آگاه: اما ما ایرانیان ملتی هستیم که در سختترین لحظههای تاریخ، با تکیه بر فرهنگ و هنرمان، راهی برای زیستن یافتهایم. امروز بیش از همیشه، به این گنجینه نیاز داریم؛ به شعر حافظ، به نغمه آواز، به قصههای مادربزرگ و به دستهایی که با خلاقیت، زندگی میآفرینند. فرهنگ چراغی است که در تاریکترین شبها، راه را نشانمان میدهد. بیایید در این روزها، بهجای غرقشدن در اخبار، پناه ببریم به این چراغ و با هم لحظههایی از آرامش و امید بسازیم.
تصور کنید غروب است و در خانه، یکی کتابی برمیدارد و شعری از سعدی میخواند. کلمات که در هوا میپیچند، انگار زمان آرام میگیرد و دلها به هم نزدیکتر میشوند یا شاید دیگری قلم به دست بگیرد و خاطرهای از روزهای خوش گذشته بنویسد، داستانی که لبخند به لب بچهها بیاورد. این نوشتنها و خواندنها، نیازی به امکانات پیچیده ندارند؛ فقط یک کاغذ و یک دل پر از حس کافی است. قصههای قدیمی هم که همیشه در سینه بزرگترها زندهاند؛ از افسانههای شاهنامه تا داستانهای محلی که هر گوشه ایران را رنگین میکنند. روایت این قصهها، نهتنها کودکان را سرگرم میکند، بلکه ما را به ریشههایمان پیوند میزند.
موسیقی، این داروی روح ایرانی، همیشه راهش را به دلها باز کرده. اگر اینترنت نیست، نوارهای قدیمی یا آلبومهای خاکگرفته، فایلهای موسیقی روی ابزارهای ذخیرهسازی را بیرون بکشید. صدای تار و سهتار، یا آوازهای محلی کردی و لری، میتواند برای لحظهای ما را از دنیای بیرون جدا کند. اگر سازی در خانه دارید، حتی چند نت ساده بنوازید یا با هم ترانهای بخوانید، از «ای ایران» تا آهنگهایی که مادرتان زیر لب زمزمه میکرد. کودکان هم میتوانند قصههای خودشان را بسازند. تشویق کنید تا هر کسی خلاقیت خود را نشان دهد.
دستها هم میتوانند قصه بگویند. یک کاغذ بردارید و طرحی بکشید؛ از گلهای بهاری یا چهرهای که دوستش دارید. بچهها را دور خود جمع کنید و با کاغذهای باطله، اوریگامی یا عروسک بسازید. پارچهای قدیمی پیدا کنید و با نخ و سوزن، چیزی خلق کنید؛ یک گلدوزی ساده یا زیورآلاتی که یادگار این روزها شود. این کارهای دستی که ریشه در فرهنگمان دارند، ذهن را آرام و روح را جلا میدهند. برای کودکان، کاردستیها دنیایی از شادی میسازند و برای بزرگترها فرصتی است تا خلاقیتشان را زنده نگه دارند.
دلتان اگر برای آرامش عمیقتر تنگ شده، دعایی بخوانید. مثل دعای کمیل یا زیارت عاشورا یا فقط چند دقیقه چشمانتان را ببندید و نفس عمیق بکشید. فال حافظ هم که همیشه در خانههای ماست؛ یک غزل بخوانید و با هم دربارهاش گپ بزنید. این آیینهای ساده،. ما را به چیزی بزرگتر از خودمان وصل میکنند، به امیدی که هیچوقت خاموش نمیشود. به خداوندی که از همه بزرگتر است.
این فعالیتها، ساده اما پرمعنایند. در روزهایی که اخبار، نفس را تنگ میکنند. فرهنگ ایرانی ما مثل نسیمی است که جان را تازه میکند. بیایید با یک شعر، یک آهنگ، یک نقاشی یا یک قصه، به خودمان یادآوری کنیم که هنوز هستیم، هنوز میتوانیم بخندیم و هنوز کنار همیم. فرهنگ سلاح ما در برابر ناامیدی است؛ سلاحی که نه گلوله میخواهد و نه جنگ، فقط دلی که آماده خلق کردن باشد. بیایید این روزها را با نور فرهنگمان روشن کنیم و به هم امید بدهیم.
آرامش در روزهای سخت
مجتبی مشهدی محمد _ دبیر گروه فرهنگ
۲ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۰
این روزها، سایه سنگین جنگ تحمیلی بر سرمان چرخ میزند. صدای اخبار، پراز ناآرامی است و دلها در تنگنای نگرانی گرفتار.