۱۴ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۶

تهاجم فکری و روایی غرب علیه ما، همواره با یک نعل وارونه همراه بوده است: آنها مخالفت ما با «تمدن غرب» را مخالفت با «علم و پیشرفت» جا می‌زنند تا ما را واپس‌گرا و متحجر نشان دهند.

آگاه: این یک فریب بزرگ و یک آدرس غلط است. همانطور که رهبر انقلاب بارها با دقتی مثال‌زدنی تبیین فرموده‌اند، نبرد اصلی ما، نبرد با «روح» و «سیستم‌عامل» معیوب این تمدن است؛ سیستمی که از بدو تولد، ویروس زوال را در خود حمل می‌کرده است. برای فهم این بحران، باید از عوارض سطحی عبور و به ریشه‌ها و بنیان‌های فکری آن رجوع کرد.
برای فهم این بحران، باید به نقطه آغاز آن بازگشت. به تعبیر دقیق رهبر انقلاب در دیدار با طلاب مدرسه علمیه آیت‌الله مجتهدی (۲۲/۰۳/۱۳۸۳)، واکنش اروپا به کج‌فهمی‌ها، واپس‌گرایی‌ها و خرافات کلیسای قرون وسطی، یک «سراشیب» خطرناک بود. آنها در فرار از آن تحجر که علم را سرکوب می‌کرد و انسان‌ها را زنده در آتش می‌سوزاند، به دامن «اومانیسم» و «سکولاریسم» پناه بردند. با حذف خدا از معادله حیات اجتماعی، انسان را از آسمان جدا کرده و بر تخت خدایی نشاندند. این، گناه نخستین و خطای بنیادین بود که یک «خلأ معنویت و فضیلت» عمیق در قلب این تمدن ایجاد کرد. این خلأ، یک ضعف اخلاقی صرف نیست؛ این «کد منبع» و زیربنای تمام جنایاتی است که این تمدن در قرون بعدی آفرید.
میوه این درخت مسموم، «علم بدون هدایت» بود. تمدن غرب، در پیشرفت علمی مشکلی نداشت. آنها به فضا رفتند، اعماق اتم را شکافتند و ثروت‌های عظیمی خلق کردند. اما همانطور که رهبری در همان بیانات تاکید کردند، این «علم بدون هدایت و فضیلت و انسانیت» بود؛ علمی که افسارش در دست انسان بریده از خدا بود، به جای آنکه ابزار خدمت به بشریت شود، به برنده‌ترین سلاح برای استعمار، کشتارهای جهانی و غارت منابع ملت‌ها تبدیل شد. این تمدن، به تعبیر رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام در هفته وحدت (۰۸/۱۰/۱۳۹۴)، جلوه‌های زیبایی از فناوری و سهولت را به نمایش گذاشت، اما «خوشبختی انسان‌ها را تامین نکرد، عدالت را برقرار نکرد؛ به‌عکس، بر فرق عدالت کوبید.» این همان «وحشیگری اخلاقی» است که در لوای پیشرفت علمی پنهان شده و امروز لغزشگاه بزرگ و عامل سرنگونی قطعی آن خواهد بود. محصول سیاسی این تمدن مادی نیز، سه تجربه بزرگ اما شکست‌خورده بود که رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان کرمان (۱۹/۰۲/۱۳۸۴) آنها را به عنوان «محصول تجربه غرب» معرفی کردند: فاشیسم، کمونیسم و لیبرالیسم. اینها سه چهره متفاوت از یک ذات واحد هستند. ذاتی که چون از معنویت تهی است، یا به توتالیتاریسم خشن فاشیسم و کمونیسم می‌رسد، یا به سلطه مطلق‌العنان و فریبکارانه لیبرالیسمی که مظهر امروزش آمریکاست و عزیزکرده‌اش، رژیم صهیونیستی. دو جنگ جهانی، استعمار قاره‌ها و جنایات امروز در عراق و فلسطین، همگی فرزندان نامشروع همین تفکر هستند که میلیون‌ها انسان را قربانی خود کردند. زوال تمدن غرب، یک پیش‌بینی احساسی نیست؛ یک «سنت الهی» است. تمدنی که بر پایه مادی‌گرایی و حذف معنویت بنا شده، هرچقدر هم که در ظاهر پیشرفت کند، از درون پوک و پوچ است و سرنوشتی جز فروپاشی ندارد. همانطور که رهبر انقلاب بشارت داده‌اند، امروز نوبت اسلام و مسلمین است. «وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس» وظیفه ما، نه فقط نقد غرب، که شالوده‌ریزی «تمدن نوین اسلامی» است؛ تمدنی که برخلاف غرب، علم را با اخلاق، پیشرفت را با عدالت و دنیا را با معنویت پیوند می‌زند و به تعبیر ایشان، نه برای تصرف سرزمین‌ها، که برای «عرضه کردن هدیه الهی به ملت‌ها است، تا ملت‌ها با اختیار خود... راه درست را انتخاب کنند.» این همان مسیری است که انقلاب اسلامی آغازگر آن بوده و آینده قطعی جهان است.