آگاه: اکنون، همزمان با سالروز این واقعه، فیلم سینمایی «احمد» روی پرده سینماها رفته است تا روایتی ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی پس از زلزله را به تصویر بکشد؛ ساعات طلایی و پرالتهابی که مرز میان مرگ و زندگی، به تصمیمات لحظهای گره خورده بود.
درخشش قهرمان در تاریکی
فیلم «احمد» سومین ساخته بلند امیرعباس ربیعی پس از «لباس شخصی» و «ضد» است که به تهیهکنندگی حبیب والینژاد و نویسندگی مشترک ربیعی و رضا محبینوری تولید شده است. این اثر که محصول مشترک موسسه تصویرشهر و سازمان سینمایی سوره است، با بهرهگیری از یک تیم فنی و هنری حرفهای جلوی دوربین رفته است. تینو صالحی در نقش محوری شهید احمد کاظمی ظاهر شده و توماج دانشبهزادی، ساره رشیدی و مهیار شاپوری دیگر بازیگران اصلی هستند که در کنار هنرنمایی فنی عواملی چون مسعود سخاوتدوست موسیقی فیلم، مرتضی کهزادی چهرهپردازی و محمد برادران جلوههای ویژه بصری این درام پرهزینه را شکل دادهاند. شایان ذکر است که فیلم «احمد» در چهلودومین جشنواره فیلم فجر حضور موفقی داشت و توانست سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی و بهترین جلوههای ویژه بصری را کسب کند، همچنین دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن به ساره رشیدی رسید و جایزه ویژه گوهرشاد نیز به این اثر تعلق گرفت.
این فیلم در ژانر حادثهای و فاجعه دستهبندی میشود، ژانری که در سینمای ایران کمتر تجربه شده است. نخستین و شاید مهمترین نقطه قوت فیلم، توانایی خیرهکننده کارگردان در بازآفرینی اتمسفر بحران است. نیمه ابتدایی فیلم که به ورود شهید احمد کاظمی به فرودگاه بم و مواجهه با هرج و مرج مطلق اختصاص دارد، از نظر اجرایی استانداردهای سینمای ایران را ارتقا داده است. دوربین هاشم مرادی، مدیر فیلمبرداری با حرکات سیال خود، مخاطب را مستقیما به دل گرد و خاک و فریادهای کمکخواهی میبرد، به طوری که بیننده سنگینی فاجعه را حس میکند. مدیریت صدها هنرور، بازسازی دقیق فرودگاه ویرانشده و استفاده هوشمندانه از ادوات نظامی سنگین، فضایی دلهرهآور و در عین حال باورپذیر خلق کرده است.
فیلمنامه با هوشمندی از قدیسسازیهای مرسوم فاصله گرفته است. احمد کاظمی در این فیلم، یک سوپرمن دستنیافتنی نیست؛ او فرماندهای است که خسته میشود، فریاد میزند، بغض میکند و در مواجهه با حجم درد، گاهی کم میآورد. دیالوگهای او شعاری نیستند و کنشهایش برآمده از یک اضطرار واقعی است. تقابل او با شخصیت دکتر یا شخصیت دانشگاهی، با بازی توماج دانشبهزادی که نماینده نگاه بوروکراتیک و آکادمیک است، درام را شکل میدهد و به شخصیت احمد عمق میبخشد.
انتخاب تینو صالحی برای نقش شهید کاظمی، ریسکی بود که به خوبی جواب داد. صالحی بدون تکیه بر شباهت فیزیکی محض، توانسته است روحیه صلابت توام با عطوفت شهید کاظمی را بازتاب دهد. بازی او در سکانسهای احساسی، به ویژه زمانی که با کودکان یا پیرمردان زلزلهزده روبهرو میشود، بسیار تاثیرگذار است. همچنین ساره رشیدی در نقش پزشک، تصویری قدرتمند از زنان در بحران ارائه میدهد که شایسته تحسین است.
فیلم در بخشهای فنی نیز نمره قبولی میگیرد. جلوههای ویژه بصری و میدانی کار حمید رسولیان در خدمت داستان است و توی ذوق نمیزند. گریم سنگین و واقعگرایانه نیز نقش مهمی در باورپذیری رنج و خستگی شخصیتها ایفا کرده است.
مدیریت جهادی در میدان عمل
محور اصلی فیلم، شخصیت شهید احمد کا ظمی، فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه است. اما چرا این برش از زندگی او انتخاب شده است؟ احمد کاظمی یکی از نخستین مقامات ارشدی بود که بلافاصله پس از زلزله، همراه با شهید قاسم سلیمانی خود را به بم رساند. فیلم روی ۱۸ ساعت ابتدایی تمرکز دارد؛ زمانی که او با درک نبوغآمیز از شرایط، فهمید که تنها راه نجات مجروحان، ایجاد یک پل هوایی است.
اقدامات تاریخی و واقعی
بر اساس مستندات و خاطرات، شهید کاظمی با راهاندازی فرودگاه آسیبدیده بم، بزرگترین عملیات امداد هوایی تاریخ ایران را مدیریت کرد. گفته میشود او در روزهای اول زلزله، بیش از ۱۰۰ ساعت نخوابید. او توانست با بسیج تمام ناوگان هوایی سپاه و ارتش، هر ۱۲ دقیقه یک هواپیما یا هلیکوپتر را برای انتقال مجروحان به پرواز درآورد که منجر به نجات جان بیش از ۳۰ هزار مصدوم شد.
دیگر آثار درباره شهید کاظمی
پیش از این فیلم، شخصیت شهید کاظمی بیشتر در قالب مستندهایی همچون «بیقرار» و «روزگار احمد» و خاطرات مکتوب معرفی شده بود. همچنین تولید سریالهایی با محوریت زندگی او و شهید خرازی در دستور کار رسانه ملی قرار دارد. اما «احمد» نخستین اثر داستانی بلند سینمایی است که به طور مستقیم او را به عنوان قهرمان درام معرفی میکند.
سینمای زلزله بم؛ از مرثیه تا حماسه
سینمای ایران در مواجهه با فاجعه بم، واکنشی دیرهنگام و محدود داشت. با این حال، آثار ساخته شده هر کدام از زاویهای متفاوت به این رویداد نگریستهاند.
بیدار شو آرزو (کیانوش عیاری - ۱۳۸۲)

این فیلم بلافاصله پس از زلزله و در میان آوارهای واقعی ساخته شد. روایتی بهشدت تلخ، عریان و تکاندهنده از معلمی که برای کمک به بم میرود. عیاری در این فیلم تعمدا از درامپردازی پرهیز کرده و تصویری خشن از مرگ و استیصال ارائه میدهد. فیلم به دلیل تلخی زیاد، سالها توقیف بود و تنها در گروه هنر و تجربه اکران شد. اگر «بیدار شو آرزو» را مرثیهای مستندگونه بدانیم، «احمد» نقطه مقابل آن و حماسهای امیدبخش است.
مینای شهر خاموش (امیرشهاب رضویان - ۱۳۸۵)

فیلمی با رویکرد نوستالژیک که داستان دکتر پارسا را روایت میکند که پس از ۳۳ سال از آلمان به ایران برمیگردد و به زادگاهش بم میرود. فیلم تقابل خاطرات شیرین گذشته با ویرانی حال حاضر را به تصویر میکشد و بیشتر بر مفهوم بازگشت و هویت تمرکز دارد تا خود فاجعه. عزتالله انتظامی در این فیلم نقشی ماندگار ایفا کرد.
دل بیقرار (قربان محمدپور - ۱۳۹۱)

ملودرامی که داستان آن از زلزله رودبار آغاز میشود و در زلزله بم به اوج میرسد. داستان خواهر و برادری که پس از سالها دوری، در کوران حوادث بم یکدیگر را مییابند. این فیلم بیشتر رویکردی داستانی و احساسی دارد و از منظر سینمایی، هموزن دو اثر قبلی نیست.
وقتی سینما به جای شعار، الگوی عملی ارائه میدهد
فیلم سینمایی «احمد» را میتوان حلقهای مفقوده در سینمای استراتژیک ایران دانست. فیلمی که موفق میشود از دل ویرانههای بم، روایتی از اراده و زندگی بیرون بکشد. امیرعباس ربیعی با تمرکز بر مدیریت میدانی شهید کاظمی،
نه تنها یاد و خاطره شهدای عرفه و قربانیان بم را گرامی داشته، بلکه الگویی از مدیریت بحران را ارائه کرده است که مبتنی بر دغدغه مردم را داشتن و عبور از بوروکراسی است.
«احمد» با تکیه بر نقاط قوت فنی، بازیهای روان و کارگردانی مسلط، از دام شعارزدگی میرهد و به اثری تبدیل میشود که مخاطب را تا پایان روی صندلی نگه میدارد. این فیلم ثابت میکند که میتوان درباره ارزشها و قهرمانان ملی فیلم ساخت، بدون آنکه کیفیت هنری و جذابیت دراماتیک را قربانی کرد. تماشای «احمد» در سالروز زلزله بم، دعوتی است به بازخوانی تاریخ معاصر و ادای احترام به کسانی که در تاریکترین ساعات، چراغ امید را روشن نگه داشتند.
نظر شما