آگاه: اگر کمتر دیده شویم، عملاً فضا را برای رقیب فراهم کردهایم. وی در این گفت وگو بیان کرد: در تحلیل وضعیت فعلی شبکههای اجتماعی نقاط مثبت و منفی باید با هم دیده شود.
فرصتها و تهدیدهای شبکه اینستاگرام برای نسل جوان و نوجوان چیست؟
وقتی از فرصت و تهدید صحبت میکنیم، جوان و نوجوان و پیر و میانسال ندارد و برای همه هست. اینستاگرام به همان اندازه که میتواند جوان و نوجوان ما را باعث بالا بردن و افزایش اطلاعاتش و آگاهیاش درباره مسائل مختلف بشود، به دلیل دسترسی متنوع و زیاد به اطلاعات، به همان اندازه میتواند باعث سطحیشدن افراد بشود؛ یعنی افراد، مسائل را کمعمق بفهمند.
به همان اندازه که آگاهی و اطلاعات را افزایش میدهد، به همان اندازه امکان دارد افراد را در دامی از اطلاعات درست و غلط و غیرمستند درگیر کند و آگاهی را دقیقا از بین ببرد. به همان اندازه که میتواند دوباره آگاهیزا باشد، میتواند باعث از بین رفتن علمی و تخصصی بشود؛ یعنی هر کسی، بدون اینکه معلوم باشد کیست، چیست، از کجا آمده، با داشتن یک پیج، با داشتن یک صفحه، شروع به تولید اطلاعاتی کند که این اطلاعات درست باشد یا نباشد.اینستاگرام به همان اندازه که میتواند باعث گرایی بشود، یعنی اینکه ما با فرهنگهای مختلف، روحیهها و افکار مختلف آشنا بشویم و از آن تسلط و آن تعصب مقداری خارج بشویم ــ که فکر کنیم حقیقت پیش ماست ــ به همان اندازه میتواند باعث بشود که ما یک سبک فکری خاص، سبک زندگی خاص، روش خاص و یکسری ارزشهای خاص که در اینستاگرام (حالا به دلایل مختلف) تبدیل به یک ارزش شدهاند را دنبال کنیم. یعنی ارزشی که کامل تبدیل به یک چیز میشود، آن ارزش معتبر شناخته میشود و همه آن را به عنوان یک ارزش اصیل میشناسند، حتی بدون اینکه بدانند چرا! یعنی به همان اندازه که باعث آشنایی با فرهنگهای مختلف و نسبیگرایی و از بین رفتن تعصبها میشود، به همان اندازه میتواند یک روش خاص را تبدیل به الگو کند و همان جامعه تودهای را ــ جامعهای که آدمها در آن سلیقههای شخصیشان از بین رفته و همه کپی هم هستند ــ تقویت کند.اینستاگرام به همان اندازه که میتواند سبک زندگی ما را ارتقا بدهد، مثلا اینکه ما چطور زندگی بهتری داشته باشیم، چطور از منابع محدودمان بهترین استفاده را کنیم و تجربیات مختلف آدمها را با همدیگر به اشتراک بگذارد، به همان اندازه هم میتواند باعث شود که یک سری افراد زندگی شخصیشان را تبدیل کنند به یک الگو؛ یعنی زندگی لاکچری و زندگی جذاب مادیشان را به عنوان یک الگو معرفی کنند. همه، به نوعی، دنبال آن آرزویی باشند که شاید به این راحتی به دستآمدنی و قابلدسترس نباشد و قابلدسترس نیست، اما دنبال آن آرزو باشند.البته که فرصتها و تهدیدها خیلی زیادند؛ فعلا اینها مسائلی بود که به ذهن من آمد.
تاثیرات این شبکه اجتماعی بر اعتقادات و افکار جوانان و نوجوانان ما را توضیح دهید.
این مسئله نیز در امتداد همان مباحث سوال قبل قرار میگیرد و تفاوت چندانی ندارد. در واقع، ما با شبکهای پلتفرمی مواجه هستیم که پر از داده است و این امکان را فراهم میکند تا افرادی با ادبیات بهتر، دغدغههای عمیقتر و حرفها و سبکهای جدیدتر بتوانند بستری پیدا کنند برای پاسخ دادن به شبهات فکری و ذهنی جوانان و نوجوانان و تعمیق اندیشه دینی آنها. همچنین میتوانند احساسات دینی آنان را نیز برانگیزند؛ چرا که به هر حال، این پلتفرمها مبتنی بر تصویر، صوت و ویدئو هستند و فیلمها و تصاویر جذاب، میتوانند حالتهای معنوی در افراد ایجاد کنند. بنابراین، این فضا میتواند به تقویت باورها، اعتقادات و حسوحال دینی و مذهبی منجر شود.
از سوی دیگر، به همان دلیل یعنی به سبب حضور گسترده افراد و تولید محتوا، همانقدر که امکان تولید محتوای خوب وجود دارد، احتمال تولید محتوای مضر نیز هست. همه این موارد بستگی دارد به اینکه محتوای مثبت یا منفی تا چه اندازه وایرال شده و در صفحات مختلف به اشتراک گذاشته شده باشد. به همین دلیل، یکی از راهبردهای درست در مواجهه با واقعیتی مانند اینستاگرام ـ که در سوال بعدی هم به آن خواهم پرداخت ـ افزایش میزان تولید محتواست.
به بیان دیگر، هر اندازه تولید محتوای بیشتری داشته باشیم و در این شبکهها فعالیت گستردهتری انجام دهیم، بیشتر دیده میشویم و در نتیجه، تاثیرگذاری بیشتری خواهیم داشت. اگر کمتر دیده شویم، عملا فضا را برای رقیب فراهم کردهایم. در این زمینه نظریهای وجود دارد به نام «اقتصاد توجه». منظور از آن این است که در دنیای معاصر، «توجه» یک کالای ارزشمند است؛ هر کس بتواند توجه بیشتری از طریق پلتفرمها و شبکهها جلب کند، اثرگذاری بیشتری خواهد داشت. هرچند این نظریه در اصل مربوط به حوزه اقتصاد است، اما در حوزه فرهنگی نیز کاملا قابل تطبیق است. بنابراین، بهترین راهبرد این است که بتوانیم توجه بیشتری جذب کنیم.
راههای مدیریت هدفنمد و حکیمانه تبعات این شبکه اجتماعی را بیان کنید.
باید بگویم که من معتقدم هرچه جلوتر میرویم، سواد رسانهای مردم بیشتر و بهتر میشود. برخلاف دیدگاه برخی که نگاه بدبینانه دارند، من اعتقاد دارم سواد رسانهای در حال افزایش است. معمولا وقتی یک فناوری جدید وارد زندگی مردم میشود، در ابتدا موجب نوعی حیرانی و سردرگمی میشود؛ زیرا افراد هنوز با آن آشنا نیستند و بهراحتی از آن تاثیر میپذیرند. اما به مرور زمان، این فناوری با زندگی آنها تطبیق پیدا میکند و مردم یاد میگیرند کجاها ضربه خوردهاند، کجاها دروغ گفته شده و کدام بخشها منفی بوده است. آنان سخنان مخالف را نیز میشنوند، عقل و درک خود را به کار میگیرند و با گذر از دوران نوجوانی و جوانی به سمت پختگی حرکت میکنند.
در نتیجه، مجموعه این عوامل و نیز سخنان و محتوای مثبتی که در فضای مجازی وجود دارد، به نظر من موجب میشود بهتدریج از بحران فعلی خارج شویم. در آینده، دانش استفاده از رسانه و سواد رسانهای ـ به معنای واقعی آن، یعنی قدرت تحلیل و درک محتوا ـ رو به افزایش خواهد بود و این نه فقط به دلیل فعالیت نهادها، بلکه بیشتر به سبب تجربه شخصی افراد در مواجهه با رسانههاست.
نظر شما