آگاه: سند ۲۰۲۵ یک بازتعریف ریشهای از سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا ارائه میکند. بر اساس این سند، هدف اصلی آمریکا تقویت قدرت ملی، احیای توان اقتصادی و صنعتی و کاهش درگیریهای فرامرزی است. محور کلیدی سند، «بازگشت تمرکز به منافع حیاتی آمریکا» و کنار گذاشتن نقشآفرینیهای گسترده بینالمللی است.
پس از آنکه سند مذکور ارائه شد، تعدادی از فعالان سیاسی در داخل کشور به تحلیل و واکاوی آن پرداختند و میگفتند که آمریکاییها با این اقدام یک تغییری را در قبال جمهوری اسلامی ایران اعمال کردهاند! حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی از جمله سیاسیونی شناخته میشود که چنین دیدگاهی را نمایندگی میکند و ۲۱ آذرماه در مطلبی در ارگان رسمی حزب متبوعش آورده بود: «سند راهبردی آمریکا سندی است که هر رئیسجمهور آمریکا، معمولا یکبار در هر دوره، منتشر میکند تا چارچوب کلان سیاست خارجی و امنیتی ایالاتمتحده را معین کند. طی هفته گذشته نیز رئیسجمهور آمریکا در قالب این سند به تشریح راهبرد امنیت ملی مدنظر خود و به طرح خواستهها و اهدافش در قبال حوزههای مختلف جهان پرداخت که تغییراتی در نگاه این کشور نسبت به منطقه را نشان میدهد. یکی از این موارد مربوط به ایران است؛ در سند، لحنی ملایمتر نسبت به گذشته دیده میشود و ایران دیگر بهعنوان تهدید سطح اول تلقی نشده است و بهعبارتی میتوان گفت که در حال فاصله گرفتن از درگیری با ایران هستند. در مورد روسیه نیز این کشور خطر استراتژیک محسوب نشده و بخش عمده تمرکز سند بر مهار چین قرار گرفته است که این خود نکتهای بسیار مهم است.»
هرچند دبیرکل تکنوکراتها به تغییر در نقشه راه ایالات متحده خوشبین است اما سکاندار دستگاه دیپلماسی نظر دیگری دارد. سیدعباس عراقچی به تازگی در گفتوگویی با شبکه الجزیره، درباره اینکه آیا امکان از سرگیری مذاکرات با آمریکا وجود دارد؟ تاکید کرد: این موضوع به آمریکا بستگی دارد. اگر رویکرد خود را تغییر دهند و آماده یک مذاکره منصفانه و متوازن، یعنی مذاکرات متقابل سودمند باشند، ما هم آمادهایم. او در عین حال به مذاکرات غیرمستقیم بین تهران و واشنگتن با نقشآفرینی عمان اشاره کرد و یادآور شد: ایران در حال مذاکره باطرف مقابل بود و رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا به ایران حمله کرد. آمریکاییها آماده مذاکره متقابل سودمند بر اساس برابری و احترام متقابل نیستند. اما بهمحض اینکه به این نتیجه برسیم که آنها آماده چنین مذاکرهای هستند، میتوانیم مذاکرات را از سر بگیریم. البته مذاکره با دیکته کردن متفاوت است و فعلا قانع نشدهایم که آنها آماده مذاکره جدی و واقعی هستند؛ آنها میخواهند دیکته کنند و من کسی نیستم که به دیکته دیگران گوش کنم.
حال چه شده، عدهای از سیاسیون باز چشمهایشان را بستهاند و سند راهبردی آمریکا را فرصتی برای شکلگیری مجدد مذاکره بین ایران و ایالات متحده میدانند. به گفته کارشناسان، سند منتشر شده را باید «سند افول نظم جهانی لیبرال» دانست. آمریکا پس از پایان جنگ جهانی دوم و به خصوص پس از پایان جنگ سرد به دنبال جهانیسازی نظم لیبرال به رهبری خود بود. اما دولت ترامپ در سند جدید به وضوح ضمن انتقاد شدید از این رویکرد، تاکید میکند که منابع و قدرت آمریکا باید داخل این کشور هزینه شود. در ابتدای سند دولت ترامپ، سیاستهای گذشته آمریکا در قبال مسائل جهانی، «اشتباه» خوانده شده و «فراتر از توان آمریکا» بیان شده است. به عبارت دیگر رویکرد هژمونگرایی دولتهای گذشته آمریکا زیر سوال رفته است. این سند «تجارت آزاد» را هم مورد حمله قرار میدهد و آن را دلیل از بین رفتن «طبقه متوسط» و «برتری اقتصادی و نظامی» آمریکا بیان میکند. اما آیا به راستی لحن آمریکاییها در سند جدید پیرامون ایران آنطور که «مرعشی تکنوکرات» مدعی شده، ملایم شده است؟
ایران سهبار در سند بهعنوان «مهمترین عامل بیثباتی منطقه» معرفی شده است. این سند آورده است: «وضعیت ایران» در دو سال گذشته به دلیل عملیات اسرائیل و «چکش نیمهشب» دولت ترامپ علیه برنامه هستهای بهشدت تضعیف شده است. ترامپ در یادداشتی در مقدمه این سند، بار دیگر ادعاهای گذشته خود درباره ایران را تکرار کرده و نوشته است: «ایران در عملیات چکش نیمهشب ما، توان غنیسازی هستهایاش را از دست داده است.»
حال تسلیمطلبان باز در تحلیل و تفسیرهایی که ارائه میدهند بگویند، آمریکا میخواهد تغییر موضع دهد یا سند آنها را فرصتی برای خروج از وضعیت اضطراری فعلی ارزیابی کنند! در میدان، ما با آمریکایی روبهرو هستیم که نه تنها لحن و مواضعش را پیرامون ما تغییر نداده بلکه کما فیالسابق به دنبال «ایران ضعیف» و تسلیم شده است. طبیعتا هیچگاه از حقوق قانونی خود «سانتیمتری» عقبنشینی نمیکنم. قبل از این هم شاهد نسخهپیچی برخی چهرههای رادیکال در برابر آمریکای مستکبر بودهایم، میخواهند به هرشکل ممکن پنجرهای گشوده شود تا ایران پای میز مذاکره حضور یابد و از این طریق گره مشکلات اقتصادی باز شود. اگر تحریمها در دوره هشت ساله روحانی ـ دورهای که تمامی تخممرغهای دولت در سبد مذاکرات و برجام گذاشته شد- لغو شد، میتوان نتیجه گرفت که باید باز آمریکا را حلال مشکلات دانست! اما نتیجه چه شد؟
این آمریکا همان آمریکای سابق است؛ دلیل «تجربه» کارگزارانیها و سایر اصلاحطلبان رادیکال که سنگ مذاکره را به سینه میزنند و به هر بهانهای به دنبال آن هستند تا طرح موضوع کنند، به چه اندازه به سایر مواردی همانند اقتصاد مقاومتی یا «شعار سال» در تحلیلهایشان ضریب میدهند؟ علاوه بر این، رهبر انقلاب بر سه شرط همزمان برای بررسی درخواست همکاری با آمریکا تاکید کردهاند: قطع کامل حمایت از رژیم صهیونیستی، جمعآوری پایگاههای نظامی از منطقه و عدم دخالت در امور آن. این شروط، اختلافی ذاتی را نشان میدهد و بنابراین نمیتوان از تغییرات کنونی، همگرایی استخراج کرد. پس سیاستهای جمهوری اسلامی ایران درباره آمریکا هیچ تغییری نکرده و از منافع خود کوتاه نمیآید.
علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ضمن بیان این مطلب، با تاکید بر اینکه این سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا در آینده هم ادامه خواهد داشت، تصریح کرد: اگر طرف مقابل دچار اشتباه محاسباتی در قبال ایران شود، قطعا ما با قدرت بیشتری پاسخ آنها را خواهیم داد. بنابراین مذاکره به معنی القای نقطه نظرات آمریکا به فضای سیاسی ایران نیست و این رویه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هیچگونه جایگاهی نخواهد داشت. بسیاری از کشورها در قبال فشار آمریکا کوتاه آمده و عقبنشینی میکنند و تصور آمریکا این است که ایران نیز به مانند همان کشورهاست. اما جمهوری اسلامی ایران در این سالها ثابت کرده به عنوان کشوری که دارای قدرت نظامی است، در برابر این زیادهخواهیها میایستد و از منافع و امنیت خود دفاع میکند.
۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۰
کد خبر: ۱۸٬۸۰۸
هر رئیسجمهور در ایالات متحده پس از روی کار آمدن، به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی دستور میدهد تا سند راهبرد امنیت ملی دولت را تنظیم کنند. این سند خلاصه جامع اقداماتی است که دولت قصد دارد در طول دوره تصدی امور آن را به سرانجام برساند و تقریبا بر اساس همین سند نیز موفقیت دولت تعیین میشود.
نظر شما