آگاه: در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۹۴ یعنی حدود یک دهه پیش، قراردادی منعقد شد که برجام نام گرفت؛ واضعان اصلی این قرارداد در داخل، حسن روحانی، رئیسجمهور وقت محمدجواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه بودند.
این دو در ستایش و وصف برجام سخنرانیها و سخنسراییها کردند و بنیان دولتشان را بر پایه برجام و میوههایش نهادند. در آن روزگار هر کس از معایب و نواقص برجام سخن میگفت، آماج درشتگوییهای برجامیون قرار میگرفت؛ کاسب تحریم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچیباز، منفیباف، یأسآفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم، یک مشت لات و … اینها صفاتی بود که به منتقدان برجام حواله میشد!
اما فارغ از این غوغاسالاریها که برجامیون میکردند، نمیشد بر حقیقت گردتاریکی و سیاهی پاشید؛ برجام نقاط تاریک و سیاهی داشت که برجامیون یا دوست نداشتند آن نقاط را ببینند و خود را به نادانی و تجاهل میزدند یا به واقع در باغ نبودند و نمیفهمیدند که برجام خسارت محض است. اولین نشانه از خسارت محض بودن برجام، این بود که ما در قرارداد مذکور، امتیازات نقد دادیم و وعدههای نسیه دریافت کردیم؛ حکایت ما و غرب و برجام، حکایت همان نسیهفروش لاغر و نقد فروش چاق و فربه شد.
برجامی که از ابتدا، مرده زاده شد
برجام که در سال ۱۳۹۴ با هدف محدودسازی برنامه هستهای ایران در ازای رفع تحریمها به امضا رسید، به دلیل خروج یکجانبه آمریکا در سال ۱۳۹۷ و سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ، عملاً از کار افتاد. در این میان نقض تعهدات بینالمللی توسط واشنگتن، مهمترین عامل فروپاشی برجام بود. بازگشت تحریمها، ایران را مجبور به کاهش تعهدات برجامی براساس بند ۳۶ این موافقتنامه کرد.
در برجام صرفا وعده رفع تحریمهای اقتصادی و بانکی به ایران داده شد، اما ایران در دولت حسن روحانی برای محدود کردن برنامه هستهای خود، وعده نداد بلکه عمل کرد. پس از خروج ایالات متحده از برجام در سال ۱۳۹۷، بسیاری از این وعدههای غربیها نسیه ماندند و ایران نتوانست از مزایای اقتصادی این توافق بهرهبرداری کند. کشورهای اروپایی بهرغم وعدههایشان برای تأمین منافع اقتصادی ایران پس از خروج آمریکا نشان دادند که آنها نیز یا نمیتوانند یا نمیخواهند در مسیر کاهش چالشهای ایجاد شده از سوی ترامپ رئیسجمهور آمریکا گام بردارند. یکی از دلایل بسیار مهمی که برجام را به توافقی شکننده تبدیل کرد، عدمارائه ضمانتهای اجرایی و فقدان سازوکاری برای تضمین پایبندی طرفهای غربی به اجرای تعهداتشان بود.
از سوی دیگر، یکی از شروط ۹ گانه رهبر انقلاب در پذیرش برجام این بود که وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکره، نقض برجام محسوب شود و دولت موظف شود طبق بند ۳ مصوبه پذیرش مشروط برجام، با اقدام متقابل مجلس شورای اسلامی، برجام را متوقف و عملیات غنیسازی ۱۹۰ هزار سو را عملیاتی کند.
برجام از روز اول نقض شد، داراییهای ایران مصادره شد، تحریمهای ۱۰ ساله قانون داماتو تمدید شد، قانون کاتسا تصویب شد و آمریکا به هیچیک از تعهدات خود عمل نکرد و از برجام خارج شد. نهتنها این فجایع در نقض تعهدات صورت گرفت، بلکه با پررویی از براندازی نظام و اعمال تحریمهای جدید در وسعت ۷۰۰ شخص حقیقی و حقوقی سخن به میان آوردند. بهرغم همه این تبهکاریها و زدن زیر تعهدات، آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهعنوان داور برجام، مرتب گزارش میداد ایران مو به مو به تعهدات خود وفق برجام عمل میکند.
این بازی نقد و نسیه در برجام، هزینه راهبرد توافق به هر قیمت بود. باید از همان ابتدای خروج آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷، اقدام قاطعانه متقابل صورت میگرفت. باید طبق فرموده رهبر انقلاب غنیسازی ۱۹۰ هزار سو را از همان اردیبهشت ۱۳۹۷ که آمریکا از برجام خارج شد، عملیاتی میکردیم. باید در همان موقع از خود میپرسیدیم که با این خرید نقدی و فروش نسیه در برجام و کلاهی که بر سرمان رفته است، تکلیف میلیاردها دلار سرمایهگذاری در صنعت هستهای که متضمن اقتدار و امنیت ملی بود و ایران را به قلههای رفیع فناوریهای جدید برد، چه میشود؟
برجام؛ پیروزی دیپلماسی یا شکست محض؟!
برجام نه به بار بود، نه به دار، به دیپلماتهای مذاکره کننده مدال درجه یک خدمت دادند. حالا که معلوم شده است دستاوردهای برجام تنزدیکاً هیچ بوده، تکلیف آن مدالها و مزایای پرداخت شده به حضرات چیست؟
ظریف، مکرر در مکرر برجام را یک پیروزی برای دیپلماسی نامید؛ این در حالی است که دولتمردان منعقدکننده برجام، خودشان بارها و بارها به بیدستاوردی این توافق اذعان کردند.
روحانی در آبان ۹۶ گفت: داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلاً بستیم، فعلاً قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست اما به برخی کشورهای شرق آسیا مانند کره شمالی میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکرهای که به تایید سازمان ملل رسیده و برجام نام دارد پایبند نیستید. عباس عراقچی نیز در اسفند ۹۶ در اندیشکده چتمهاوس انگلیس گفت: ایران برجام را داستانی موفق نمیداند چرا که از آن بهرهمند نشده و تحریمها برداشته نشده است. دقت کنید که همه این سخنان در زمان ریاست جمهوری اوباما در آمریکا بیان شده است و هنوز ترامپی روی کار نیامده بود که از برجام خارج شود؛ این بدان معناست که برجام از همان ابتدا نیز ناقصالخلقه بوده است و برای ایران و ایرانی مزیتی نداشته است.
در طول مذاکرات هستهای در دولت یازدهم یعنی دولت حسن روحانی، چه آنها که غیرت فناوری ملی در عرصه هستهای را داشتند و چه آنها که به این سرمایه بزرگ ملی بهای لازم را نمیدادند، در یک نکته مشترک بودند و آن اینکه در پس همه امتیازهایی که واگذار میشود، باید تحریمها لغو شود. اما نهتنها تحریمها لغو نشد بلکه زیرساخت گسترده تری نیز پیدا کرد.ادعای پیروزی دیپلماتیک شبیه ادعای پیروزی اخلاقی ایران در برجام بود. سؤالی که در افکار عمومی خطاب به دولت حسن روحانی ایجاد شد آن بود که ما در صنعت هستهای بتن ریختیم که کاپ اخلاق برجام را بگیریم و پُز پیروزی دیپلماسی بدهیم؟! اگر قرار بود تحریمها سر جای خود باقی بماند، پس چرا در صنعت هستهای بتن ریختیم؟!
آقای ظریف بعدها مدعی شد ما همواره میدانستیم که به وعدههای آمریکا نمیتوان اعتماد کرد. حال افکار عمومی این سؤال را از زینتالوزرای دولت برجامی دارند که اگر برجام براساس اعتماد نبود، پس چطور امضای جان کری تضمین شد؟! به هر ترتیب، آمریکا و اروپا در برجام به دنبال بازی برد-باخت بودند، چرا که امتیازات را نقد گرفتند و وعدههای نسیه دادند؛ وعدههایی که هیچگاه عملیاتی نشد و این روزها همزمان با تدفین برجام، آنها نیز به خاک سپرده شدند!
نظر شما