۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۳
کد خبر: ۱۴٬۵۷۱

سوسن رادمان:  در تاریخ ادبیات جنگ ایران و عراق، یک نقطه عطف مهم وجود دارد: روز ۲۲ بهمن ۱۳۶۰. 

اولین سنگرِ روایت‌سازی

آگاه: در میانه جنگ تحمیلی، امام خمینی (ره) اولین بار با به‌کارگیری واژه «دفاع مقدس»، نه فقط یک اصطلاح که یک تحول معنایی در ذهن ایرانیان درگیر جنگ ایجاد کرد. «ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران تسلیم احکام مقدس قرآن و اسلام‌اند.[ ... ] و هیچ قدرتی به فضل خداوند متعال نمی‌تواند آنان را از این دفاع مقدس باز دارد.»
این انتخاب تصادفی نبود. امام با هوشیاری فهمیده بودند که نام جنگ، سلاح هویت‌ساز است.  اگر «جنگ» - که نشانگر تخاصم دوطرفه است - به «دفاع مقدس» تبدیل شود، سه پیام را در دل خود منتقل می‌کند: ما آغازگر نبودیم. حب وطن و پاسداری از آن، عین ایمان است. این نبرد قداستی الهی دارد.

اما چرا این مسئله مهم است؟
۴۴ سال بعد در تقابل اخیر ایران و اسرائیل، با پدیده‌ای عجیب روبه‌رو هستیم: رسانه‌های داخلی و خارجی و حتی مردم ایران،  این نبرد را صرفا جنگ ۱۲روزه می‌نامند! این در حالی است که رژیم صهیونیستی برای همین رویارویی از نام «رستاخیز» (Operation Resurrection) استفاده می‌کند. همین بهانه‌ای می‌شود تا ذهنم در تاریخ جنگ‌های قرن بیستم چرخی بزند، مرگبارترین قرن بشریت.  سیاستمداران یخی جنگ‌های جهانی عموما نام مکان‌های درگیری را بر سر نبردها می‌گذاشتند؛ استعاره‌ای از برابر بودن اهمیت انسان در مقابل اهمیت تصرف‌هایشان. مانند: نبرد استالینگراد، نرماندی، دانکرک، اوکیناوا و ... . یا طول زمان جنگ را ملاک قرار می‌دادند: جنگ ۶ روزه، جنگ ۳۳ روزه، ۲۲ روزه، ۱۵ ساله. حتی در مواردی مثل جنگ اعراب و اسرائیل، جنگ خلیج فارس، جنگ دو کره، نبرد الجزایر، جنگ ویتنام. باز هم نام‌ها خنثی، جغرافیایی و فاقد بار آرمانی بودند. در مقابل اسرائیل - با پیشینه مذهبی مشابه ما - برای عملیات‌های نظامی‌اش نام‌هایی چون سرب گداخته، ستون ابر، نگهبان دیواره‌ها، ستون آسمانی یا عامود هاعنان انتخاب می‌کند که سرشار از نمادگرایی کتاب مقدس است. اینجا است که نگران می‌شوم: اگر ما این نبرد را فقط «جنگ ۱۲روزه» بنامیم و برایش هویتی در نظر نگیریم، نسل آینده جنگ ندیده هرگز نخواهند فهمید که چه کسی و با چه بهانه ای ایران ما را مورد هجوم قرار داد. جهاد رسانه‌ و روایت ما در سایه یک عدد تقلیلک می‌یابد و مهم‌تر دقیقا در همان تله بی‌هویتی گیر می‌کنیم که امام خمینی با «دفاع مقدس» از آن به خوبی عبور کرد. نمی‌دانم دغدغه‌مندان فرهنگ، اهالی ادبیات و استراتژیست‌های نظامی کجای مجلس‌اند، اما من ۱۰ سال بعد را تصور می‌کنم: جوانی می‌پرسد «چرا به آن جنگ ۱۲روزه می‌گویید؟» و پاسخ ما می‌شود یک عدد! چون همینقدر طول کشید!
 این یعنی باخت در  اولین جبهه جنگ؛ جبهه روایت‌سازی.  
اما صحبت نهایی: فهمیدیم که نامگذاری اولین سنگر روایت‌سازی است. اما خب چه بگذاریم؟ اینجا است که من هم در فکرم. میان ترکیبات عربیِ چون «جنگ عِزَّت»، «نصر»، «یوم الموعود» - که شکوه اسلامی را فریاد می‌زنند - تا واژگانی مثل   جنگ اقتدار، جنگ صلابت و... حتی برای دهن‌کجی به «معامله قرن» که با طوفان‌الاقصی دود شد و به هوا رفت به واژه‌هایی مانند «طلوع»، «تغییر»، «تقدیر» یا «عبرتِ قرن» اندیشیده‌ام.   پا را فراتر گذاشتم: استخاره کردم و داستان اصحاب اخدود را خواندم، همان یهودیان متکبر که مومنان را در آتش سوزاندند و بطش شدید الهی دامنشان را گرفت. ولی دریغ...  هیچ‌کدام به دلم ننشست! نه ضرب‌آهنگِ رعدآسا را داشتند، نه ژرفای معناییِ. پس اینک کمک می‌طلبم: ای برادران و خواهرانِ ایرانی! بیایید با هم عمق و معنا ببخشیم به این دفاع مقدسِ نوین. این نبردِ ۱۲ روزه، لیاقت نامی را دارد که تاریخ را بلرزاند، روحِ مقاومتِ ما را فریاد بزند، دشمن را در جنگ روایت‌سازی شکست دهد.»
اگر در این سنگر - آن‌هم با پیشینه درخشان دفاع مقدس - مغلوب رسانه فرعون شویم، بیش از هر نبردی شکست خورده‌ایم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.