۱۸ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۶

حسین سلمانی ، خبر نگار  گروه سیاسی:  فردا سالروز میلاد دُردانه هستی است؛ قطعا از ازل تا ابد، از گهواره تا لحد، عالم محسوسات، وجودِ ذی‌وجودی همچون محمد (ص) را درک نکرده و درک نخواهد کرد.

آگاه: دقت شود که تعمدا از لفظ «محسوسات» سخن به میان آوردم تا برای مخاطب و خواننده روشن سازم که هدف از کتابت این سطور، تمجید و تَبجیل وجود قدسی و فرا انسانی محمد (ص) نیست؛ در این امر قطعا تشکیکی نیست و هر که را تشکیک هست، به تعبیر فردوسی بزرگ «مگر در نَهانش، سخن دیگر است؛ پژوهنده را راز با مادر است»؛ در واقع، مُنکران حقیقت وحی و مراتب وجودی پیامبر اکرم (ص) در نطفه و لقمه مشکل دارند. لکن در این نوشتار، فارغ از وجود قدسی و فرا انسانی پیامبر اکرم (ص)، تشریح و تقریر می‌کنیم که جنبه‌های اخلاقی و سیاسی و سیره‌ای ایشان تا چه حد مورد خصم و دشمنی عناصری است که نه با دین و معنویت، بلکه با انسانیت سر ستیز دارند. آری، سخن مستقیم ما با غرب و تمدن منحط اوست؛ تمدنی که «شَر و شَرور پرور» است و قطعا نمی‌تواند وجود پیامبر رحمت را تاب آورد؛ پیامبری که «إِنَّمَا بُعِثتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق» بود و برای به کمال رساندن مکارم اخلاقی مبعوث شد؛ پیامبری که در موعد فتح و ظفر نیز از اخلاق و انسانیت سخن گفت و در پاسخ به کسانی که می‌گفتند «الیوم یوم المَلحمه» یعنی «امروز روز کشتار است»، فرمود شعار را عوض کنید و بگویید «الیوم یوم المَرحمه» یعنی «امروز روز رحمت است.» پیامبری که زنان را که در عصر معاصرش زبون و ذلیل بودند، بزرگ شمرد و برای کودکان، حقوقی ویژه قائل شد. پیامبری که با اُسرا مدارا می‌کرد و در راه ماندگان را آذوقه می‌بخشید و توهین‌کنندگان را نیز تکریم می‌کرد. حال با چنین سیمایی، قطعا باید تمدن شرور و منحط غرب به مقابله و مجادله با پیامبر رحمت برخیزد؛ در تمدن غرب، زن قابل تکریم نیست و فقط اندامش قابل بهره‌برداری و تَمتع جنسی و تبلیغاتی است؛ در تمدن غرب، کشتار ده‌ها هزار کودک در یک باریکه کوچک، نه‌تنها مجاز بلکه مُباح و لازم است؛ در تمدن غرب، بی‌عفتی و برهنگی، ارزش محسوب می‌شود و بی‌بندوباری جنسی و لاابالی‌گری، ممدوح است. غرب و تمدنش به‌قدری در مَزبله و مَنجلاب فرورفته که در قبال کشتار بیش از ۶۰ هزار انسان در غزه، نه‌تنها سکوت که حمایت می‌کند و برای متوحشین انسان‌نمایی همچون نتانیاهو فرش قرمز می‌گسترد. غرب و تمدن حقیرش، پرسش از انحرافات جنسی و پارافیلی‌ها را ممنوع می‌داند اما همزمان، توهین به مقدسات را مصداق آزادی بیان می‌شمارد. با این مختصات و مشخصات، طبیعی است که «شَر مُجَسَم» که همان غرب است با پیامبر رحمت که اسوه حسنه است، به جدال و ستیز برخیزد. طبیعی است که سعی کند تا وجود ذی‌وجود این حقیقت تابناک را مَلکوک کند، اما به تعبیر مولانا «کِی شود دریا زِ پوزِ سگ، نجس.» تمدن منحط و فاسق غرب دهه‌هاست که تلاش مذبوحانه دارد تا بر صورت پیامبر رحمت خاک بپاشد؛ غافل از آنکه این سنت تاریخ است که خاک‌پاشان بر سیمای نورانی محمد (ص) را در زباله‌دان خود غرق سازد. غرب ابتدا در مقام انکار وجود و موجودیت محمد (ص) برآمد و سعی کرد با گسیل به‌اصطلاح اسلام‌شناسان و مُستشرقین، این دروغ و باور ناصواب را جا بیندازد که اساسا شخصیتی به نام محمد (ص)، وجود خارجی نداشته است و یک افسانه است! «استیون شومیکر» اسلام‌شناس سرشناس آمریکایی صریحاً به این حُقه و خدعه تمدن غرب اشاره کرده است. پس از آنکه تیر تمدن غرب در انکار وجودِ ذی‌وجود محمد (ص) به سنگ خورد، آنها رو به توهین و استهزاء آوردند و به فرومایگان و سِفلگانی نظیر «سلمان رشدی» و «شارلی ابدو» و...، پروبال دادند تا به خیال خام خود، میل افزون به حقانیت محمد (ص) و پیامش را سرکوب کنند؛ اما این تیر آنان نیز به خطا رفت و هر چه بر دامنه توهین‌هایشان به محمد (ص) افزوده شد، غنای عشق و علاقه جهانیان نیز بر او فزونی یافت و امروز نام «محمد» پُر نام‌ترین در جهان و سیره محمد (ص) پُر اِتّباع‌ترین در گیتی است.