آگاه: از این منظر، خشم کشورهای عربی از این طرح نهتنها یک واکنش سیاسی لحظهای نیست، بلکه ریشه در تهدید هویتی و وجودی دارد. این طرح به صورت مستقیم حق حاکمیت ملی، قواعد و اصول بینالمللی را که پس از پیمان وستفالیا به رسمیت شناخته شدهاند نقض میکند.
ریشههای ایدئولوژیک و ماهیت مبهم طرح نیل تا فرات
طرح نیل تا فرات (the Nile to Euphrates plan) در واقع یک ایده ایدئولوژیک است که ریشههای عمیق آن را باید در جنبش صهیونیسم و ایدههای اولیه بنیانگذاران آن جستوجو کرد. برخی تحلیلگران این طرح را به طور مستقیم با نشان دولت اسرائیل مرتبط میدانند. در این نشان دو خط آبی موازی در بالا و پایین ستاره داوود قرار گرفته که در ادبیات سیاسی خاورمیانه غالبا به رود نیل در مصر و رود فرات در عراق تفسیر میشوند. این تفسیر به عنوان نمادی از آرمان «اسرائیل بزرگ» یا Eretz Israel شناخته میشود. آرمانی که هدف آن ایجاد یک دولت یهودی با مرزهایی فراتر از آنچه امروز وجود دارد، است. طرح اسرائیل بزرگ از چند جهت حائز اهمیت است؛ نخست آنکه افکار عمومی را در داخل اسرائیل بسیج میکند؛ طرح «نیل تا فرات» به عنوان یک رویای ملی برای جذب حمایت افراطگرایان و تقویت مشروعیت سیاستهای توسعهطلبانه عمل میکند. دوم، آنکه فشار بر کشورهای عربی را افزایش میدهد؛ مطرحکردن این طرح به عنوان یک تهدید بالقوه علیه حاکمیت ملی کشورهای همسایه به اسرائیل امکان میدهد تا در مذاکرات و تعاملات منطقهای دست بالا را داشته باشد و از این طریق اهداف خود را پیش ببرد. این طرح به دلیل اشاره مستقیم به الحاق بخشهایی از سرزمینهای عربی مانند صحرای سینا در مصر، شرق اردن، بخشهایی از سوریه و عراق، نهتنها به عنوان یک تهدید بالقوه علیه امنیت منطقهای، بلکه به عنوان نقض آشکار قوانین بینالمللی و حقوق حاکمیت کشورها تلقی میشود. به همین دلیل خشم و نگرانی کشورهای عربی و جامعه بینالمللی از این طرح کاملا منطقی و قابل درک است. این موضوع به طور مستقیم تلاشها برای صلح پایدار در منطقه را تضعیف کرده و بر بیاعتمادی موجود میان اسرائیل و همسایگانش افزوده است.
طرح نیل تا فرات؛ قلب ایدئولوژی اسرائیل بزرگ
طرح «نیل تا فرات» و ایده اسرائیل بزرگ (Eretz Israel) دو روی یک سکهاند و به صورت جداییناپذیری به هم مرتبط هستند. طرح نیل تا فرات نه یک طرح مجزا، بلکه نماد و تجسم جغرافیایی آرمان اسرائیل بزرگ است. برای فهم این ارتباط باید به ریشههای ایدئولوژیک هر دو مفهوم توجه کرد.
ریشههای ایدئولوژیک
الف. صهیونیسم مذهبی و تاریخی: ایده اسرائیل بزرگ ریشه در متون مذهبی یهودی دارد. در این متون، سرزمینی که خداوند به بنیاسرائیل وعده داده بسیار وسیعتر از مرزهای کنونی اسرائیل است. این سرزمین به صورت تقریبی از رود نیل تا رود فرات گسترش مییابد. این باور مذهبی به یک آرمان سیاسی در میان جریانهای راستگرای صهیونیسم، بهویژه پس از جنگ ۱۹۶۷ تبدیل شد.
ب. جنبشهای توسعهطلبانه: پس از اشغال کرانه باختری، غزه، بلندیهای جولان و صحرای سینا در سال ۱۹۶۷ ایده اسرائیل بزرگ جانی دوباره گرفت. این ایدئولوژی توسط جنبشهای شهرکسازی ترویج شد که معتقد بودند تمامی سرزمینهای اشغالشده بخشی از اسرائیل بزرگ هستند و باید به طور دائم به اسرائیل ضمیمه شوند. پیامدهای ژئوپلیتیکی و واکنشهای منطقهای، موجی از بیثباتی و تضعیف صلح: طرح نیل تا فرات، نهفقط یک ایده نظری بلکه یک عامل ژئوپلیتیکی مخرب است که پیامدهای آن به شدت بر ثبات منطقه خاورمیانه تاثیر میگذارد. مطرحشدن این طرح از سوی رهبرانی مانند نتانیاهو بهطور مستقیم به افزایش تنشها تضعیف پیمانهای صلح و ایجاد ائتلافهای جدید علیه اسرائیل منجر شده است.
پیامدهای ژئوپلیتیکی کلیدی
هدف قراردادن حاکمیت ملی: طرح نیل تا فرات حاکمیت ملی کشورهای همسایه مانند مصر، اردن، سوریه، لبنان و عراق را به صورت مستقیم مورد تهدید قرار میدهد. از نگاه این کشورها این طرح یک تجاوز آشکار به مرزهای بینالمللی است که بر اساس منشور سازمان ملل متحد و قوانین جهانی به رسمیت شناخته شدهاند. این تهدید موجب نگرانیهای عمیق امنیتی در پایتختهای عربی شده و آنها را وادار به اتخاذ مواضع سختگیرانهتری کرده است. تضعیف پیمانهای صلح: این طرح به شدت به پیمانهای صلح موجود میان اسرائیل و مصر و اردن آسیب میزند. این کشورها که با اسرائیل روابط دیپلماتیک دارند، مجبورند به دلیل فشار افکار عمومی و نگرانیهای امنیتی این طرح را به شدت محکوم کنند. این محکومیتها روابط دیپلماتیک را سرد کرده و میتواند در آینده به لغو یا بازنگری در این پیمانها منجر شود. افزایش تنشهای نظامی: طرح نیل تا فرات به عنوان یک تهدید علیه امنیت ملی، میتواند به افزایش آمادگی نظامی در منطقه منجر شود. کشورهای عربی ممکن است به تقویت نیروهای نظامی خود بپردازند و یا با همپیمانان خود برای مقابله با این تهدید همکاری کنند. این امر احتمال وقوع درگیریهای نظامی جدید را به شدت افزایش میدهد.
واکنشهای منطقهای
واکنشهای کشورهای عربی به این طرح گسترده و چندوجهی بوده است؛ نخست در غالب محکومیتهای رسمی، مقامات ارشد کشورهای عربی از جمله رؤسای جمهور، پادشاهان و وزرای خارجه به صورت علنی و در بیانیههای رسمی این طرح را محکوم کرده و آن را غیرقابل قبول دانستهاند. این محکومیتها در نشستهای اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی نیز منعکس شده است. دوم، در قالب مخالفتهای مردمی قابل بررسی است؛ در سطح مردمی طرح نیل تا فرات به عنوان نمادی از استعمارگری و اشغالگری شناخته میشود. این موضوع باعث برانگیختهشدن خشم عمومی و برگزاری تظاهرات در کشورهای مختلف عربی شده است. این فشار مردمی دولتهای عربی را وادار به اتخاذ مواضع تندتر علیه اسرائیل میکند. سوم آنکه ائتلافهای جدیدشکل میگیرد؛ این تهدید مشترک میتواند به ایجاد ائتلافهای جدید در میان کشورهای عربی و سایر بازیگران منطقهای منجر شود. برای مثال کشورهای عربی که پیش از این در مورد برخی مسائل سیاسی اختلاف داشتند، ممکن است در برابر این تهدید مشترک مواضع خود را همسو کنند تا قدرت چانهزنی خود را افزایش دهند.
ریشههای خشم و تحلیل مواضع اعراب: فراتر از یک تهدید سیاسی
خشم کشورهای عربی و افکار عمومی آنها از طرح نیل تا فرات، تنها به دلیل تهدیدات ژئوپلیتیکی نیست، بلکه ریشههای عمیقتری در تاریخ، هویت و روان جمعی منطقه دارد. این طرح، نمادی از استعمار، توسعهطلبی و نفی هویت ملی عربی است که موجب واکنشهای شدید در سطوح مختلف شده است.
ابعاد مختلف واکنش اعراب
همگرایی سیاسی و دیپلماتیک: این تهدید مشترک کشورهای عربی را وادار به همگرایی در مواضع خود کرده است. اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی، به صورت مکرر این طرح را محکوم کرده و خواستار موضعگیری قاطع جامعه بینالمللی شدهاند. این امر نشاندهنده ایجاد یک اجماع منطقهای علیه سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل است.
فشار مردمی: خشم مردم عرب به دلیل پیوند این طرح با هویت و تاریخ آنها بسیار شدید است. این فشار مردمی دولتهای عربی را که با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار کردهاند، در موقعیت دشواری قرار داده و آنها را وادار به اتخاذ مواضع ضداسرائیلی میکند. این امر حتی میتواند به شکنندگی پیمانهای صلح منجر شود. تغییر رویکردهای دیپلماتیک: برخی کشورهای عربی ممکن است در پاسخ به این تهدید، رویکردهای دیپلماتیک خود را تغییر داده و از سیاست عادیسازی روابط با اسرائیل فاصله بگیرند. این موضوع به طور مستقیم تلاشهای ایالات متحده برای صلح در خاورمیانه را نیز تحتتاثیر قرار میدهد.
در نهایت میتوان گفت که طرح نیل تا فرات، فرصتهای صلح را از بین میبرد و تهدیدات امنیتی را افزایش میدهد. این طرح نمادی از یک نگرش توسعهطلبانه است که میتواند منطقه را به سمت بیثباتی بیشتر سوق دهد. واکنشهای خشمآلود اعراب نهتنها یک واکنش احساسی بلکه واکنشی منطقی به یک تهدید وجودی است که هویت و حاکمیت ملی آنها را هدف قرار داده است. در این شرایط، تنها راهکار بلندمدت، فشار بینالمللی و دیپلماسی فعال برای منزویکردن و بیاعتبارکردن این ایده است تا مسیر برای صلح پایدار هموار شود.
نظر شما