراتر از سوژههای ترحم، به بازیگران فعال صحنه سیاست و دیپلماسی بدل شوند. روایت آنان، افکار عمومی را بسیج کرد، بر میز مذاکره تاثیر گذاشت و ثابت کرد که ملتی که هشت سال در برابر تجاوز ایستاد، امروز نیز در برابر هر تهدیدی مقاوم و استوار خواهد بود. در این میان، تاکید و رهنمودهای مقام رهبری که بهعنوان جانشین بهحق حضرت امام خمینی(ره) در دوران دفاع مقدس، میراث فکری و راهبردی آن دوران را در اختیار دارند، نقش محوری در ایجاد یک گفتمان ملی برای ایران داشت. این گفتمان نهتنها انسجام داخلی را تقویت کرد، بلکه به ابزار موثری در دیپلماسی کشور بدل شد؛ به گونهای که نمایندگان ایران در مجامع بینالمللی، با اتکا بر همین روایت و همبستگی ملی، توانستند مواضع سیاسی و حقوقی کشور را با قدرت بیشتری مطرح کرده و مشروعیت دفاع و مقاومت ایران را در سطح جهانی تثبیت کنند.
در کنار این گفتمان ملی که با رهنمودهای مقام رهبری شکل گرفت و انسجامی کمنظیر برای حمایت از ایران ایجاد کرد، نباید از نقش شیطانی رسانههای متخاصم غافل شد. این رسانهها که ماموریتشان دقیقا برعکس گفتمان حاکم داخل کشور بود، به جای «برای ایران»، تمام توان خود را صرف «علیه ایران» کردند. آنها با تحریف تصاویر بزهدیدگان، وارونهنمایی رویدادها و القای روایتهای ساختگی، تلاش کردند وجدان جمعی مردم را تضعیف کنند و وحدت ملی را بشکنند. هدف اصلی این عملیات روانی، تغییر مسیر افکار عمومی از همبستگی و مقاومت به سوی بیاعتمادی و تردید بود. با این حال، همانگونه که در بزهدیدهشناسی سیاسی دیده میشود، واکنش هوشمندانه رسانههای داخلی، همراه با دیپلماسی فعال ایران و مدیریت عالی کشور، موجب شد که این روایتهای مسموم خنثی شود و گفتمان ملیِ «برای ایران» نهتنها تضعیف نشود، بلکه قدرت بیشتری یافته و به پشتوانهای جدی برای حضور ایران در عرصه دیپلماسی بینالمللی بدل شود.
جمعبندی این ۱۲ روز نشان میدهد که بزهدیدگی جنگی در ایران نهتنها به فروپاشی روانی یا گسست اجتماعی منجر نشد، بلکه به سرمایهای عظیم برای انسجام ملی و تقویت جایگاه کشور در دیپلماسی بدل شد. در چارچوب بزهدیدهشناسی، این تجربه یک نمونه کمنظیر از «بزهدیده مقاوم» است؛ مردمی که روایت رنج و مقاومتشان را به زبان دیپلماسی ترجمه کرده و آن را به سندی معتبر برای دفاع از حقانیت ایران در مجامع بینالمللی تبدیل کردند. نقش مقام رهبری در این مسیر، بیبدیل و تاریخی بود. ایشان بهعنوان جانشین شایسته و بهحق حضرت امام خمینی (ره) معمار بزرگ انقلاب و فرمانده پیروز دفاع مقدس با رهنمودهای حکیمانه، ملت را در خط واحد مقاومت و عزت ملی حفظ کردند. این استمرار در خط امام، همان عاملی بود که در شرایطی دشوار، ستون فقرات گفتمان ملی و دیپلماسی فعال ایران شد. در کنار این رهبری الهامبخش، مدیریت هوشمندانه ریاست جمهوری و دولت، در هماهنگی کامل با نهادهای امنیتی، امدادی و دیپلماتیک، بستری فراهم ساخت تا این همبستگی ملی به قدرتی بازدارنده در عرصه بینالملل تبدیل شود. در این مسیر، یاد و نام شهدا همواره روشناییبخش راه بوده است؛ از شهدای مظلوم کودک که خون پاکشان فریاد بیصدای انسانیت است، تا دانشمندان هستهای که جان خویش را برای پیشرفت علمی ایران فدا کردند، و فرماندهان بزرگی که با تدبیر و شجاعت، امنیت و عزت را برای کشور به ارمغان آوردند. هر یک از این شهیدان، میلیونها شاگرد معنوی در میان ملت ایران دارند؛ مردمی که با الهام از فداکاری و ایمان آنان، راهشان را ادامه خواهند داد. ما با افتخار، آرزوی شفاعت آنان را داریم و پیمان میبندیم که پرچم عزت، استقلال و مقاومت را همچون آنان برافراشته نگه داریم.
۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۳
عارف اسماعیل زاده دوزال، آگاه حقوق جزا و جرم شناسی : ۱۲ روز، شاید در تقویم کوتاه بوده باشد، اما برای ملتی که خاطره هشت سال جنگ تحمیلی را در حافظه تاریخی خود دارد، هر ساعتش یادآور روزهای مقاومت و رنج است. این جنگ، درست در زمانی آغاز شد که ایران در پای میز مذاکره، برای دفاع از حقوق ملت خود در عرصه دیپلماسی تلاش میکرد. همزمانی این حمله با گفتوگوهای رسمی، نشان داد که دشمنان نهتنها از پیشرفتهای نظامی، بلکه از دستاوردهای سیاسی ایران نیز بیم دارند و میکوشند با فشار میدانی، میز مذاکره را تحت تاثیر قرار دهند.