آگاه: بدون شک همه ما روزانه با مفهوم بهرهوری و مشتقات آن سر و کارداریم. جایی که قصد داریم راندمان و بازده کاری خود را در امور گوناگون (حتی امور فردی و غیرشغلی) ارتقا دهیم. به عبارت بهتر ذهن انسان به صورت ناخواسته مدام در حال سنجش معیارهای بهرهوری از محیط، ابزارها و شرایط گوناگون به نفع تامین خواستهها و نیازهای خویش است. در علم اقتصاد، این مفهوم و مصادیق آن ظهور و بروز بیشتری پیدا میکنند.
مولفههای اثرگذار در عرصه بهرهوری
بهرهوری، متغیرهای مستقل و وابستهای دارد که باید آنها را در ارائه تعریفی جامع و گویا از آن دخیل کرد. با این حال برخی اقتصاددانان معتقدند نباید تعریف پیچیدهای از بهرهوری ارائه داد و در یک جمله معتقدند بهرهوری به افزایش نسبت خروجی یک ساختار به ورودی آن اطلاق میشود. بهرهوری در علم اقتصاد با کلیدواژه «تولید» ارتباط معناداری برقرار میکند. اساسا بهرهوری در کنار واژه «تولید» مورد استناد قرار میگیرد تا جایی که ارتقای تولید مترادف با ارتقای بهرهوری خوانده میشود. در بسیاری از کشورها، روشهای سنتی تولید، جای خود را به روشها و فناوریهای جدید تولید دادهاند. این موضوع به دلیل «بهرهوری» امروزه مفهوم بهرهوری فراتر از یک معیار و شاخص اقتصادی است. بهرهوری، به صورت ماهوی یک مولفه رقابتی یا یک «مزیت» به حساب میآید. کشورهای دنیا بر سر ارتقای میزان بهرهوری، آنهم با استفاده از تکنولوژیهای نوین دائما مشغول رقابت هستند. بنابراین بهرهوری از منظری وسیعتر و عمیقتر، منبع بسیار مهم رشد و رقابتپذیری در کشورهای جهان است. «نرخ بهرهوری نیروی کار» شاخصهای است که هم در سنجش میزان اشتغال و هم در سنجش بازخورد و راندمان کاری در کشورهای گوناگون مورد استناد و سنجش قرار میگیرد.
گستره بهرهوری در اقتصاد
قبل از ورود به بحث اقتصاد مقاومتی و نسبت آن با مقوله بهرهوری، لازم است به حوزههای کلان اقتصادی که بهرهوری در آنها تبدیل به یک «مزیت رقابتی» شده اشارهای گذرا داشته باشیم. تاثیر بهرهوری بر رشد اقتصادی، تاثیر بهرهوری اقتصادی در کشاورزی، تاثیر بهرهوری در استخراج معادن و منابع آبی و تاثیر بهرهوری در عرصه مدیریت ارزش و سرمایه جملگی غیرقابلانکار است. آنچه مدیریت اقتصادی دو کشور با ثروت نسبتا یکسان را از یکدیگر تفکیک میکند، مدیریت بهرهوری در آنهاست. بهرهوری اقتصادی، معیاری برای سنجش کارایی فعالیتهای اقتصادی در جامعه است. جایی که نسبت ستاندهها و دادهها در عرصههای گوناگون مورد سنجش و تطبیق قرار میگیرد. روش و نحوه استفاده از منابع و عوامل تولید در این خصوص تعیینکننده است. بهرهوری اثرات مختلفی بر عملکرد اقتصادی دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره شده است:
بهبود فرآیندها و استفاده بهینه از تجهیزات و منابع: با بهبود و بهینهسازی فرآیندها، استفاده بهینه از تجهیزات و منابع، میتوان بهرهوری را افزایش داد.
آموزش و ارتقای مهارتهای کارکنان: آموزش و ارتقای مهارتهای کارکنان میتواند به بهبود عملکرد و افزایش بهرهوری کمک کند. استفاده از فناوریهای نوین: استفاده از فناوریهای پیشرفته و تجزیه و تحلیل دادهها (Big Data) میتواند به بهرهوری بیشتر کمک کند. مدیریت منابع بهینه: مدیریت بهینه منابع از جمله مواد اولیه، انرژی و زمان میتواند به بهرهوری کمک کند. ارتقای سیستمهای مدیریت کیفیت و عملکرد: استفاده از سیستمهای مدیریت کیفیت مانند استانداردهای ISO و ارتقای عملکرد میتواند به بهرهوری کمک کند. با اجرای این راهکارها و استفاده از روشهای مدیریت بهرهوری، صنایع مختلف میتوانند بهرهوری خود را ارتقا داده و عملکرد و سودآوری خود را بهبود بخشند، اما سوال اصلی اینجاست که چنین ویژگیها و خصائصی خود را در اقتصاد مقاومتی و درونزا چگونه نشان میدهد؟
نسبت اقتصاد مقاومتی و بهرهوری
در اینجا با ترسیم نسبت اقتصاد مقاومتی و بهرهوری مواجه میشویم. اقتصاد مقاومتی یک الگوی اقتصادی است که بتواند در برابر تحریمها، فشارهای اقتصادی خارجی و نوسانات بازارهای جهانی مقاومت نشان دهد. این الگوی اقتصادی بر اصول استقلال اقتصادی، تولید داخلی، کاهش وابستگی به واردات، توسعه صادرات و تقویت صنایع داخلی تاکید دارد. در کشور ما، اقتصاد مقاومتی به عنوان یک استراتژی برای مقابله با تحریمها و فشارهای اقتصادی خارجی مطرح شده است. این الگوی اقتصادی تاکید بر توسعه تولید داخلی، تنوع صادرات، توسعه بنگاههای تولیدی داخلی و افزایش تولید و اشتغال داخلی دارد. برای درک نقش و جایگاه بهرهوری در اقتصاد مقاومتی، لازم است نیمنگاهی به چهار کارکرد کلان اقتصاد درونزا بر معادلات داخلی کشور داشته باشیم: کاهش وابستگی به واردات: اقتصاد مقاومتی تاکید بر تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات دارد تا اقتصاد کشور در برابر تحریمها مقاومت نشان دهد.
توسعه صادرات: توسعه صادرات و تنوع آنها به عنوان یکی از راهکارهای اصلی اقتصاد مقاومتی در ایران مطرح شده است تا درآمد ارزی کشور افزایش یابد. تقویت صنایع داخلی: اقتصاد مقاومتی تاکید بر توسعه و تقویت صنایع داخلی دارد تا اقتصاد کشور بر پایه تولید داخلی و صنایع محلی توسعه یابد. افزایش تولید و اشتغال: اقتصاد مقاومتی بهمنظور ایجاد اشتغال و افزایش تولید داخلی توجه دارد تا اقتصاد کشور بهبود یابد و مقاومت خود را نشان دهد. آنچه هر چهار مولفه را در ارتباطی مستقیم با یکدیگر پیوند میدهد، همان مقوله بهرهوری است. اگر بخواهیم از چهار کارکرد اقتصاد مقاومتی مخرج مشترکی مفهومی و عملیاتی بگیریم، صرفا با کلیدواژه مهم «بهرهوری» مواجه میشویم.
صورتمسئله گویاست: بهطورکلی، اقتصاد مقاومتی در ایران به عنوان یک استراتژی برای مقابله با تحریمها و فشارهای اقتصادی خارجی مطرح شده و کشورمان در صدد است با اجرای این الگوی اقتصادی، اقتصاد کشور بهبود یافته و ضریب مقاومت آن در برابر تهدیدات اقتصادی و تحریمهای ظالمانه دشمنان بیشتر شود. بهرهوری در امر تولید به ما کمک میکند تا با منابعی که در اختیار داریم، بیشترین و کارآمدترین خروجی ممکن را در راستای تقویت قدرت اقتصاد درونزا و تولید پایه حصول کنیم.
گذار از محدودیتهای داخلی در اقتصاد
بهرهوری اقتصادی به ما امکان میدهد محدودیتهای فضای تولید و کسبوکار را شناسایی کرده و به جای تمرکز بر میزان منابع، به استفاده حداکثری از آنها و خلق ساختاری پایدار میان تولید و مصرف بپردازیم. بنابراین میتوان بهرهوری را نقطه ثقل تولید خواند. تولید نیز محور و پایه اصلی اقتصاد مقاومت محسوب میشود. در اینجا متوجه جایگاه مقوله بهرهوری در منظومه اقتصاد مقاومتی و نسبت آن با مقوله تولید میشویم. در سالهای اخیر، اعمال تحریمهـای اقتصـادی ناعادلانـه عـلیـه ایـران مـنجـر بــه بـروز محدودیتهایی در فضای کسبوکار داخلی شـد. از هـمین رو، بر اساس نیازی که در کشور وجود داشت، چارچوب اقتصاد مقاومتی برای نخستینبار از سـوی مقام رهبری مطرح شد. بهرهوری حداکثری در امر تولید، رمز موفقیت نهایی ما در ترسیم اقتصاد تحریمزدا و فرصتساز را فراهم میسازد. اقتصاد مقاوم در برابر تحریم، بدون بهرهوری حداکثری از منابع داخلی و خلق فرصتهای جدید در این ساختار امکانپذیر نیست. نمیتوان اقتصاد مقاومتی را منهای تولید و تولید را منهای بهرهوری تصور کرد. «درونزایی» و «برونگرایی» دو خصلت بارز در امر «بهرهوری تولیدی» به شمار میآید. نکته اساسی این است که گفتمان اقتصاد مقاومتی مقام رهبری، نیز درونزا و برونگرا است که بهمثابه یک الگوی بومی پیشرفت مورد تحلیل و شناسایی قرار میگیرد. با تطبیق این ویژگیهای ذاتی و اکتسابی، متوجه جایگاه خاص بهرهوری در ساختار اقتصاد درونزا و برونگرا (نه برونزا و درونگرا!) میشویم.
وحشت دشمنان از بهرهوری در تولید
یکی از مفاهیم و مقولاتی که غرب در تبلیغات خود علیه اقتصاد درونزا و مقاومتی مورد هجمه قرار میدهد، همین مقوله بهرهوری در تولید است. رمزگشایی از این توطئه غرب چندان دشوار نیست. غرب روزنه نفوذ اقتصادی خود در کشور را بر مبنای جاانداختن «اقتصاد متاثر از تحریم» در حوزه مالی و اعتباری کشور قرار داده و به حاشیه راندهشدن تولید و عدم تمرکز بر مقوله بهرهوری در آن، همان خواستهای است که دشمنان به دنبال آن هستند. یکی از پیششرطهای تثبیت الگووارههای بهرهوری اقتصادی در کشور، تمرکز بر فرامتن اصلی (اقتصاد مقاومتی) است. بدیهی است که در این برهه تعیینکننده باید نسبت به مقوله «اقتصاد درونزا» یا همان اقتصاد مقاومتی بهمثابه تنها نسخه مقابله بانفوذ اقتصادی غرب نگریست. در این میان بیاعتمادی نسبت به طرف مقابل از یک سو و اصول بارز اقتصادی ما ایجاب میکند به جای تکیه بر یک «ظرفیت قابلتغییر»، به ظرفیت داخلی کشور و ارتقای آن روی بیاوریم. درصورتیکه «اقتصاد مقاومتی» به مبنا و الگوی ما در حوزه مالی و اعتباری و گردش سرمایه در داخل و خارجی از کشور تبدیل شود، در این حوزه ضمن بستن راه نفوذ دشمن خواهیم توانست اقتصاد خود را به صورت بنیادین و اصولی بازتعریف کنیم. بهرهوری در ترسیم و تکمیل این منظومه اقتصادی پویا، نقش یک کاتالیزور یا عامل تسریعکننده را ایفا کرده و قدرت کنشگری اقتصادی ما را در داخل و خارج از مرزها به طور طبیعی افزایش خواهد داد.
نظر شما