۱ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۴

اگر تاریخ ملت‌ها را از منظر «سنت‌های الهی» بنگریم، درمی‌یابیم که هیچ تمدنی در حالت تعلیق نزیسته و زنده نمانده است. رکود، همان مرگ تدریجی اراده جمعی است و آنگاه که جامعه‌ای میان خوف و رجا، میان جنگ و صلح، میان اقدام و انتظار معلق شود، به‌تدریج اراده زیستن را از دست می‌دهد و پیش از آنکه از بیرون شکست بخورد، در برزخ «انتظار و تردید» از درون می‌میرد. این همان وضعیتی است که دشمنان ملت ایران سال‌هاست در پی تحمیل آن‌اند: وضعیتی به ظاهر بی‌خطر، اما در باطن مسموم؛ جنگی خاموش که سلاحش تردید و هدفش فرسایش ایمان است.

آگاه: رهبر انقلاب در دیدار اخیر با اعضای دولت، به درستی این خطر را تشخیص دادند و این وضع را با صراحت، «دام دشمن» نامیدند و با بیانی قاطع فرمودند: «روحیه کار و تلاش را غلبه بدهیم بر حالت نه جنگ، نه صلح که دشمن می‌خواهد بر ما تحمیل کند.» این هشدار، یک «انذار و نقشه‌ای تمدنی» است؛ زیرا دشمن امروز با بمب و موشک نمی‌جنگد، با «تعلیق و تخدیر» به مصاف ایران اسلامی آمده است. دشمن می‌داند که ایران خسته، خطرناک‌تر از ایران درگیر جنگ نیست؛ لذا می‌کوشد ملتی را که در میدان نبرد شکست ناپذیراست ، در میدان ذهن متوقف سازد.
وضعیت «نه جنگ، نه صلح» در واقع نوعی جنگ نرم تمام‌عیار است؛ جنگی که در آن خون نمی‌ریزد، اما روح‌ها فرسوده می‌شود؛ جنگی که در آن شهرها سالمند، اما انگیزه‌ها و امیدها ویران. دشمن با مهندسی این فضا، جامعه را در وضعیت انتظار و بی‌تصمیمی نگه می‌دارد تا مردم از آرمان‌های خود فاصله بگیرند و مسئولان به جای اقدام، در محاسبه و تردید فرسوده شوند. رسانه‌های غربی این «تعلیق» را به‌مثابه سلاحی روانی به کار می‌گیرند تا از درون، نیروی کار و ایمان را تخلیه کنند و از برون، محاصره‌ اقتصادی را کارآمد سازند. در این راهبرد، جنگی به چشم نمی‌آید، اما همه‌چیز جنگ‌زده است. در راهبرد امروز غرب، «مدیریت ادراک» جای «میدان تهاجم» را گرفته است. آنان با شبکه‌های رسانه‌ای، با نظام تحریم هوشمند و با بازی متناقض تهدید و وعده، جامعه را به وضعیتی از بی‌تصمیمی می‌کشانند. در این وضعیت، ملت نه می‌جنگد که ببالد و نه می‌آساید که بسازد. هر اقدام موکول به رفع تحریم می‌شود و هر امید، مشروط به رضایت دشمن. چنین جامعه‌ای، در ظاهر زنده است اما در باطن در اغماست؛ چرخ‌ها می‌چرخند، اما روح حرکت متوقف است.
اما ریشه این سیاست کجاست؟ سیاست‌گذاران غرب دریافته‌اند که ملت ایران را نمی‌توان با جنگ نظامی شکست داد، چراکه در برابر تهدید، متحدتر و مقاوم‌تر می‌شود. از این‌رو، به جای تهدید به جنگ، او را در وضعیت «انتظار جنگ» نگه می‌دارند. این همان راهبردی است که از دوران جنگ سرد تا امروز علیه ملت‌های مستقل اجرا شده است؛ حالتی از اضطراب مزمن، که مردم را از زندگی روزمره و مسئولان را از تصمیم‌گیری بزرگ بازمی‌دارد. دشمن، از دل همین تعلیق، «رخوت سیاسی»، «خستگی اجتماعی» و «بی‌اعتمادی نهادی» تولید می‌کند تا بدون شلیک حتی یک گلوله، انسجام ملی را فرسایش دهد.
اما ملت ما، که تجربه ۴۶سال مقاومت را در کارنامه دارد، باید بداند که عبور از این وضعیت نه با انتظار «تحولات بیرونی»، که با احیای «اراده درونی» ممکن است. رهبر انقلاب در همین راستا، فرمول عبور را روشن فرمودند: غلبه روحیه کار و تلاش بر رخوت تعلیق. معنای این سخن، صرفا توصیه به کار اداری یا تولیدی نیست؛ بلکه تاکید بر نوعی بازسازی روحی معرفتی است. در منطق انقلاب اسلامی، تعلیق در برابر توکل است. جامعه‌ای که به سنن الهی ایمان دارد، در انتظار نمی‌ماند؛ خود، مبدأ تحول می‌شود. ملت، اگر خویش را در قامت «فاعل تاریخی» ببیند نه «مفعول سیاسی»، از دام تعلیق می‌گریزد. ایران باید از حالت «انتظار سیاست» به وضعیت «ابتکار تمدن» وارد شود.
از این منظر، باید پذیرفت که امروز کار عین جهاد و اقدام عین ایمان است. هر مدیری که درنگ کند، ناخواسته در صف تعلیق ایستاده است. هر رسانه‌ای که نومیدی بپراکند، در جبهه دشمن می‌جنگد و هر اندیشمندی که به جای تحلیل تکلیف، به تفسیر تعلیق بپردازد، به تعبیر رهبر انقلاب، دچار خطای راهبردی شده است. وضعیت فعلی کشور، هرچند پرچالش است، اما در دل خود فرصت نیز دارد؛ زیرا تعلیق، اگر به درستی درک شود، می‌تواند به مرحله عزیمت و تهدیدها به سکوی جهش بدل شود. 
ایران امروز نه در آستانه سقوط که در آستانه صعود است؛ مشروط بر آنکه از دام «نه جنگ، نه صلح» به درآید و به سمت «جهاد بی‌وقفه» حرکت کند. باید دانست که دشمن از آرامش ما بیش از عصیانمان خوف دارد؛ زیرا ملت امیدوار، خود پایتخت ثبات است. اگر روحیه کار و ایمان در جان این ملت بیدار بماند، هیچ تعلیقی پایدار نخواهد ماند. لذا، راه نجات، نه انتظار جنگ است و نه انتظار صلح؛ راه نجات، «عمل به تکلیف» است.
این همان پیام جاودانه‌ امام راحل رضوان‌الله‌علیه و میراث امام حاضر مدظله‌العالی است: «منتظر هیچ‌کس نباشیم؛ ما خود آغازگر تاریخ خویشیم.»