آگاه: در سالهای اخیر، بازار لوازمالتحریر در ایران از یک فضای صرفا اقتصادی فراتر رفته و به عرصهای برای بروز تحولات فرهنگی عمیق تبدیل شده است. این تحولات آنقدر پیچیده و چندلایه هستند که نمیتوان آنها را بهسادگی در قالبهای از پیش تعیینشده دستهبندی کرد. وقتی به مغازههای لوازمالتحریر در تهران یا شهرهای بزرگ قدم میگذاریم، با صحنههای عجیبی روبهرو میشویم؛ از نوجوانانی که برای خرید دفترهای طرحدار با تصاویر سلبریتیهای خارجی سرودست میشکنند؛ تا مادرانی که با دقت دفترهایی با طرحهای مذهبی و انقلابی را انتخاب میکنند. این تقابل فرهنگی خودش را در قفسههای فروشگاهها بهوضوح نشان میدهد؛ یک سمت دفترهایی با طرح بازیگران خارجی، طرف دیگر دفترهایی با تصاویر شهدا و شخصیتهای تاریخی ایران.
تغییرات فرهنگی در این بازار فقط به طرحهای روی جلد دفترها محدود نمیشود. نوع استفاده از لوازمالتحریر هم دچار دگرگونی شده است. در گذشته، یک مداد ساده و یک دفتر خطدار معمولی نیاز دانشآموز را برطرف میکرد، اما امروز شاهدیم که دانشآموزان به دنبال لوازمالتحریر «خاص» و «منحصربهفرد» هستند. این مسئله باعث شده برندهای داخلی هم به سمت تولید محصولات فانتزی و شخصیسازی شده حرکت کنند. جالب اینجاست که این تغییر سلیقه فقط محدود به قشر مرفه جامعه نیست؛ حتی در مناطق کمبرخوردار هم میبینیم که دانشآموزان ترجیح میدهند بهجای خرید چند مدل ارزانقیمت، یک وسیله باکیفیتتر و «شیکتر» داشته باشند.
تاثیرگذار و تاثیرپذیر
نقش شبکههای اجتماعی در شکلگیری این تحولات فرهنگی انکارناپذیر است. صفحات اینستاگرامی که به معرفی جدیدترین محصولات لوازمالتحریر میپردازند، گاهی صدها هزار دنبالکننده دارند. این صفحات نهتنها به معرفی محصولات میپردازند، بلکه بهنوعی سبک زندگی خاصی را تبلیغ میکنند. در این فضا، لوازمالتحریر از ابزاری برای نوشتن فراتر رفته و به نمادی از شخصیت و طبقه اجتماعی تبدیل شده است. دانشآموزی که یک دفتر خاص با برند خارجی دارد، در میان همسالان خود اعتبار متفاوتی پیدا میکند. این پدیده بهخوبی نشان میدهد که چگونه کالاهای بهظاهر ساده میتوانند بار فرهنگی سنگینی را به دوش بکشند.
از سوی دیگر، مقاومت فرهنگی در برابر این موج جهانیشدن هم قابلتوجه است. در سالهای اخیر شاهد رشد تولیدات داخلی با مضامین ملی و مذهبی بودهایم. برخی تولیدکنندگان هوشمندانه از این فضا استفاده کرده و با تولید محصولاتی با طرحهای ایرانی- اسلامی، توانستهاند سهم بازار قابلتوجهی را به دست آورند. این محصولات اغلب با شعارهای حمایت از کالای ایرانی به فروش میرسند و در بسیاری از موارد، مدارس و نهادهای آموزشی مشتریان اصلی آنها هستند. این تقابل بین فرهنگ جهانی و هویت ملی در بازار لوازمالتحریر یکی از جذابترین جنبههای تحولات فرهنگی این حوزه است. مسئله جالب دیگر، تغییر جایگاه لوازمالتحریر در سبد فرهنگی خانوادههاست. در گذشته، خرید لوازمالتحریر بیشتر یک ضرورت اقتصادی محسوب میشد، اما امروز به یک «رویداد فرهنگی» تبدیل شده است. خانوادهها برای خرید لوازمالتحریر برنامهریزی میکنند، به فروشگاههای خاص مراجعه میکنند و ساعتها وقت صرف انتخاب میکنند. این تغییر نگرش نشان میدهد که لوازمالتحریر در ذهن مردم از جایگاه یک کالای مصرفی صرف خارج شده و به کالایی با بار هویتی و فرهنگی تبدیل شده است. این تحول در کنار همه مزایایش، چالشهای خاص خود را هم ایجاد کرده است؛ ازجمله افزایش فشار اقتصادی بر خانوادههایی که احساس میکنند باید برای حفظ جایگاه اجتماعی فرزندانشان، لوازمالتحریر «مناسب» را تهیه کنند.
تاثیر نظام آموزشی بر این تحولات فرهنگی را هم نمیتوان نادیده گرفت. در سالهای اخیر، برخی مدارس بهخصوص مدارس غیرانتفاعی، لیستهای خاصی از لوازمالتحریر را به والدین اعلام میکنند که اغلب شامل برندهای خاص و محصولات نسبتا گرانقیمت است. این مسئله بهطور غیرمستقیم به ایجاد نوعی «تفرقه فرهنگی» دامن زده است؛ دانشآموزانی که توانایی خرید این لوازم را ندارند، گاهی احساس طردشدگی میکنند. از طرف دیگر، در برخی مدارس دولتی که تاکید بیشتری بر سادهزیستی دارند، دقیقا برعکس این روند مشاهده میشود و معلمان دانشآموزان را از آوردن لوازمالتحریر تجملاتی منع میکنند. این دوگانگی بهخوبی نشان میدهد که چگونه نظام آموزشی میتواند بر تحولات فرهنگی بازار تاثیر بگذارد.
به دنبال اصلاح
نقش تولیدکنندگان داخلی در این میان بسیار حائز اهمیت است. برخی از این تولیدکنندگان با درک صحیح از تحولات فرهنگی جامعه، توانستهاند محصولاتی تولید کنند که هم از نظر کیفیت با نمونههای خارجی رقابت میکنند و هم از نظر محتوای فرهنگی، متناسب با ارزشهای جامعه ایرانی هستند. بهعنوانمثال، برخی برندهای داخلی از تصویرسازیهای مبتنی بر اساطیر ایرانی یا شخصیتهای تاریخی محبوب استفاده میکنند که هم برای کودکان جذاب است و هم مورد تایید خانوادهها قرار میگیرد. این استراتژی هوشمندانه توانسته تا حدی از هجوم محصولات خارجی با محتوای فرهنگی نامتناسب جلوگیری کند.
بااینحال، نباید تصور کرد که این روند کاملا موفقیتآمیز بوده است. هنوز هم بخش قابلتوجهی از بازار در اختیار محصولاتی است که ازنظر محتوای فرهنگی با ارزشهای جامعه ایرانی تناسبی ندارند. برخی از این محصولات حاوی نمادها و تصاویری هستند که نهتنها بیگانه تلقی میشوند، بلکه گاهی مستقیما در تقابل با فرهنگ ایرانی- اسلامی قرار میگیرند. ناتوانی در تولید انبوه محصولات جذاب با مضامین داخلی یکی از دلایل اصلی این مسئله است. بسیاری از تولیدکنندگان داخلی بهرغم حسننیت، به دلیل محدودیتهای فنی و مالی نمیتوانند محصولاتی تولید کنند که از نظر طراحی و جذابیت بصری با نمونههای خارجی رقابت کند.
تحولات تکنولوژیک هم بر این تحولات فرهنگی تاثیر گذاشته است. گسترش استفاده از تبلت و گوشیهای هوشمند در میان دانشآموزان، باعث شده نیاز به برخی لوازمالتحریر سنتی کاهش یابد. این مسئله به نوبه خود بر فرهنگ نوشتن و یادگیری تاثیر گذاشته است. در چنین شرایطی، تولیدکنندگان لوازمالتحریر ناچار شدهاند به سمت تولید محصولاتی بروند که بیشتر جنبه تزیینی و هویتی دارند تا کاربردی. این تغییر کارکرد لوازمالتحریر از ابزار نوشتن به کالای هویتساز، خود یکی از جالبترین تحولات فرهنگی در این حوزه است.
در کنار همه این مسائل، نباید از نقش رسانههای جمعی در شکلدهی به این تحولات فرهنگی غافل شد. برنامههای کودکونوجوان، تبلیغات تلویزیونی و حتی سریالهای خانوادگی همگی در تغییر نگرش جامعه نسبت به لوازمالتحریر نقش داشتهاند. در سالهای اخیر شاهد بودهایم که چگونه نمایش یک نوع خاص از لوازمالتحریر در یک سریال پربیننده، میتواند به افزایش ناگهانی تقاضا برای آن محصول منجر شود. این مسئله نشان میدهد که بازار لوازمالتحریر تا چه حد تحت تاثیر جریانهای فرهنگی جامعه قرار دارد. در پایان باید گفت که بازار لوازمالتحریر در ایران امروز به یک میدان نبرد فرهنگی تبدیل شده است؛ نبردی بین سنت و مدرنیته، بین هویت ملی و جهانیشدن، بین سادهزیستی و مصرفگرایی. نتیجه این نبرد نهتنها بر آینده این صنعت، بلکه بر شکلگیری هویت فرهنگی نسل آینده کشورمان تاثیر عمیقی خواهد گذاشت. در چنین شرایطی، سیاستگذاری هوشمندانه فرهنگی در این حوزه نه یک انتخاب که یک ضرورت اجتنابناپذیر است.
نظر شما