آگاه: این حوزه که پل ارتباطی میان خلاقیت، هنر، فرهنگ و اقتصاد است، ظرفیت عظیمی برای تولید ثروت، ایجاد اشتغال و مهمتر از همه، تقویت هویت و انسجام اجتماعی دارد. با وجود تمدن غنی، میراث تاریخی و هنر بینظیر اما این ظرفیت بزرگ در ایران اغلب نادیده گرفته میشود.
در جهانی که اقتصاد خلاق به موتور محرک توسعه بسیاری از کشورها تبدیل شده، ایران نیز میتواند با حمایت از این حوزه، مسیر جدیدی برای پیشرفت ترسیم کند. کارآفرینان فرهنگی با ایدههای نوآورانه خود، به میراث فرهنگی ما جانی تازه میبخشند و آن را از موزهها به دل زندگی مردم و به بازارهای جهانی میآورند. این افراد نهتنها شغل ایجاد میکنند، بلکه روح تازهای به کالبد اقتصاد میبخشند و پاسدار هویت ملی در عصر جهانیشدن هستند.
کارآفرینی فرهنگی چیست؟
برای درک این مفهوم، باید از تعاریف بینالمللی شروع کنیم و ببینیم کارآفرینان فرهنگی در نقاط مختلف جهان چگونه عمل میکنند. «کارآفرینی فرهنگی» (Cultural Entrepreneurship) مفهومی است که به فرآیند شناسایی، توسعه و اجرای فرصتهای اقتصادی در حوزههای مرتبط با فرهنگ و هنر اشاره دارد. این مفهوم، تنها به جنبههای هنری محدود نمیشود، بلکه شامل هرگونه فعالیت اقتصادی است که به تولید، توزیع و مصرف محصولات و خدمات فرهنگی میانجامد. مجله «اقتصاد فرهنگی» / «Journal of Cultural Economics»، کارآفرینی فرهنگی را بهعنوان «یک پدیده پیچیده که نوآوری اقتصادی و فرهنگی را به هم پیوند میدهد» تعریف میکند.
در واقع، این نوع کارآفرینی را میتوان در مرز میان خلاقیت هنری و منطق کسبوکار جستوجو کرد. در این زمینه افراد نهتنها به دنبال سودآوری هستند، بلکه میخواهند از طریق محصولات و خدمات خود، به جامعه ارزش فرهنگی اضافه کنند. از راهاندازی یک گالری هنری گرفته تا تولید یک پادکست آموزشی یا توسعه یک بازی ویدیویی با محتوای ایرانی، همگی در این چارچوب قرار میگیرند. این کارآفرینان با ترکیب دقیق دانش فرهنگی و مهارتهای مدیریتی، توانایی دارند تا ایدههایی را که در نگاه اول شاید اقتصادی بهنظر نرسند، به پروژههای سودآور و ماندگار تبدیل کنند. در ایران، کارآفرینی فرهنگی ابعاد گستردهای دارد که از دل تاریخ و تمدن غنی ما سرچشمه میگیرد. از صنایع دستی و گردشگری فرهنگی گرفته تا سینما، موسیقی، ادبیات و حتی معماری همگی بستر مناسبی برای ظهور کارآفرینان خلاق است. در سراسر جهان نیز نمونههای درخشانی از این نوع کارآفرینی وجود دارد که میتوانیم از آنها الهام بگیریم.
صنایع دستی و میراث فرهنگی
یکی از مهمترین مصادیق، احیای صنایع دستی سنتی است. در سالهای اخیر، شاهد ظهور برندهایی هستیم که با رویکردی نوآورانه، محصولات سنتی مانند فرش، سفال، میناکاری و قلمزنی را با طرحها و کاربردهای مدرن به بازار عرضه میکنند. این رویکرد نهتنها به حفظ دانش بومی کمک میکند، بلکه با ایجاد شغل و صادرات، به اقتصاد کشور نیز رونق میبخشد. این کارآفرینان با استفاده از بازاریابی آنلاین، شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای بینالمللی، محصولات خود را به دست مشتریانی در سراسر جهان میرسانند و میراث فرهنگی ایران را جهانی میکنند.
رسانههای نوین و محتوای دیجیتال
با گسترش اینترنت، رسانههای دیجیتال و تولید محتوا به یکی از پررونقترین بخشهای کارآفرینی فرهنگی تبدیل شدهاند. از استارتاپهای فعال در حوزه نشر دیجیتال و پادکستهای تخصصی گرفته تا بازیهای ویدیویی با داستانهای حماسی ایرانی و پلتفرمهای آموزش هنر، همگی نمونههایی از این کارآفرینی هستند. در کتاب «The Creative Economy: How People Make Money from Ideas» اثر جان هاپکینز، نمونههای موفقی از کارآفرینی فرهنگی ذکر شده است. شاید خیال کنیم که احیای بافتهای تاریخی به شکل مدرن و امروزی محدود به کشور ما و دیگر سرزمینهای تاریخی و باستانی است؛ اما برای مثال، شهر فیلادلفیا در آمریکا از طریق ایجاد «منطقه هنری» در محلههای قدیمی، به احیای بافت فرسوده و جذب گردشگر پرداخته است. در این منطقه، هنرمندان و کارآفرینان خلاق با بازسازی ساختمانهای قدیمی، گالریها، استودیوها و کافههای فرهنگی ایجاد کردند که نهتنها به اقتصاد محله رونق بخشید، بلکه یک هویت فرهنگی جدید برای آن تعریف کرد. همچنین، شهر بارسلونا با تمرکز بر طراحی صنعتی و معماری خلاقانه، توانست خود را بهعنوان قطب نوآوری در اروپا معرفی کند.
گردشگری فرهنگی
ایران با داشتن هزاران اثر تاریخی و طبیعی، ظرفیت بالایی در گردشگری فرهنگی دارد. کارآفرینان در این حوزه، با ارائه خدمات نوآورانه مانند تورهای تخصصی عکاسی، برگزاری کارگاههای هنری در بافتهای تاریخی و توسعه اقامتگاههای بومگردی، تجربه متفاوتی را برای گردشگران داخلی و خارجی فراهم میکنند.
چرا کارآفرینی فرهنگی در ایران دشوار است؟
با وجود ظرفیتهای فراوان، کارآفرینی فرهنگی در ایران با چالشهای جدی روبهرو است. این چالشها، مانند سنگریزههایی در مسیر رشد، کارآفرینان را با دشواریهای زیادی مواجه میکند. یکی از بزرگترین چالشها، بروکراسی پیچیده و نبود قوانین حمایتی مشخص است. بسیاری از کارآفرینان در حوزههای خلاق، برای دریافت مجوز و تسهیلات با فرآیندهای طولانی و گاه متناقض روبهرو میشوند. از سوی دیگر، نبود زیرساختهای مالی و سرمایهگذاری موجب شده تا کارآفرینی فرهنگی اغلب با پروژههای پرریسک و با بازدهی بلندمدت همراه باشد. به همین دلیل، جذب سرمایه از طریق منابع سنتی (مانند بانکها) دشوار است. نبود صندوقهای تخصصی سرمایهگذاری خطرپذیر در حوزه فرهنگی و هنری نیز، یکی از مهمترین نقاط ضعف است.
همچنین، حاکمیت نگاه سنتی به فرهنگ و اقتصاد در کشور ما مستقیما بر این حوزه و تغییرات آن اثرگذار است. در بسیاری از دیدگاههای رسمی، فرهنگ و اقتصاد بهعنوان دو حوزه مجزا و حتی متضاد در نظر گرفته میشوند. این نگاه مانع از درک صحیح از نقش اقتصاد خلاق و صنایع فرهنگی در توسعه پایدار میشود یا مهمتر، نبود مرجعیت رسمی برای قوانین مربوط به کپیرایت و مالکیت معنوی چه در بعد جهانی و چه در ابعاد ملی آن، تبعات گوناگونی برای این حوزه داشته است. نبود قوانین جامع و اجرای ناکافی قوانین موجود در زمینه مالکیت معنوی، انگیزه را از بسیاری از تولیدکنندگان خلاق سلب میکند. این آسیب به ویژه در حوزه نشر، موسیقی و نرمافزارهای فرهنگی به شدت به چشم میخورد.
کارآفرینی فرهنگی در بودجه ۱۴۰۴
بودجه سال ۱۴۰۴، بستری است که مشخص میکند سیاستگذاران تا چه اندازه به کارآفرینی فرهنگی توجه کردهاند. سهم کلی بخش فرهنگ و هنر از بودجه عمومی دولت حدود ۰.۴درصد است که در مقایسه با نیازهای واقعی، ناچیز ارزیابی میشود. بخش عمده این بودجه صرف هزینههای جاری و نهادهای دولتی میشود. با این حال در بودجه ۱۴۰۴، اعتباری برای «ارتقای فعالیتهای فرهنگی از محل یکدرصد از هزینههای شرکتهای دولتی» به مبلغ ۹۷۰۰ میلیارد تومان تصویب شده است. این اعتبار که آییننامه آن در دو روز گذشته از سوی معاون اول رئیس جمهور ابلاغ شد، اهداف متنوعی دارد که شامل «ترویج سبک زندگی ایرانی - اسلامی، تحکیم بنیان خانواده و جوانی جمعیت، تولید محتوای فرهنگی فاخر فارسی بهویژه در فضای مجازی، ترویج میراث فرهنگی، هنرهای سنتی، صنایع دستی و جاذبههای گردشگری؛ توسعه و آموزش سواد رسانهای، ارتقای فعالیتها و تولیدات فرهنگی، هنری، قرآنی، نمایشی، مطبوعاتی، رسانهای نوین، سینما و کتاب، تولید آثار با مضامین تاریخی، فرهنگ دفاع مقدس، جبهه مقاومت، ایثار، شهادت و ترویج مهدویت و انتظار، تولید پویانمایی بازیهای رایانهای، تولید محتوای متناسب با گروه سنی کودک و نوجوان، ارتقای تندرستی و ترویج ورزش همگانی، ارتقای فرهنگ حفاظت از محیطزیست، ترویج فرهنگ استفاده از کالای ایرانی و اصلاح الگوی مصرف، ارتقای سواد سلامت با تاکید بر سلامت روانی و اجتماعی و ترویج فرهنگ کار و تلاش، است.» مطابق ماده هشت این آییننامه، محل هزینهکرد اعتبارات، بند ب ماده ۷۶ قانون برنامه پنج ساله هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران است. طبق ماده ۱۲ این آییننامه، مسئولیت اجرای این آئیننامه ازجمله هزینهکرد اعتبارات مربوط در چارچوب مفاد آن و با رعایت قوانین و مقررات مربوطه بر عهده بالاترین مقام دستگاههای مشمول و متولی است. این رویکرد بودجهای نشان میدهد که هنوز درک جامعی از ظرفیت اقتصادی کارآفرینی فرهنگی وجود ندارد. تخصیص بودجه به نهادهای دولتی، به جای حمایت از بخش خصوصی خلاق میتواند به تداوم ساختارهای سنتی و شکل نگرفتن اکوسیستم پویا منجر شود. این نگاه در عمل، منجر به ناکامی در حمایت کافی از کارآفرینان نوپا و بخش خصوصی میشود. هرچند این بودجه میتواند فرصتی برای کارآفرینان فرهنگی فراهم کند، اما اینکه این بودجه چگونه و با چه مکانیسمی به بخش خصوصی و کارآفرینان واقعی تزریق میشود، هنوز محل ابهام است.
سرمایهگذاری بر هویت
کارآفرینی فرهنگی، بیش از یک مفهوم اقتصادی یک ضرورت هویتی است. در دنیای امروز که فرهنگها در هم تنیده شدهاند، تولید و عرضه محتوای فرهنگی بومی و خلاقانه، تنها راه حفظ هویت ملی و رقابتپذیری در عرصه جهانی است. حمایت از کارآفرینان فرهنگی، به معنای سرمایهگذاری بر آینده فرهنگی و اقتصادی کشور است. ما در برابر یک فرصت تاریخی قرار داریم. اگر چه آسیبها و چالشها در مسیر این کارآفرینان بسیار است، اما نمیتوان از ظرفیتهای بینظیر فرهنگ و هنر ایران چشمپوشی کرد. برای دستیابی به اهداف بزرگ، نیاز به تغییر نگاه و رویکرد داریم. باید فرهنگ را از یک بخش مصرفکننده به یک بخش مولد تبدیل کنیم و از ایدههای نوآورانه نسل جوان به درستی حمایت کنیم. امید است در سالهای آتی، با تغییر رویکردها، شاهد رونق بیشتر این حوزه باشیم و کارآفرینان فرهنگی بتوانند جایگاه واقعی خود را در اقتصاد و جامعه پیدا کنند.
نظر شما