۱ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۲
کد خبر: ۱۶٬۳۸۸

اواخر شهریورماه، فعالان سیاسی با گرایش‌های مختلف از عباس سلیمی نمین اصول‌گرا تا محمدعلی ابطحی اصلاح‌طلب، محمد قوچانی تکنوکرات و حسام‌الدین آشنا، مشاور رئیس دولت تدبیر و امید به ریاست‌جمهوری دعوت شدند و با مهدی سنایی، مشاور سیاسی رئیس جمهور درباره سفر مسعود پزشکیان به نیویورک بحث و تبادل نظر کردند.

باز هم آدرس غلط

آگاه: هنگامی که ابطحی در صفحه شخصی خود روایتی از دیدار مشاور رئیس‌جمهور با فعالان سیاسی را منتشر کرد، احتمالاً گمان نمی‌کرد به این اندازه موضوع دومین سفر رئیس دستگاه اجرا به ایالات متحده آمریکا برای کنشگران سیاسی و رسانه‌ای اهمیت پیدا کند، به گونه‌ای که روزنامه‌های کیهان، سازندگی و هم‌میهن در شمارگان دیروزشان به انتقاد یا حمایت از پیشنهاد تعدادی از رجال سیاسی مبنی بر «دیدار رئیس‌جمهوری اسلامی ایران با دونالد ترامپ» آن هم در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد پرداخته بودند.

بعد از آنکه ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی، صرفاً حضور و سخنرانی شخص دوم کشور در صحن سازمان ملل را کافی ندانست و نسخه مذاکره با ترامپ را تجویز کرد، احسان صالحی، کارشناس مسائل سیاسی در ویراستاری نوشت: خیرخواهانه از رئیس‌جمهور محترم درخواست می‌کنم فرصت سفر نیویورک و عُمر دولت را پای توصیه‌ها و توصیه‌کنندگانی هدر ندهد که نان‌شان در حاکمیت دوگانه و تخصص‌شان بدنام‌سازی روسای جمهور است. اینها که همان تیم حسن روحانی هستند، اگر هنری داشتند رئیس‌شان با محبوبیت هفت‌درصدی با قدرت وداع نمی‌کرد.

چرا نباید رئیس‌جمهور با ترامپ دیدار کند؟
مخالفانِ دیدار رئیس‌جمهور ایران با ترامپ، با دلیل و سند دَست رد به پیشنهاد تکنوکرات‌ها و تعدادی از اصلاحاتی‌ها می‌زنند و می‌گویند: از همان ابتدا که نهضت حضرت امام (ره) در ایران به پیروزی رسید تا به امروز، دشمنی و کینه آمریکا در قبال دولت و ملت ما پایان ندارد؛ در هر دوره‌ای با جنگ سخت و نرم در صدد برآمدند، ایرانی‌ها را در تنگنا قرار دهند. آخرین بار جنگ ۱۲ روزه بود؛ عباس عراقچی در حال مذاکره با طرف آمریکایی بود که آنها میز مذاکرات را بمب باران کردند و تمام‌قد پشت اسرائیل قرار گرفتند. کار به اینجا هم بسنده نشد و بنا به دستور سکان‌دار کاخ‌سفید، آمریکا به سه سایت هسته‌ای ایران تجاوز کرد. «آیا باز می‌توان با فردی که غیر از حیله و فریب به موضوع دیگری نمی‌اندیشد به گفت‌وگو نشت و آیا او اصلاً قابل‌اعتماد است؟» جنگ پایان یافت، اما اتحاد آمریکا با غربی‌ها برای اعمالِ تحریم ایران همچنان ادامه دارد؛ جمعه هفته گذشته شورای امنیت سازمان ملل متحد نتوانست قطعنامه پیشنهادی کره جنوبی برای تمدید لغو تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران را تصویب کند. مخالفت کشورهای اروپایی و آمریکا موجب شد مهلت لغو تحریم‌ها پایان یابد و احتمال بازگشت تحریم‌ها و افزایش تنش‌ها در منطقه بیشتر شود. اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در این باره با بیان اینکه ترامپ در دوره قبل ریاست‌جمهوری خود برجام را پاره کرد و از آن خارج شد، چرا که به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیست، گفت: «همچنین تروئیکای اروپا هم به تعهدات خود در قبال ایران عمل نکردند و در چنین شرایطی سؤال این است که آیا چنین کشورهایی صلاح و رستگاری کشورهایی نظیر ایران را می‌خواهند یا اینکه در پی جنگ و خونریزی برای منافع خود هستند ؟
اکنون سؤال راهبردی این است که باز باید خواهان گفت‌وگوی دومین مقام ارشد کشورمان با رئیس‌جمهور آمریکا باشیم؟ برای آنکه به پرسش مطرح شده پاسخ داده شود، باید به اصل مهم پرداخت. نخست آنکه ایران، کشوری قدیمی با تمدن تاریخی است و در دوره «پساانقلاب» با «استقلال ملی» به پیشرفت‌های چشم‌گیر و خیره‌کننده‌ای دست پیدا کرده و به‌عبارت‌دیگر شعار استقلال را به منصه ظهور رساند، حال چنین کشوری باید برای گفت‌وگو با رئیس‌جمهور آمریکا پیشقدم شود؟ این در حالی است که کاخ سفید پیش از این هیچ اعلامی درباره تمایل دونالد ترامپ برای دیدار با مقامات جمهوری اسلامی ایران نداشته است. اما نکته دوم که از اهمیت بالایی برخوردار است و باید تعجب کرد، چرا مدافعان دیدار با ترامپ چشم‌های‌شان را بسته‌اند و واقعیت‌ها را نمی‌بیند، این است که قطعاً در آوردگاه‌های حساس و مهمی همچون دیدار با آمریکایی‌ها باید تصمیم در سطح کلان اتخاذ شود و نظر نهادهای بالادستی و مسئولان ارشد نظام، حرفِ اول و آخر را خواهد زد، نه فقط نظر یک مسئول یا قوه خاص!

عبرت از تاریخ
سومین نکته، تجربه دیدار و گفت‌وگو با آمریکایی‌هاست! مگر ما قبل از این با طرف آمریکایی رایزنی نمی‌کردیم؟ مگر محمدجواد ظریف با جان کری در حاشیه مذاکرات هسته‌ای و در خیابان‌های ژنو پیاده‌روی نمی‌کرد، نتیجه چه شد؟ حتی در عصر تدبیر و امید حسن روحانی در حاشیه حضورش در سازمان ملل با باراک اوباما تلفنی گفت‌وگو کرد؛ چه نتایجی به دست آمد؟
مجله آگاهی نو به مدیرمسئولی و سردبیری محمد قوچانی، از نیروهای نزدیک به رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم در مطلبی با عنوان «تراژدی امید» در شماره چهار آن مجله، جزییات جدیدی را از نحوه گفت‌وگوی تلفنی روسای جمهور سابق ایران و آمریکا منتشر کرد و آورده بود: «مشاوران و اطرافیان روحانی، در برقراری تماس تلفنی او با رئیس‌جمهور آمریکا بسیار مؤثر بوده‌اند.» در این کتاب آمده است: «گرچه این مذاکره در تهران با استقبال اصول‌گرایان مواجه نشد و حتی مقام رهبری آن را اقدامی نابجا دانستند، اما روحانی متن کامل و پیاده شده تلفن را به رهبری ارائه کرد. رهبری از رئیس‌جمهور درباره مشاورانش در این کار توضیح خواستند.»
نویسنده در ادامه درباره واکنش مقام رهبری به این مکالمه تلفنی می‌نویسد: «روحانی از فشار آمریکایی‌ها بر ایرانی‌ها حرف زد و اینکه دیپلمات‌ها و کارشناسان ایرانی هم مخالف نبودند. مقام رهبری اما دو جمله گفتند: اول اینکه کار نابجایی بود و دوم اینکه من متوجه شدم تقریباً به رئیس‌جمهور این کار تحمیل شد و به‌این‌ترتیب از این اقدام ناهماهنگ روحانی عبور کردند.»
روحانی ۶ سال بعد از این گفت‌وگو، درباره نقش مشاورانش این‌گونه توضیح می‌دهد: «مشاورین و همراهان من در سفر نیویورک من را قانع کردند که برای پیشرفت در مذاکرات، جواب تلفن رئیس‌جمهور آمریکا را بدهم. البته این مورد تردید من بود اما وقتی همه مشاوران من، به‌اتفاق این نظر را دادند، من پذیرفتم و در آخرین لحظاتی که داشتم نیویورک را ترک می‌کردم، رئیس‌جمهور آمریکا در هتلی که من بودم تلفن زد و من پاسخ تلفن او را دادم و این صحبت کوتاهِ یک ربع، بیست‌دقیقه‌ای یک لوکوموتیو بسیار قوی برای حرکت قطار مذاکره بود.»
تمام حرفِ مدافعان گفت‌وگوی رئیس‌جمهور ما با ترامپ در یک کلمه نهفته و آن حل مشکلات اقتصادی است. اما به‌راستی چرا عده‌ای از خواص و سیاسیون نمی‌خواهند از تاریخ عبرت بگیرند؟ مگر رهبر انقلاب بارها و بارها به حیله‌های آمریکا اشاره نکرده بودند؟ برای نمونه، ایشان در آبان‌ماه سال ۱۳۹۶ این‌طور فرموده‌اند: «بعضی‌ها هستند که می‌گویند حالا یک‌جوری، مثلاً یک‌ذره، با آمریکا کنار بیاییم، شاید دشمنی‌شان کم بشود؛ نه، حتی به آنهایی هم که به آمریکا اعتماد کردند، به آمریکا امید بستند، به سراغ آمریکا رفتند برای کمک‌گرفتن، رحم نکردند؛ [مثل] چه کسی؟ دکتر مصدق. دکتر مصدق برای اینکه بتواند با انگلیسی‌ها مبارزه کند و در مقابل انگلیس‌ها بایستد به خیال خودش، رفت سراغ آمریکایی‌ها؛ با آنها ملاقات کرد، مذاکره کرد و درخواست کرد؛ [به آنها] اعتماد کرد. کودتای بیست و هشتم مرداد نه به‌وسیله انگلیس [بلکه] به‌وسیله آمریکا در ایران انجام گرفت، علیه مصدق. یعنی حتی به امثال مصدق هم اینها راضی نیستند؛ اینها نوکر می‌خواهند، سرسپرده می‌خواهند، توسری‌خور می‌خواهند؛ مثل چه کسی؟ مثل محمدرضای پهلوی؛ این‌جور آدمی می‌خواهند که بر این کشورِ پرنعمت پربرکت ثروتمندِ حساسی که از لحاظ موقعیت جغرافیایی حساس است، از لحاظ توانایی‌های گوناگون حساس است، حکومت کند.»
براین‌اساس باید نتیجه‌گیری کرد آمریکای امروز، همان آمریکای دیروز است و به هیچ‌چیز غیر از براندازی و سقوط ایران اسلامی نمی‌اندیشد به همین جهت فرق نمی‌کند، جمهوری‌خواه یا دموکرات در کاخ سفید حضور داشته باشد، نشست و برخاست با آمریکایی‌ها «هیچ» نتیجه‌ای نخواهد داشت.
براین اساس باید نتیجه‌گیری کرد:آمریکایی امروز همان آمریکای دیروز است؛ هیچ تغییری نکرده و همچنان قلدری می‌کند و آن طور که پزشکیان روزگذشته پیش از ترک تهران به نیویورک گفته بود«گفت‌وگو با قلدر امکان پذیر نیست»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.