آگاه: آغاز سال تحصیلی جدید برای بسیاری از خانوادهها، بیش از هر چیز دغدغه خرج سنگین آن را به همراه دارد. اولین و بزرگترین مشکل، افزایش ۶۰درصدی قیمت کتابهای درسی است؛ افزایشی که به نرخ دلار گرهخورده است. رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، در این زمینه گفت: اگر دلار ۷۰هزار تومان باشد، حدود سه هزار میلیارد تومان اعتبار برای خرید کاغذ نیاز داریم. این یعنی باید حدود ۱,۲۰۰ میلیارد تومان از جیب خانوادهها برای کتاب هزینه شود.این افزایش ناگهانی، تهیه ابتداییترین لوازم آموزشی را برای خانوادههای کمدرآمد دشوار کرده است. علاوه بر کتاب، قیمت نوشتافزار و لباس مدرسه نیز بهشدت افزایش یافته است.
یکی از پدران به نام فریبرز میگوید: «لباس فرم مدرسه سال گذشته ۸۰۰ هزار تومان بود، اما امسال به یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان رسیده. متاسفانه پارچه آن هم بیکیفیت بود و زود از بین رفت.» اما هزینهها تنها به این موارد محدود نمیشود. شهریه مدارس غیرانتفاعی هم جهشی بیسابقه داشته است. طبق گزارشها، بسیاری از والدین در مدارس غیردولتی با شهریههایی مواجه شدهاند که فراتر از انتظارشان است و همین موضوع، موجی از پرسشها و گلایهها را در میان اولیا به وجود آورده است. از طرفی ریحانه، معلم یک مدرسه گفت: «ما با بحران روبهرو هستیم. شهریه مدارس غیردولتی بهقدری سنگین است که والدین تصمیم گرفتهاند فرزندانشان را به مدارس دولتی بفرستند. حالا ما ماندیم و یک کلاس کوچک که بالای ۴۰ دانشآموز را جا داده است.»
وقتی نیمکت کم است
اگرچه بهنظر میرسد، مدارس کلانشهرها هر سال بازسازی میشوند، اما آخرین آمارها در مورد مدارس پایتخت نشان میدهد که اوضاع روبهراه نیست. مدیرکل آموزش و پرورش تهران با اشاره به ازدحام دانشآموزان در مدارس پایتخت اعلام کرد: «برای رسیدن به شرایط آموزشی استاندارد، تهران به هشت هزار کلاس جدید نیاز دارد.» او همچنین تاکید کرد که ۸۰۴ مدرسه در این شهر فرسودهاند و باید تخریب و بازسازی شوند.جدای از پایتخت ایران، مدارس سایر شهرها نیز حال چندان خوشی ندارد.
روزنامه جامجم در مورد مدارس آذربایجان غربی نوشت: «آذربایجان غربی ازجمله استانهایی است که بهشدت نیازمند رسیدگی به وضعیت مدارس و مراکز آموزشی و ساختوساز در این عرصه است. با وجود تلاشهای صورتگرفته در سالهای گذشته برای توسعه فضای آموزشی در این استان، اما رشد جمعیت دانشآموزی سریعتر از توسعه زیرساختها بوده و درنتیجه، سرانه آموزشی در استان کاهش یافته است.» از طرفی دیگر باید به کمبود امکانات آموزشی هم اشاره کرد. کمبودی که در نگاه اول مشخص میشود، میز و صندلی است. گاهی تراکم دانشآموزان در یک کلاس و سهنفره نشستن آنها روی یک نیمکت طوری پررنگ میشود که به هوشمندسازی مدارس حتی فکر هم نمیکنیم. آرش، یک دکتر دندانپزشک که سال جدید فرزندش به مدرسه میرود گفت: «ما در عصر تکنولوژی هستیم و آموزش با لوازم دیجیتال یک امر بسیار مهم است. درحالیکه مهمترین اسباببازی بچهها تلفن همراه و لپتاپ شده است، چطور همچنان با تخته و ماژیک به آنها ریاضی یاد میدهید؟ اگر مدارس هوشمندسازی شود جذابیت تحصیلی برای دانشآموزان بیشتر خواهد شد.»
نتیجه، دندانگیر نیست
جدای از ضرورت هوشمندسازی و جذاب کردن آموزش برای دانشآموزان، مشکلات بنیادی در حوزه تعلیم و تربیت همچنان پابرجاست. آقای حسنی، یکی از معلمهای محبوب مدرسه و دبیر ریاضی، امسال دیگر با مدرسه همکاری نمیکند. والدین متوجه شدند که او به دلیل پایینبودن حقوق معلمی، مجبور شده در کنار تدریس خصوصی، در اسنپ هم کار کند. والدین کوشا میگویند: «یکی از بهترین معلمهای مدرسه آقای حسنی بود. پسر من با ریاضی مشکل داشت، اما او ریاضی را برای کوشا دوستداشتنی کرد.»کمبود حقوق معلمان در کنار کمبود نیرو، به یکی از چالشهای اصلی آموزش بدل شده است. وزیر آموزش و پرورش با اشاره به اینکه حقوق معلمان پایینترین میزان در میان ۸۵ دستگاه دیگر است، تاکید کرد: «این مسئله به یک آسیب جدی برای نظام تعلیم و تربیت تبدیل شده و بر پیکره این نظام مهم خدشه وارد کرده است.»مصطفی که سالها در خارج از ایران تحصیل کرده، درباره حقوق معلمان گفت: «در کشور در حال توسعهای مثل مالزی، اگر حقوق پایه ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ رینگیت باشد، معلمها بیش از ۴۰۰۰ رینگیت دریافت میکنند، چون معتقدند معلمها پرورشدهنده نسل آیندهاند و باید از آنها حمایت شود.» در کنار این مشکلات، برخورد نامناسب برخی مدیران و معلمان با والدین و دانشآموزان نیز به چالش اضافه شده است.
وزیر آموزش و پرورش در جدیدترین سخنان خود گفت: در یکی از استانهای کشور شاهد بودم که مدیر مدرسه با والدینی که برای ثبتنام مراجعه کرده بودند، با بیاحترامی گفت: «برو و اینجا نایست.» این رفتار بههیچوجه شایسته جایگاه تعلیم و تربیت و منزلت والدین نیست.
علیرضا، یکی از والدین، درباره کمکهای مالی خود میگوید: «هر سال برای بالارفتن کیفیت آموزش و رفع فرسودگی مدارس، از هیچ کمکی دریغ نمیکنم. اما وقتی آخر سال حساب میکنم، نصف شهریه مدارس غیردولتی را در مدرسه دولتی هزینه کردهام، نتیجه دندانگیر نیست.» علاوه بر بازماندگی از تحصیل، کیفیت پایین آموزش باعث شده با پدیدهای روبهرو باشیم که در آن جامعهای باسواد خواندن و نوشتن وجود دارد، اما عملا بیسواد است. محمد داوری، کارشناس آموزش و مشاور تحصیلی، در این مورد گفت: «این وضعیت در هزاره سوم، زمانی که بسیاری از کشورها مشکلات آموزشی خود را حل کردهاند، بسیار نگرانکننده است و چشمانداز ترسناکی برای آینده ترسیم میکند؛ یعنی جامعهای که ممکن است سواد خواندن و نوشتن داشته باشد، اما عملا بیسواد است.»
هزینهها، ترک مدرسه را آسان میکند
بازماندگی از تحصیل در ایران به یکی از نگرانکنندهترین چالشهای نظام آموزشی تبدیل شده است. آمارهای رسمی نشان میدهد نزدیک به یکمیلیون کودکونوجوان ۶ تا ۱۷ ساله به دلایل مختلف از حضور در مدرسه محروم هستند.
براساس گزارش روزنامه اطلاعات، تعداد بازماندگان از تحصیل در گروههای سنی مختلف، از سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۶ تا ۱۴۰۳-۱۴۰۲، حدود ۳۳درصد افزایش یافته است. این آمار تکاندهنده حتی شامل دانشآموزانی که پس از ثبتنام ترک تحصیل کردهاند، نیز نمیشود و بهنظر میرسد مشکلات اقتصادی مهمترین عامل این روند نزولی است.
در این میان، برخی مدارس دولتی برای برگزاری کلاسهای فوقبرنامه، سالانه مبالغ قابلتوجهی از خانوادهها دریافت میکنند، درحالیکه بسیاری از خانوارهای کمدرآمد توان پرداخت چنین هزینههایی را ندارند. این نابرابری آموزشی باعث میشود دانشآموزان محروم بهتدریج از همسالان خود عقب بمانند.
روانشناسان هشدار میدهند که چنین شرایطی، نهتنها انگیزه تحصیل را در دانشآموزان کاهش میدهد، بلکه ممکن است در نهایت منجر به خروج زودهنگام آنان از نظام آموزشی شود.
نظر شما