زهرا بذرافکن - خبرنگار گروه فرهنگ: چیزی که درباره آن در این متن صحبت می‌کنیم، اگر خاطره مشترک همه ما نباشد، حتما تصویری آشناست: انتشار ویدیو و عکسی از یک بحران یا حادثه تلخ و ایراد نطقی غرا در ادامه آن در فضای مجازی. همین چند روز پیش بود که همه ما ویدیویی از اقدام ناموفق یک مرد به خودسوزی در مترو میدان هفتم تیر دیدیم. ویدیویی که در آن، مردی در سکوی مقابل روی صندلی نشسته بود و درحالی‌که در این‌سو زنان و مردان تلاش می‌کردند، مرد میان‌سال را از روی ریل قطار بالا بکشند، او درحالی‌که موبایل در دستانش بود، هیچ تکانی به خودش نداد. این اما پایان ماجرا نبود؛ در ادامه بسیاری از افراد این ویدیو را منتشر کردند و با مذموم خواندن رفتار این مرد در مقابل اقدام به خودکشی یک فرد دیگر، انگار خود را در جبهه مقابل تصور کردند و از مانند او بودن، اعلام برائت کردند.

وقتی فاجعه مصرفی می‌شود

آگاه: فرهنگ «بیانیه‌دادن» در فضای مجازی، یعنی چی؟ لایک‌کردن یک پست، گذاشتن یک استوری یا امضای یک بیانیه آنلاین که همه اینها با حداقل انرژی و زمان انجام می‌شود. جامعه‌شناسان به این فعالیت‌ها دو اسم داده‌اند: «کنشگری تنبل» (Slacktivism) و «کنشگری نمایشی» (Performative Activism). کنشگری تنبل از دو کلمه «تنبل» (slacker) و «کنشگری» (activism) ساخته شده است و به فعالیت‌هایی اشاره دارد که در ظاهر برای حمایت از یک هدف اجتماعی یا سیاسی انجام می‌شود، اما تلاش بسیار کمی می‌خواهد. انگار که با یک لایک یا به اشتراک‌گذاری ساده، وظیفه خود را انجام داده‌ایم و دیگر نیازی به عمل واقعی نیست. این نوع کنشگری، اغلب به خاطر کم‌تلاش بودن و نتایج ناچیزش، مورد انتقاد قرار می‌گیرد. اگر کمپین «لایک‌کردن کمک نیست» (Liking isn't helping) را یادتان باشد که در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شد، متوجه می‌شوید این کمپین دقیقا برای انتقاد از همین نگاه ساخته شده بود.

تبعیض دیجیتالی در مقابل کنشگری آنلاین
 اما «کنشگری نمایشی» که اروینگ گافمن، جامعه‌شناس آمریکایی آن را نظریه نمایشی Dramaturgical Theory  نام گذاشته است، یک قدم فراتر می‌رود. این نوع کنشگری، مثل یک نمایش تئاتری است که هدف اصلی آن، ساختن یک چهره خوب و مطلوب از خودمان در دنیای مجازی است. در اینجا مهم‌تر از اینکه مشکلی حل شود، این است که من در برابر مخاطبانم، آدم خوبی به‌نظر برسم و برایم مهم است که «بیانیه‌ام» منتشر شود. 
این دو مفهوم اغلب به هم گره می‌خورند و به این نقد کلی منجر می‌شوند که کنشگری آنلاین، بیشتر از آنکه به عمل واقعی منجر شود، به یک ژست اخلاقی تبدیل شده است. با این حال برخی تحلیلگران می‌گویند استفاده از واژه‌هایی مثل «کنشگری تنبل»، نوعی «تبعیض دیجیتالی» است. آنها می‌گویند چرا یک عمل مشابه در دنیای واقعی، مثلا زدن روبان صورتی برای حمایت از بیماران سرطانی، تحسین می‌شود؛ اما همین کار در فضای مجازی، با این برچسب‌های منفی نقد می‌شود؟ این تناقض نشان می‌دهد که شاید مشکل اصلی، خود عمل نیست، بلکه ما به بستر مجازی که آن عمل در آن اتفاق می‌افتد، اعتماد نداریم.

وقتی فاجعه مصرفی می‌شود

چرا فقط وقتی فاجعه‌ای رخ می‌دهد، آنلاین می‌شویم؟
تحلیل‌ها نشان می‌دهد که واکنش‌های کاربران ایرانی به بحران‌های محیط‌زیستی، نه ساختاری و برنامه‌ریزی‌شده، بلکه بیشتر «رویدادمحور» و «واکنشی» است. یعنی ما فقط وقتی به یک موضوع توجه می‌کنیم که یک اتفاق یا فاجعه فوری رخ دهد. مثلا در مقاطعی که بحران آب در خوزستان (تابستان۱۴۰۰) و اختلافات کشاورزان در اصفهان و یزد (اوایل ۱۴۰۴) بالا گرفت، انتشار محتوای مرتبط با بحران آب به اوج خود رسید. اما وقتی این توجه فروکش می‌کند، مشکلات بنیادین و بلندمدت مثل جنگل‌زدایی یا بیابان‌زایی از یاد می‌روند. جالب است که آتش‌سوزی جنگل‌ها، به‌عنوان بخشی از «تخریب اکوسیستم‌ها»، تنها پنج‌درصد از محتوای محیط‌زیستی کاربران را شامل می‌شود. این آمار نگران‌کننده نشان می‌دهد که ما به مسائل بلندمدت و زیرساختی که آینده محیط‌زیست ما را تهدید می‌کنند، کمتر توجه می‌کنیم و بیشتر دغدغه‌مان بحران‌های فوری و قابل‌مشاهده است.
 همان‌طور که بالاتر گفته شد، فضای مجازی گاهی فاجعه را به یک «محتوای مصرفی» تبدیل می‌کند. در مقاله «وقتی مرز فاجعه و سرگرمی محو می‌شود» که در نشریه ترجمان منتشر شده است، چارلی وارزل این وضعیت را «تماشای رنج» می‌نامد. او می‌گوید پلتفرم‌های دیجیتال به جای اینکه بستر  ابراز همدلی باشند، در دل بحران‌ها سردرگمی ایجاد می‌کنند. کاربران به جای اینکه «شاهد» رنج باشند، به «تماشاچی» تبدیل می‌شوند و تنها احساس «شرم» می‌کنند. انتشار تصاویر دلخراش از آتش‌سوزی‌ها، کنشگر را به سمت بیانیه‌دادن و ابراز تاسف سوق می‌دهد؛ اما این احساسات به‌سرعت فروکش می‌کنند و تبدیل به اقدام عملی نمی‌شوند. به‌این‌ترتیب، «بیانیه دادن» به یک هدف تبدیل می‌شود، نه یک مقدمه برای «عمل»!

وقتی تنها راه، حرف‌زدن است و چرا راه‌های دیگر بسته است؟ 
اینکه چرا «بیانیه‌دادن» در جامعه ما به یک فرهنگ تبدیل شده، محصول «تنبلی» مردم نیست، بلکه نتیجه موانع ساختاری در جامعه است. پژوهش‌ها درباره مدیریت آب در ایران نشان داده است که یکی از دلایل اصلی ناکارآمدی در مدیریت منابع، ضعف انسجام نهادی و از همه مهم‌تر، «غیبت نهادهای واسط» بین دولت و مردم است. نهادهای واسط، مانند تشکل‌های کشاورزان و شوراهای مدیریت منابع، می‌توانند راهی برای مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌ها باشند. اما وقتی این کانال‌های رسمی وجود ندارند، مردم به‌ناچار به تنها ابزار موجود، یعنی فضای مجازی روی می‌آورند. در چنین شرایطی، فضای مجازی به تنها «حوزه عمومی» در دسترس برای کنشگری تبدیل می‌شود. مردم چون کانال رسمی برای پیگیری مطالبات خود ندارند، به انتشار بیانیه و ابراز احساسات در این فضا روی می‌آورند. در واقع جامعه ایرانی در برابر انسدادهای اجتماعی و فرهنگی، به جای یک واکنش رادیکال، راه «جنگ‌وگریز» را برای بی‌خاصیت‌کردن قوانین و ابراز وجود پیدا می‌کند. درنتیجه، «بیانیه‌دادن» در حقیقت پاسخی منطقی به انسدادهای سیاسی و اجتماعی است و نشان می‌دهد که این پدیده نه یک انتخاب از روی تنبلی، بلکه یک جایگزین اجباری برای «عمل» است.

از هشتگ تا تغییر واقعی؛ ایران در مقایسه با جهان
جنبش‌های بین‌المللی مانند #MeToo و #BlackLivesMatter، اگرچه حواشی بسیاری را به دنبال داشتند؛ اما به لحاظ تحقق اهداف اولیه، نمونه‌هایی موفق از کنشگری مجازی هستند. این جنبش‌ها از هشتگ‌ها برای افزایش آگاهی استفاده کردند و انرژی آنلاین خود را به اقدامات واقعی و ملموس تبدیل کردند. مثلا در کمپین #MeToo، این کنشگری به راه‌اندازی «صندوق دفاع حقوقی تایمزآپ/ Time is Up Legal Defense Fund» منجر شد که در عرض یک ماه، توانست ۱۵ میلیون پوند برای کمک حقوقی به قربانیان جمع‌آوری کند.  چرا این مدل در ایران تکرار نمی‌شود؟ تفاوت اصلی در «بستر سیاسی» است. در جوامع دیگر، فضای مجازی تا حد زیادی به‌عنوان یک «محرک» عمل می‌کند که انرژی را به نهادهای مدنی و سیاسی موجود (مثل دادگاه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد) منتقل می‌کند. این نهادها قدرت دارند که انرژی آنلاین را به تغییرات قانونی و اجتماعی تبدیل کنند. اما در ایران به دلیل غیبت نهادهای واسط و بی‌اعتمادی عمومی، این چرخه کنشگری ناقص می‌ماند. انرژی آنلاین به جای اینکه به دنیای واقعی منتقل شود، در همان فضای مجازی باقی می‌ماند. درنتیجه فضای مجازی در ایران، به جای اینکه یک «متمم» برای جامعه مدنی باشد، به یک «جایگزین» تبدیل شده است. این تفاوت کلیدی است که به ما کمک می‌کند بفهمیم چرا فرهنگ «بیانیه‌دادن» در جامعه ایرانی تا این حد ریشه‌دار شده است.

از بیانیه تا کنش موثر  و  راهکارهای برون‌رفت
فرهنگ «بیانیه‌دادن» در فضای مجازی ایران، محصول «تنبلی» کاربران نیست، بلکه نتیجه موانع ساختاری و تبدیل فضای مجازی به تنها حوزه عمومی برای کنشگری است. این فرهنگ، در واکنش به بحران‌ها بیشتر بر ابراز احساسات نمادین و کوتاه‌مدت تمرکز دارد و نمی‌تواند تغییرات پایدار و ساختاری ایجاد کند. برای اینکه «بیانیه» به «عمل» تبدیل شود، تنها راه‌حل، تغییر رفتار کاربران نیست، بلکه باید بسترهای اجتماعی و نهادی را نیز اصلاح کرد. تقویت نهادهای واسط و تشکل‌های مدنی، ایجاد مجاری امن و قانونی برای مشارکت مدنی و تلاش برای بازسازی اعتماد عمومی به نهادهای حکمرانی، ازجمله گام‌های ضروری است. فضای مجازی تنها زمانی می‌تواند به یک ابزار موثر برای کنشگری تبدیل شود که بتواند با یک جامعه مدنی قدرتمند و فعال در جهان واقعی پیوند برقرار کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.