۲۲ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۱۹
کد خبر: ۱۷٬۰۰۴

۱۱ مرداد سال ۱۴۰۰ در آخرین گفت‌وگوی تلویزیونی‌اش با مردم گفت که اگر برگردیم به سال ۹۲، یعنی آن وقتی که در فضای رقابت‌های انتخاباتی بودیم، همان‌طور که شما اشاره کردید من به مردم می‌گفتم ما از طریق مذاکره و از طریق دیپلماسی می‌توانیم تحریم را برداریم. اصلا علت اینکه در سال ۹۲ کاندیدا شدم عمدتا برای این بود که گره‌ای که ایجاد شده بود، در ذهن من این بود این گره از طریق مذاکره و دیپلماسی قابل حل است چون این گره به‌جایی رسیده بود که یا با دیپلماسی یا با جنگ حل می‌شد.

تکرار بی‌تدبیری‌

آگاه: حسن روحانی از سال ۹۲ تا ۱۴۰۰ بیشتر تخم‌مرغ‌های دولتش را در سبد برجام گذاشت تا از این طریق بتواند بر مشکلات فائق آید، اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ، آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک خارج شد و به تبع آن غربی‌ها هم دیگر متعهد به تعهدات‌شان نشدند و برجام دیگر بی‌خاصیت شد. دولت سیزدهم با سکانداری شهید ابراهیم رییسی نگاه متفاوتی از دولتمردان سابق به مذاکرات داشت؛ نه زیر میز گفت‌وگوهای برجامی زد و نه همه امور را به رایزنی و گفت‌وگو با اروپایی‌ها منوط می‌دانست، ضمن آنکه به ظرفیت‌های داخلی توجه ویژه‌ای داشت، اما عُمر دولتش فقط سه سال بود و نتوانست حتی دوره چهارساله خود را به پایان برساند. از آن زمان تا کنون (پایان فعالیت دولت اعتدال) تدبیری‌ها همواره به بیان دیدگاه‌ها و نظراتشان در قبال مهم‌ترین مسائل روز و بین‌الملل می‌پردازند. در همین راستا، رییس دولت تدبیر و امید و وزیر امور خارجه باز پیرامون مذاکرات همان مواضع گذشته‌شان را تکرار کردند.
رییس‌جمهور اسبق، روز یک‌شنبه (۲۰ مهر) در جلسه‌ای با استانداران دولت‌های یازدهم و دوازدهم با بیان اینکه این حرف درست نیست که یا جنگ است یا تسلیم، گفت: این دوگانه غلطی است که یا باید بجنگیم و اگر نجنگیم باید تسلیم شویم. ما می‌توانیم هم نجنگیم، هم تسلیم نشویم و راه دیگری را پیدا کنیم، یعنی راه تعامل را پیدا کنیم، در پی بحث برد - برد باشیم که اساس سیاست خارجی و توافقات خارجی دولت تدبیر و امید بود. امروز هم امکان‌پذیر است که با دنیا مذاکره و مسائل‌مان را حل کنیم البته کمی پیچیده و سخت است.
او در حالی در مقطع فعلی مذاکره را سخت اما امکان‌پذیر می‌داند که محمدجواد ظریف هم به تازگی چنین نسخه‌ای را تجویز کرد. وزیر پیشین امور خارجه در گفت‌وگو با النهار، در پاسخ به منتقدان مذاکره با غرب و آمریکا که حمله رژیم صهیونیستی به ایران را در حین مذاکرات دلیلی بر بی‌فایده بودن آن می‌دانند، تاکید کرد: «همین مذاکرات، با وجود نقدهایی که به شیوه و فرآیند آن دارم، باعث شد مردم با حفظ انسجام و وحدت خود به طور یکپارچه در برابر دشمن صهیونیستی بایستند و نقشه آنها مبنی بر فروپاشی نظام ناکام بماند.»
وی پیشنهاد داد: جمهوری اسلامی ایران راهبرد مذاکره مستقیم، چندوجهی و معطوف به نتیجه را در پیش بگیرد؛ مذاکرات مستقیم و چندوجهی با آمریکا از موضع قدرت می‌تواند منافع کشور را تامین کند.
وزیر اسبق امور خارجه پیش از این هم در نشست ‌گفت‌وشنود موسسه مطالعات ایران و اورآسیا مطلبی را بازگو کرد که حاشیه‌های زیادی به همراه داشت، آنجا که مدعی شد: «موشک مهم است اما مردم مهم‌تر!» حال بعد از گذشت چند روز باز صحبت‌های روحانی و ظریف نشان داد، هر دو یک سناریو را پیگیری می‌کنند و آن چراغ سبز نشان دادن به مذاکرات است. اما به خوبی تشریح نکرده‌اند با چه آمریکایی باید مذاکره کنیم؟
آمریکایی که دونالد ترامپ در نشست شرم‌الشیخ سایر شرکت‌کنندگان (همتایانش) و نخست‌وزیران کشورهای اروپایی را به مزاح و تمسخر گرفت یا در پارلمان رژیم صهیونیستی، تمایلش به «صلح با ایران» و «آغاز گفت‌وگو برای پایان خصومت‌ها» را اعلام کرد. اظهارات شخص اول امریکا، در ظاهر رنگی از مصالحه دارد، اما در واقع امتداد همان سیاست فشار، تهدید و فریب رسانه‌ای است. مرور رفتار و تصمیمات او در سال‌های اخیر به‌روشنی نشان می‌دهد، ادبیات صلح‌طلبانه ترامپ، صرفا پوششی برای بازسازی چهره‌ای مخدوش از سیاست‌های ضدایرانی اوست.
ترامپ در سخنان اخیر خود، از ایران خواست تا «بقای رژیم صهیونیستی را تضمین کند» و در ادامه با طرح مبهم «توافق منطقه‌ای جدید»، عملا مسیر پیوستن تهران به روند موسوم به «پیمان ابراهیم» را به‌عنوان شرط تحقق صلح مطرح کرد؛ چنین رویکردی، حاکی از آن است که هدف واقعی نه صلح، بلکه وادار کردن ایران به عدول از اصول بنیادین سیاست خارجی خود است. رییس‌جمهور آمریکا با شناخت از این واقعیت که جمهوری اسلامی ایران هرگز به چنین شروطی تن نمی‌دهد، از ادبیات صلح‌طلبانه به‌عنوان ابزار فشار رسانه‌ای استفاده می‌کند و می‌کوشد با طرح واژه‌هایی مانند «معامله بزرگ» و «توافق تاریخی»، افکار عمومی جهانی را به‌سوی خود جلب کند و همزمان بر مشروعیت رژیم صهیونیستی مُهر تایید بزند و توپ را در زمین ایران بیندازد، اما همان‌گونه که سوابق او در خروج از برجام، اعمال تحریم‌های حداکثری و تحریک متحدان اروپایی برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه نشان می‌دهد، هدف نهایی وی نه صلح بلکه مهار، تضعیف و بی‌اثر کردن جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیاست کما اینکه به زعم کارشناسان بقای رژیم صهیونیستی وابسته به جنگ است و هیچکس به اندازه ترامپ خواهان این موضوع نیست. حال امثال روحانی و ظریف چشم‌های خود را روی واقعیت‌ها ببندند و کما فی‌السابق بر مذاکره با آمریکای بدعهد تاکید کنند یا عده‌ای دیگر در رسانه‌های‌شان ترامپ را تسهیل‌گر صلح معرفی کنند!
حقیقتا مایه شرم بود که رییس‌جمهور مهم‌ترین کشور جبهه مقاومت در نشست مصر آن هم با ریاست ترامپ شرکت می‌کرد. همان‌طور که سیدعباس موسوی معاون تشریفات دفتر رییس‌جمهور توئیت کرد: می‌خواستیم برویم ‎شرم‌الشیخ، تحقیر شویم، با شرم و بدون مابه‌ازا برگردیم؟!
از این‌رو بهتر است، چهره‌های شاخص دولت تدبیر، تدبیری به خرج دهند و به جای حرف‌ها و اظهاراتی که هیچ نتیجه‌ای برای مردم و کشور به ارمغان نمی‌آورد، پیشنهادهای میدانی برای عبور از مشکلات موجود ارائه دهند. این نکته هم باید در نظر گرفته شود: مگر ما در حال مذاکره با آمریکا نبودیم که رژیم صهیونی میز مذاکرات را منفجر کرد؟ آیا عقل سلیم می‌پذیرد که باز به مذاکرات برگردیم و اتهامات طرف مقابل را بشنویم و باز به آنها پاسخ دهیم؟ آنچه ضروری است، بیان بدعهدی‌ها و سابقه طولانی اقدامات تخریبی و آسیب‌های وارده بر اقتصاد، معیشت و سلامت ملت ایران در پرتو سیاست‌های خصمانه دولت آمریکا طی سال‌های گذشته است. «چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید.»
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.