آگاه: در حقیقت این پیام، منشوری برای عبور حوزه علمیه از حوزه تاریخی به حوزه تمدنی در افق گام دوم انقلاب است. آن هم در شرایطی که جهان اسلام با چالشهای بیسابقهای در عرصههای فکری، فرهنگی و سیاسی مواجه است و حوزههای علمیه بهعنوان پناهگاه هویت دینی جامعه، مسئولیت خطیری بر دوش دارند. تحلیل این پیام باید باتوجهبه سه بستر تاریخیِ سنت هزارساله حوزههای شیعی از زمان شیخ طوسی تا مدرسه فیضیه، تحولات ۱۰۰سال اخیر از تاسیس حوزه جدید قم تا انقلاب اسلامی و چالشهای قرن حاضر در مواجهه با مدرنیته، سکولاریسم و تهاجم فرهنگی غرب باشد. این پیام مهم را میتوان در سه قالب به شرح زیر تحلیل کرد:
تحلیل گفتمانی پیام: تلفیق سه گفتمان
۱. گفتمان اصالت علمی: شامل تاکید بر "اجتهاد پویا" به عنوان محور اصلی، یادآوری مسئولیت تولید علم دینی و هشدار نسبت به آفت تقلید و جمود فکری.
۲. گفتمان انقلابی: متشکل از اشاره صریح به نقش حوزه در انقلاب اسلامی، تاکید بر ویژگی "شجاعت" برای طلاب و هشدار نسبت به توطئههای دشمنان نظام
۳. گفتمان آیندهنگر: با ابعاد ضرورت پاسخ به مسائل مستحدثه، لزوم بهرهگیری از روشهای نوین آموزشی و تاکید بر بینالمللیشدن حوزه
تحلیل سیستمی: حوزه بهمثابه نظام زنده
با رویکرد نظریه سیستمها میتوان حوزه علمیه را سیستمی زنده دانست که ورودیها: استعدادهای جوان، مسائل جدید و چالشهای فکری؛ فرآیندها: آموزش، پژوهش و تبلیغ؛ خروجیها: عالمان دینی، تولیدات علمی و تاثیر اجتماعی و بازخورد: ارزیابی عملکرد توسط جامعه و نهادهای مرتبط هستند.
تحلیل محتوایی: پنج مولفه کلیدی
۱. نسبت سنت و تجدد در حوزههای علمیه: حوزه باید از تقلید تاریخی پرهیز کند، اما نه به قیمت گسست از سنت؛ مثال بارز: تاکید همزمان بر اصول فقه و مسائل جدید فقهی
۲. حوزه بهمثابه نهاد تمدنساز: گذار از کارکرد صرفا آموزشی به نهاد تاثیرگذار در تمام سطوح اجتماعی؛ مسئولیتپذیری در قبال مسائل جهانی اسلام
۳. دیالکتیک حوزه و نظام سیاسی: تحلیل رابطه دوسویه نهاد روحانیت و حکومت اسلامی؛ مثال، خطرات سیاسیشدن افراطی حوزه و ضرورت حفظ استقلال فکری همراه با مسئولیت اجتماعی
۴. اقتصاد سیاسی حوزههای علمیه: اشاره غیرمستقیم به ضرورت تحول در نظام مالی حوزه مثل خطر وابستگی به نهادهای خاص و لزوم تنوع در منابع مالی برای حفظ استقلال
۵. ژئوپلیتیک شیعه و نقش حوزه قم: شامل موقعیت بینالمللی حوزه به عنوان کانون جهان تشیع؛ مسئولیت در قبال شیعیان جهان و رقابت با مدارس دینی رقیب در منطقه
سه رسالت کلیدی حوزه در عصر حاضر
رهبر انقلاب در این پیام به چندوظیفه مهم حوزه اشاره کردند که میتوان آنها را در سه محور خلاصه کرد:
۱. تولید علم دینی و پاسخ به شبهات روز: در عصری که شبهات عقیدتی از طریق فضای مجازی با سرعت گسترش مییابند، حوزهها نمیتوانند در لاک سنتی خود بمانند. اجتهاد پویا و ارائه پاسخهای مستدل به مسائل جدید، ضرورتی انکارناپذیر است.
۲. تربیت عالمانی که هم «مدرسهای» باشند، هم «اجتماعی»: رهبری بر تربیت «طلاب عالم، عامل، متقی و شجاع» تاکید کردند. این ترکیب نشان میدهد که یک روحانی موفق، هم باید مسلط بر علوم حوزوی باشد، هم با مردم همراه و هم در برابر توطئههای دشمنان هوشیار.
۳. مقابله با تحریفهای دینی و جنگ نرم: دشمنان اسلام امروز نه با سلاح، بلکه با تهاجم فرهنگی و تحریف معارف دینی پیش میروند. حوزهها باید پادزهر فکری این جنگ نرم باشند و از مکتب اهلبیت (ع) در برابر جریانهای انحرافی مانند سلفیگری و جریانهای التقاطی دفاع کنند.
چالشهای پیش روی حوزه و راهحلهای پیشنهادی
چالشهای مورد اشاره رهبر انقلاب شامل چالش نسلی یعنی گسست بین نسل قدیم و جدید طلاب؛ چالش روشی ناظر بر تعارض روشهای سنتی با نیازهای جدید آموزشی؛ چالش محتوایی مبتنی بر کمبود پژوهشهای میانرشتهای و چالش مدیریتی به معنی تمرکزگرایی در تصمیمگیریها است که به این شرح میتوان بیان کرد: تعادل میان سنت و نوآوری: حوزهها باید بین حفظ میراث کهن و پاسخگویی به نیازهای نوین تعادل برقرار کنند. این به معنای تحول در روشهای آموزشی و استفاده از ابزارهای دیجیتال برای تربیت طلبههای نسل جدید است.
ارتباط با نسل جوان و دانشگاهیان: جوان امروزی، پرسشهای جدیدی دارد که پاسخهای کلیشهای نمیپذیرد. حوزه باید با زبان روز با این نسل سخن بگوید و از انزوا خارج شود. بینالمللیشدن و نقشآفرینی جهانی: حوزه علمیه قم امروز فقط متعلق به ایران نیست؛ پایگاه تشیع جهانی است. گسترش فعالیتهای بینالمللی و تربیت مبلغان کارآمد برای جهان اسلام، یک ضرورت است.
جمعبندی
بنابراین میتوان پیام رهبری را در چارچوب نظریه «نهادهای دینی در گذار تمدنی» تحلیل نمود. این پیام در حقیقت «مانیفست تحول حوزه در قرن پانزدهم هجری» است که سه تحول بنیادین را طلب میکند: گذار از نظام استادشاگردی به نظام آموزشی نهادمند، تحول از فقه فردی به فقه تمدنی و تغییر از حوزه ملی به حوزه جهانی. این تحولات مستلزم بازتعریف مفاهیم کلیدی مانند، اجتهاد (از استنباط احکام به مهندسی اجتماعی)، تبلیغ (از موعظه به ارتباطات دینی) و مرجعیت (از فتوا به رهبری فکری) است. تحقق این چشمانداز نیز نیازمند عزمی سهجانبه از سوی مدیران حوزه (در بازنگری ساختارها)، اساتید (در تحول روشهای آموزشی) و طلاب (در پذیرش مسئولیتهای جدید) است. بر اساس این چارچوب، حوزههای علمیه در مرحلهای حساس از تحول ساختاری قرار دارند که مستلزم عبور از کارکرد صرفا آموزشی فقهی به نهادهای چند کارکردی با چهار نقش کلیدی، تولید معرفت دینی (نظریهپردازی)، تربیت نیروی انسانی تمدنساز، ارائه الگوی حکمرانی دینی و دیپلماسی علمی دینی بینالمللی است. بر اساس تحلیل محتوای پیام، مدل «حوزه چهاربعدی» به شکل زیر قابلارائه است :