آگاه: بخشی از این فاجعه ریشه در تصمیمات همسایه شرقی دارد. افغانستان با بستن مسیر آبِ ورودی به تالاب هامون، شاهرگ حیات سیستان را قطع کرده است. دشتهایی که روزی زادگاه کشاورزان و دامداران پرشمار و انبار غله ایران بود، اکنون به کویری خاموش بدل شده است. هامون، نگین سبز سیستان که روزی نماد زندگی بود، امروز به خاطرهای دور تبدیل شده و خشکیاش نهتنها آب که آرزوهای مردم را نیز به یغما برده است. اما در این میان، گردوغبار نفسگیر حاصل از طوفانهای مکرر، نفس مردم را گرفته است. تنفس در چنین شرایطی، طبق نظر کارشناسان بهداشتی، میتواند منجر به بیماریهای قلبی، ریوی، کاهش عملکرد سیستم ایمنی و حتی کاهش عمر متوسط افراد شود. بسیاری از سالمندان، کودکان و بیماران در زابل، قربانی خاموش همین هوای آلودهاند. با این حال، بسیاری از مردم زابل، با وجود فقر شدید و نداشتن امکان اقتصادی برای مهاجرت، همچنان در شهر اجدادی خود ماندهاند؛ شهری که با وجود همه رنجها، برایشان عزیز است. آنها خانه و خاک خود را دوست دارند، اما دوستداشتن کافی نیست؛ آنها نیازمند توجه، حمایت و اقدام واقعی هستند، نه فقط همدردی و ابراز نگرانی. خانم کیخا، یکی از شهروندان زابل گفت: وقتی طوفانهای گردوخاک میآید، خاک به حدی زیاد است که داخل خانه نیز گردوخاک میشود و بهسختی جایی دیده میشود. پنجرهها و وسایل خانه همیشه پر از مقدار زیادی گردوخاک میشوند و حتی وقتی درب را باز میکنیم، موجی از خاک انباشته شده مقابل درب، به داخل میآید.
حجم بالای خاکی که پشت خانه ایستاده است
کیخا بیان کرد: بزرگترین مشکل، خاکی است که جلوی خانه ما جمع میشود. این خاک مثل کوهی روی هم انباشته میشود و ما باید هر بار تا ساعتها وقت بگذاریم تا آن را جارو کنم. روزهای زیادی را صرف تمیزکردن جلوی خانه و حیاط میکنیم، اما انگار هیچوقت تمام نمیشود. این وضعیت واقعا خستهکننده است و احساس میکنم خانه دیگر جای امن و آرام نیست، بلکه با خاکی که وارد خانه میشود، نفسکشیدن هم سخت شده است.
نه هزینه درمان داریم و نه پولی برای مهاجرت
این شهروند سیستانی افزود: پدر من سن بالایی دارد و همیشه با مشکلات تنگی نفس و بیماریهای ریوی دستوپنجه نرم میکند. وقتی طوفان میآید، حالش خیلی بد شده و نفسکشیدن برایش سختتر میشود. ما توانایی مالی پرداخت هزینههای درمان را نداریم، چون دیگر کار کشاورزی و دامداری که روزگاری منبع درآمد مردم بود، نابود شده است. هر بار که میبینم پدرم با سختی نفس میکشد، قلبم میشکند. بارها شده که با وجود علاقه زیاد به خاک مادری، قصد رفتن از این منطقه را داشتیم، اما همچون اغلب مردم سیستان پول کافی برای مهاجرت نداریم و بهناچار ماندهایم. یکی دیگر از شهروندان سیستانی در گفتوگو با مهر بیان کرد: هنگام وقوع طوفان، داخل کولر خانه خاک زیادی جمع میشود و مجبوریم مرتب آن را تمیز کنیم، زیرا اگر کولر خاکی باشد، هوای داخل خانه نیز قابلتحمل نیست.
کاهش شدید درآمد به دلیل تکرار و تداوم طوفان
وی گفت: گردوغبار آنقدر شدید است که حتی داخل خانه هم نمیشود بهراحتی نفس کشید و مجبوریم این شرایط را تا چند ماه تحمل کنیم. این شهروند سیستانی با اشاره به اینکه از طریق مسافرکشی کسب درآمد دارد، بیان کرد: بیشتر وقتها وقتی طوفان میآید، جادهها بسته میشوند یا دید بسیار کم است و نمیتوان کار کرد. این باعث شده درآمد بنده و خیلی از کارگران و کسبه منطقه سیستان بهشدت کاهش پیدا کند و زندگی برایمان سختتر شود. وی در پایان گفت: علاوه بر این، وقتی برق قطع میشود، باید گرمای نزدیک به ۵۰ درجه را نیز تحمل کنیم که در این شرایط گردوخاک نفسکشیدن را سختتر میکند. این وضعیت واقعا آزاردهنده است و از مسئولین استانی و کشوری میخواهیم تا برای جلوگیری از نابودی سیستان و پایاندادن به رنج مردم سیستان، کاری کنند.
وضعیت همچنان ادامه دارد
افزایش سرعت بادهای ۱۲۰ روزه و تشدید پدیده گردوغبار، شمال سیستان و بلوچستان را به آستانه بحران اقلیمی رسانده؛ آلودگی هوا به سطح خطرناک رسیده و نفسهای مردم در هجوم ذرات معلق، به شماره افتاده است.
شمال سیستان و بلوچستان بار دیگر در تیررس پدیدهای قرار گرفته که سالهاست با جغرافیای این منطقه گره خورده است؛ بادهای ۱۲۰ روزه، اینبار با شدتی بیسابقه بر زابل، زهک و شهرهای اطراف تاخته و زندگی مردمان این دیار را زیر لایهای از گردوغبار مدفون کرده است. زابل با وزشی سهمگین بهسرعت ۱۱۲ کیلومتر بر ساعت بیدار شد؛ طوفانی که نهفقط دید افقی را به ۴۰۰ متر کاهش داد، بلکه شاخص آلودگی هوا را به نقطه بحرانی ۵۰۰ رساند؛ حدی که در طبقهبندی جهانی معادل «خطرناک برای همه» تعریف میشود. در زهک نیز شرایط بهتر نبود؛ سرعت باد به ۸۳ کیلومتر بر ساعت رسید و دید افقی به ۲۰۰ متر کاهش یافت شرایطی که شواهد آن را در چهره ساکنان و سکوت سنگین خیابانهای شهر میتوان یافت.
کارشناسان هواشناسی هشدار دادهاند که این روند دستکم تا اواسط هفته آینده ادامه خواهد داشت، نهتنها در مناطق شمالی، بلکه در زاهدان، نواحی مرکزی و حتی جنوبی سیستان و بلوچستان نیز افزایش غبار و کاهش کیفیت هوا پیشبینی شده است. این طوفانها که از نظر جغرافیایی با فقر پوشش گیاهی و خشکی مفرط زمینهای سیستان پیوند دارد، پیامد مستقیم تغییرات اقلیمی، برداشت بیرویه منابع آبی و مدیریت ناکارآمد منابع طبیعی در دهههای گذشته است خاکهایی که روزگاری بستر کشتوزرع بودند، حالا به ذرات معلقی بدل شدهاند که با هر وزش باد به خانهها، ریهها و زندگی مردم هجوم میآورند.فرسایش بادی در این منطقه، سالهاست مرزهای زابل را درنوردیده و اکنون نه فقط تهدیدی برای ساکنان محلی بلکه برای کل منطقه شرق ایران محسوب میشود. غلظت آلایندهها در این روزها بهگونهای است که دستگاههای پایش کیفیت هوا، پیدرپی وضعیت «قرمز» و «خطرناک» را برای ایستگاههای بهداشت و درمان و مراکز زیستمحیطی استان ثبت کردهاند و شاخص AQI در زابل، زهک و نیمروز به حداکثر مقدار ممکن رسیده؛ این یعنی هر تنفسی، باری از سموم را با خود به درون بدن حمل میکند و مخاطرات آن فراتر از گروههای حساس است. سرپرست معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی زابل، هشدار داده که این شرایط میتواند برای بیماران قلبی و تنفسی، سالمندان، کودکان و جانبازان شیمیایی بسیار خطرناک و حتی مرگآور باشد. دکتر مجتبی رفیقدوست بر لزوم ماندن در منزل، بستن در و پنجرهها و استفاده از ماسکهای فیلتردار در فضای بیرون تاکید دارد؛ توصیههایی که نه از سر هشدار که از سر فوریت مطرح میشوند. در چنین شرایطی، عملکرد نهادهای اجرایی بر دو محور هشداردهی موثر و آمادهسازی زیرساختها برای مقابله با موج دوم آلودگی که در روزهای آینده پیشبینی شده استوار است. از سوی دیگر، تهدید گردوغبار تنها به سلامت انسان محدود نمیشود؛ گلخانهها، اراضی کشاورزی و محصولات باغی نیز در معرض خطر مستقیم قرار دارند و وزش بادهای شدید، لایههای حاصلخیز خاک را از بین میبرد. این خسارتهای خاموش در سکوت رسانهای گم نمیشوند؛ بلکه در آمار کاهش عملکرد محصولات کشاورزی، افزایش هزینههای درمان و مهاجرت تدریجی روستاییان به شهرها نمود مییابد. همچنین وضعیت بارش و رطوبت در سالهای اخیر، نشان میدهد که این استان یکی از خشکترین دوران اقلیمی خود را تجربه میکند؛ عاملی که دست باد را در خیزش گردوخاک باز گذاشته است. به گفته محسن حیدری، مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان، هشدار سطح نارنجی صادر شده و خطر وقوع طوفان گردوخاک در مناطق مستعد کاملا جدی است؛ هشداری که باید مبنای تصمیمگیریهای مدیریتی قرار گیرد. در کنار تداوم وزش باد، احتمال اختلال در ترددهای جادهای، لغو پروازها و وقوع تصادفهای ناشی از کاهش دید نیز افزایش یافته است؛ مخاطراتی که تنها با آمادگی میدانی قابل مهارند. مخاطرهانگیزترین نکته این است که این وضعیت نه اتفاقی نادر، بلکه بخشی از الگوی تکرارشونده اقلیم سیستان است؛ الگویی که هر سال پررنگتر و تهدیدآمیزتر میشود و استمرار این روند، پیامی بهروشنی مقابله با پدیده گردوغبار، بدون اصلاح مدیریت منابع آب، احیای تالاب هامون و مهار بادهای موسمی ممکن نیست، در پی دارد. اکنون سیستان در بزنگاهی حساس قرار دارد که با اجرای برنامههای جدی و همهجانبه برای مقابله با بیابانزایی و تغییرات اقلیمی، مسیر توسعه پایدار را در پیش خواهد گرفت.
نظر شما