آگاه: مثلا فرض کنید تعداد یک کالا محدود است و فردی با خرید مازاد بر نیاز خود از آن، امکان دسترسی دیگران به آن کالا را سلب میکند، یا کشاورزی را فرض کنید که با برداشت بیرویه از یک منبع مشترک مانند آب، معیشت سایر کشاورزان همسایه خود را به مخاطره میاندازد. این دو نفر کاری فراتر از اسراف مرتکب شدهاند. آنها مرتکب ظلم شدهاند.
برای درک این ظلم باید توجه کنیم به اینکه ما در جزیرههای جدا افتاده زندگی نمیکنیم، بلکه اعضای یک پیکره به هم پیوسته اجتماعی هستیم. همانطور که پیامبر رحمت فرمود: انّما المؤمنون فی تراحمهم و تعاطفهم بمنزلة الجسد الواحد. هر تصمیم مصرفی ما، چه در استفاده از انرژی و چه در خرید کالاهای اساسی، بر دیگر اعضای جامعه اثر میگذارد. بنابراین، صرفهجویی را باید به مثابه احترام عملی به حق برخورداری دیگران از منابع محدود تفسیر کرد. هنگامی که در مصرف آب یا گاز صرفهجویی میکنیم، تنها هزینه قبوض خود را کاهش نمیدهیم، بلکه در تامین عدالت برای تمام جامعه سهیم میشویم.
متأسفانه در جامعهای مثل جامعه ما که دولت در حوزه عمومی ورود کامل دارد، کلیه مسئولیتها به آن واگذار شده و شهروندان تنها در نقش مصرفکننده ظاهر میشوند و فقط از دولت توقع دارند که هر چیزی که به عموم مردم مربوط میشود را به نحو احسن تامین کند. چنین ساختاری، مسئولیت جمعی و احساس مسئولیت مشترک را کاهش میدهد و مصالح فردی را بر مصالح جمعی غالب میکند. مردم، دیگر دغدغه مصالح اجتماعی را ندارند بلکه فقط به فکر خود و منافع شخصی خود میافتند.
بازتعریف صرفهجویی به عنوان یک «فضیلت اجتماعی»، پادزهری است در برابر این فردگرایی افراطی و زمینهای است برای ساختن جامعهای که در آن حقوق همه اعضا به رسمیت شناخته میشود و مردم نیز همانند دولت، مسئولیت تامین مصالح عامه را بر عهده دارند. صرفهجویی به عنوان فضیلت اجتماعی یعنی اینکه صرفهجویی، صرفا یک انتخاب شخصی برای پرهیز از اسراف یا مدیریت هزینههای زندگی نیست، بلکه یک تکلیف اجتماعی است برای آنکه منابع محدود به همه برسد. در مسیر عمل به این تکلیف و تحقق مسئولیت اجتماعی، دو مانع فکری وجود دارد:
یکی اینکه برخی فکر میکنند ایران کشور غنی از منابع است و اگر آنها درست مدیریت شود، به همه میرسد. بنابراین، منابع محدود نیست که نیاز به صرفهجویی باشد. بلکه این مسئولیت دولت است که آنها را برای همه تامین و توزیع کند.
در برابر این فکر، واقعیتی که وجود دارد آن است که بر فرض که منابع محدود نباشد و دولت موظف باشد که آنها را با تدبیر و مدیریت صحیح، در اختیار همگان قرار دهد، باز هم صرفهجویی، یک ضرورت استراتژیک است. چرا که حتی اگر کشوری دارای عظیمترین منابع باشد، مسئله اصلی، مدیریت عرضه و توزیع است و رفتار مصرفی مردم، بخشی از این مسئله است. عاقلانه نیست که بگوییم مردم هر طور و هر قدر که دلشان بخواهد مصرف کنند، دولت همانند خدمتکار باید تامین و توزیع کند. چرا که سیستمهای استخراج، پالایش، ذخیرهسازی و توزیع، ظرفیتهای محدودی دارند. نیروی انسانی دخیل در این مسئله محدود است. مصرف نادرست و بیرویه، این سیستمها را تحت فشار قرار داده و منجر به هدررفت سرمایه میشود. علاوه بر اینکه منابع یک کشور، تنها به نسل حاضر تعلق ندارند؛ ما امانتداری هستیم برای نسلهای آینده. مصرف بیرویه و اسراف، به معنای دزدیدن سهم آیندگان است.
فکر دیگری که ممکن است مسئولیت مردم در صرفهجویی را به چالش بکشد این است که «اقدام کوچک من یک نفر چه تاثیری در کل جامعه ۸۰ میلیونی دارد!»
در پاسخ به این دیدگاه، علاوه بر استدلال معروف «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود» که نشان میدهد تاثیر فردی ناچیز، در مقیاس جمعی به عاملی تعیینکننده تبدیل میشود، به یک واقعیت توجه باید کرد که رفتار فردی، قدرت هنجارسازی اجتماعی دارد؛ یعنی وقتی شما، به عنوان یک فرد، الگوی مصرف متعادلی را در پیش میگیرید، در واقع در حال تعریف یک هنجار اجتماعی هستید. دیگران به شما نگاه میکنند و این اقدام به تدریج در خانواده، همسایگان و حلقه اجتماعی شما نفوذ میکند و به مرور، مصرفگرایی را از حالت یک رفتار عادی شخصی خارج میسازد و به یک هنجار اجتماعی تبدیل میکند.
بنابراین، نمیتوانیم اقدام خود را جدا از کلیت جامعه بدانیم. هر انتخاب به ظاهر کوچک ما، حلقهای از زنجیره علت و معلولهایی است که در نهایت، کیفیت زندگی جمعی را تعریف میکند. صرفهجویی، یک قرارداد اخلاقی نانوشته بین تمام اعضای جامعه برای حفظ منابع و تضمین عدالت برای همه است، حتی اگر یکدیگر را نبینیم.
۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۲
کد خبر: ۱۷٬۹۱۹
معمولا اصلاح الگوی مصرف و صرفهجویی، از باب پرهیز از اسراف طرح میشود، در حالی که بنیان اخلاقی این مفهوم، ریشه در عدالت اجتماعی و مسئولیت جمعی دارد.
نظر شما