آگاه: وبلاگنویسی در ایران در سال ۲۰۰۱ با اقدامی پیشگامانه شکل گرفت. اولین وبلاگ پارسی در این سال ایجاد شد و موج وبلاگنویسی به راه افتاد. این اقدام نقطه عطفی در تاریخ رسانههای دیجیتال ایران بود، زیرا به افراد با مهارتهای فنی محدود امکان داد تا صدای خود را در فضای مجازی به گوش دیگران برسانند. پلتفرمهایی مانند پرشینبلاگ و بلاگفا، با رابط کاربری ساده و پشتیبانی از زبان پارسی، بهسرعت محبوب شدند و به رشد فرهنگ وبلاگنویسی کمک کردند. این پلتفرمها به کاربران اجازه میدادند تا بهراحتی محتوایی در موضوعات مختلف، از زندگی روزمره گرفته تا مسائل فرهنگی، ادبی، علمی و اقتصادی، تولید کنند.
تا سال ۲۰۰۴، براساس سرشماری موسسه ملی فناوری و آموزش لیبرال (NITLE)، بیش از ۶۴,۰۰۰ وبلاگ پارسی در ایران وجود داشت که کشور را در میان برترین کشورهای جهان از نظر تعداد وبلاگنویسان قرار داد. تنها یک سال بعد در اکتبر ۲۰۰۵، گزارشها حاکی از وجود بیش از ۷۰۰,۰۰۰ وبلاگ ایرانی بود که بخش عمدهای از آنها در پرشینبلاگ میزبانی میشدند. این رشد چشمگیر نشاندهنده استقبال گسترده ایرانیان از این رسانه جدید بود. وبلاگها به فضایی برای گفتوگوهای آزاد تبدیل شدند و به کاربران امکان دادند تا درباره موضوعات متنوعی، از تجربیات شخصی تا مسائل اجتماعی، ابراز نظر کنند.
تاثیرات فرهنگی و اجتماعی وبلاگنویسی
وبلاگنویسی در ایران تاثیرات عمیقی بر فرهنگ و جامعه گذاشت. این رسانه به جوانان، بستری داد تا درباره موضوعات مختلف، از هنر و ادبیات گرفته تا مسائل اجتماعی صحبت کنند. وبلاگها به دلیل امکان ناشناسماندن، فضایی امن برای بحث درباره موضوعات حساس فراهم کردند. نرخ بالای تحصیلات در ایران، به رشد وبلاگنویسی کمک کرد؛ زیرا افراد تحصیلکرده تمایل بیشتری به استفاده از پلتفرمهای آنلاین داشتند.
وبلاگها همچنین نقش مهمی در اتصال ایرانیان به جامعه جهانی ایفا کردند. وبلاگهای پارسی و انگلیسیزبان، بهویژه آنهایی که توسط ایرانیان مهاجر نوشته میشدند، امکان گفتوگوی فرهنگی بین ایرانیان داخل و خارج از کشور و مخاطبان بینالمللی را فراهم کردند. این ارتباط در رویدادهایی مانند رونمایی از محصولات مبتنی بر فناوری، جام جهانی و حتی رویدادهای اجتماعی کرد یافت. این رویدادها که از طریق وبلاگها اطلاعرسانی شد، توسط هزاران نفر دنبال شد و منجر به ایجاد پایگاههای اطلاعرسانی مبتنی بر وبلاگ شد. در زمانهای بحران، مانند زلزله بم در سال ۲۰۰۳، وبلاگها به مراکز اصلی اطلاعات و هماهنگی کمک تبدیل شدند. برخی وبلاگنویسان بهروزرسانیهای مهمی ارائه کردند و با سازمانهای غیردولتی برای کمکرسانی همکاری کردند.
ظهور وب ۲
با ظهور شبکههای اجتماعی در اواخر دهه ۲۰۰۰، وبلاگنویسی سنتی بهتدریج جای خود را به پلتفرمهای جدید مانند فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و تلگرام داد. این پلتفرمها امکان دسترسی به مخاطبان گستردهتر و تولید محتوای بصری و تعاملی مانند ویدیوها و تصاویر را فراهم کردند. تا سال ۲۰۰۹، ایران با ۸.۲ میلیون کاربر اینترنت در رتبه ۳۵ جهان قرار داشت و این دسترسی گسترده به اینترنت به وبلاگنویسان امکان داد تا محتوای خود را به شکلی جدید و جذابتر ارائه دهند. تلگرام با بیش از ۲۵ میلیون کاربر ایرانی و اینستاگرام به دلیل قابلیتهای بصریاش، به پلتفرمهای اصلی برای تولیدکنندگان محتوا تبدیل شدند.
این انتقال به شبکههای اجتماعی، وبلاگنویسان را به سمت تولید محتوای چندرسانهای سوق داد. آنها با استفاده از ویدیوهای کوتاه، تصاویر و پستهای تعاملی توانستند ارتباط نزدیکتری با مخاطبان خود برقرار کنند. این تغییر همچنین به وبلاگنویسان کمک کرد تا برند شخصی خود را تقویت کنند و به انسانرسانهها تبدیل شوند؛ افرادی که نهتنها محتوا تولید میکنند، بلکه بر افکار عمومی تاثیر میگذارند و گفتمان فرهنگی را شکل میدهند.
ظهور انسانرسانهها
انسانرسانهها در ایران به افرادی گفته میشود که از پلتفرمهای دیجیتال برای تولید محتوا و تاثیرگذاری بر مخاطبان استفاده میکنند. این افراد با ایجاد محتوای جذاب و تعاملی، به شخصیتهای تاثیرگذار تبدیل شدهاند که میتوانند فرهنگ، سبک زندگی و گفتمان عمومی را شکل دهند. این مفهوم با گسترش دسترسی به اینترنت و محبوبیت شبکههای اجتماعی در ایران شکل گرفت و بهتدریج جایگزین وبلاگنویسی سنتی شد.
انسانرسانهها از وبلاگنویسان اولیه الهام گرفتند، اما با استفاده از قابلیتهای شبکههای اجتماعی، مانند امکان انتشار ویدیوهای کوتاه و تعامل مستقیم با مخاطبان، توانستند تاثیر خود را گسترش دهند. آنها با تمرکز بر موضوعات متنوع، از مد و آشپزی گرفته تا موسیقی و کمدی، مخاطبان گستردهای را جذب کردند. این افراد همچنین با برندهای تجاری همکاری کردند و به چهرههای تبلیغاتی تبدیل شدند که به افزایش نفوذ آنها کمک کرد. بهطور خاص، تولید محتوایی مانند پادکست نیز در این مسیر، ویژگیهای خود را پیدا کرد. محتوایی که بهعنوان «نخبگانی» ارائه میشد و مخاطبان ویژه خود را داشت. طیشدن مسیر از وبلاگنویسی تا ارائه به صورت پادکست و ویدیوکست، چنان تغییراتی در مخاطب و طیف دسترسی ایجاد کرد که مفهوم بلاگر دستخوش چالش اساسی شد.
رشد و تکامل انسانرسانهها
رشد انسانرسانهها در ایران با افزایش دسترسی به اینترنت و محبوبیت شبکههای اجتماعی تسریع شد. اینستاگرام، با بیش از ۹۶۸,۰۰۰ اینفلوئنسر ایرانی تا سال ۲۰۲۵، به یکی از مهمترین پلتفرمها برای این افراد تبدیل شد. تلگرام نیز به دلیل قابلیتهای پیامرسانی و گروههای بزرگ، به ابزاری کلیدی برای اشتراکگذاری محتوا تبدیل شد. این پلتفرمها به انسانرسانهها امکان دادند تا محتوای خود را به شکلی جذاب و تعاملی ارائه دهند و با مخاطبان خود ارتباط نزدیکتری برقرار کنند.
انسانرسانهها ایرانی در مهاجرت نیز نقش مهمی در این رشد داشتند. آنها با تولید محتوای انگلیسیزبان و استفاده از پلتفرمهای جهانی، توانستند صدای فرهنگ ایرانی را به مخاطبان بینالمللی برسانند. این افراد با به اشتراک گذاشتن محتوایی مرتبط با مد، سبک زندگی، آشپزی و موسیقی، به ترویج فرهنگ ایرانی و تقویت گفتوگوی فرهنگی کمک کردند. برای مثال، برخی اینفلوئنسرها با انتشار محتوای مرتبط با غذاهای سنتی ایرانی یا مد و زیبایی، توانستند مخاطبان جهانی را جذب کنند و به سفیران غیررسمی فرهنگ ایران تبدیل شوند.
اما همزمان، جایگاه اشخاص نیز مهم و مهمتر شد. هرچه دیدهشدن شخص در این رسانهها پررنگتر، مطرحشدن «خود» او نیز واضحتر و نقش و تاثیر او نیز بیشتر میشد. ازاینرو الگو قرارگرفتن انسانرسانهها برای افراد مختلف، روزبهروز بیشتر و بیشتر شاخص قرار گرفت.
وضعیت کنونی انسانرسانهها
در سال ۲۰۲۵، انسانرسانههای ایرانی نقشهای متنوعی در فضای دیجیتال ایفا میکنند. آنها با تولید محتوای خلاقانه، از ویدیوهای کوتاه در تیکتاک و اینستاگرام گرفته تا پادکستها و پستهای وبلاگی، به گفتمان عمومی کمک میکنند. این افراد در زمینههای مختلفی فعالیت میکنند و با استفاده از پلتفرمهای دیجیتال، فرهنگ ایرانی را در داخل و خارج از کشور ترویج میدهند.
انسانرسانهها امروزی با مخاطبان خود ارتباط نزدیکی دارند و از طریق نظرسنجیها، پاسخ بهنظرات و محتوای تعاملی، به ایجاد جامعهای از پیروان وفادار کمک میکنند. آنها همچنین با برندهای داخلی و بینالمللی همکاری میکنند و در تبلیغات و بازاریابی دیجیتال نقش دارند. این همکاریها به انسانرسانهها امکان میدهد تا تاثیر خود را افزایش دهند و به اقتصاد دیجیتال کمک کنند. همچنین الگوهای تصمیمگیری و اثرگذاری سیاسی بر بخشهای زیادی از جامعه هستند. همانگونه که در جریان حمایت از غزه، نقش بسیاری از این جمع آشکار شد.
علاوه بر این، انسانرسانهها خود را الگوی جمعیت بسیاری قرار دادهاند. این که چه میپوشند، چه میخورند، کجا میروند و چه میخرند، نکات اولیهای است که در زندگی آنها مورد توجه و سپس تقلید قرار میگیرد. در ادامه سبک حرفزدن، رفتارکردن، مرام و شیوه زندگی آنها مورد تقلید قرار میگیرد. نقش آنها به حدی رسیده که نهتنها الگوی انتخاب سبک بیرونی زندگی که الگوی انتخاب اصل زندگی و شیوه ازدواج، درمان، پیگیری روانشناختی مسائل و حتی رفتار با خانواده قرار گرفتهاند.
چالشهای پیش رو
انسانرسانههای ایرانی، مانند همتایان خود در سراسر جهان، با چالشهایی مانند حفظ اصالت محتوا، مقابله با آزار و اذیت آنلاین و مدیریت تصویر عمومی خود مواجه هستند. ظهور شبکههای اجتماعی فشارهای جدیدی را به همراه داشته است، زیرا این افراد باید خود را با پلتفرمهای در حال تغییر و انتظارات متغیر مخاطبان سازگار کنند. علاوه بر این، رقابت در فضای دیجیتال روزبهروز افزایش مییابد و انسانرسانهها باید محتوای خلاقانه و متمایزی تولید کنند تا توجه مخاطبان را جلب کنند. با وجود این چالشها، بسیاری از آنها با استفاده از خلاقیت و انعطافپذیری، به موفقیت ادامه دادهاند و به گفتمان عمومی کمک کردهاند.
اما دقت به مسئله اثرگذاری ایشان بر رفتار عمومی، چیزی است که بهنظر بسیار مغفول مانده است. سخنانی که به غفلت از دهان ایشان شنیده میشود، حمایتهای بهجا یا نابهجای ایشان از گروههای مختلف، تبلیغاتی که به هر دلیل (چه اقتصادی و چه اعتباری) از طریق انسانرسانههای نوین پخش میشود و سبک زندگی مورد اشاره ایشان، ازجمله مواردی است که باید مورد دقت قرار گیرد.
گرچه هر کسی در زندگی خود و در خفا آزاد است به شکل دلخواه زندگی کند، اما این افراد به دلیل افشای زندگی خود برای عموم مردم، باید در جریان تاثیر عمیق تمامی رفتار و کردارشان بر هر کسی از مخاطبان خود باشند و مدام به آن دقت کنند تا مسائل آتی آن، دامنگیر دیگران نشود.
نظر شما