دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا روز پنج‌شنبه در سخنانی اذعان و اعتراف کرد که دخالت مستقیم در حملات رژیم صهیونیستی به خاک ایران داشته است.

من پدر تروریست‌های دنیا هستم

آگاه: ترامپ با اشاره به حمله رژیم صهیونیستی به خاک ایران گفت: اسرائیل ابتدا حمله کرد. این حمله بسیار بسیار قدرتمند بود. من مسئول آن بودم. وی ادامه داد: زمان حمله اسرائیل به خاک ایران، روز بزرگی برای اسرائیل بود. ترامپ درحالی به دخالت مستقیم در حملات رژیم صهیونیستی به خاک ایران اذعان کرده که پیشتر، هرگونه دخالت در این حملات را تکذیب می‌کرد. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان در واکنش به اعتراف اخیر رئیس‌جمهور آمریکا گفت: رئیس‌جمهور آمریکا با اعتراف صریح خود مبنی بر مشارکت در تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی علیه ایران، دروغ‌های قبلی مقامات آمریکایی از جمله وزیر خارجه این کشور را افشا کرد.
طبق اعلام بقایی، مارکو روبیو در ۱۳ ژوئن ادعا کرده بود آمریکا هیچ نقشی در این تجاوز نداشته؛ اما اکنون مشخص شده که ایالات متحده از ابتدا در هدایت عملیات دخالت داشته است. این اعتراف، سندی روشن از هم‌دستی مستقیم واشنگتن در اقدام تروریستی علیه ایران و نقض آشکار حقوق بین‌الملل است. دولت آمریکا باید بابت این جنایت پاسخگو باشد.اما اعتراف ترامپ مبنی بر نقش مستقیم آمریکا در تجاوز به ایران و کشتار بیش از هزار شهروند ایرانی، بازخورد وسیعی در داخل و خارج از کشورمان داشت. تحلیلگران متفق‌القول معتقدند وقتی ترامپ خودش اعتراف می‌کند شخصا هدایت حمله نظامی به ایران را بر عهده داشته، دیگر بحث لاف‌سیاسی مطرح نیست، بلکه اعتراف رسمی به آغاز جنگ از سوی کاخ سفید است؛ یعنی آمریکا به طور مستقیم وارد جنگ شده، حتی اگر بخواهد اسمش را عملیات مشترک یا دفاع پیش‌دستانه یا لاف پایان دادن به جنگ بگذارد. ترامپ با این اعتراف، عملا مسئولیت سیاسی و حقوقی یک اقدام تجاوزکارانه را به دوش گرفته و حالا در موضع طرف جنگ قرار دارد نه میانجی یا متحد اسرائیل؛ این یعنی حالا در ادبیات قواعد بین‌الملل موضوع از درگیری ایران و رژیم صهیونیستی، به جنگ ایران و آمریکا با پوشش اسرائیلی تغییر کرده است.بسیاری معتقدند با اعتراف آشکار ترامپ، واکنش وزارت خارجه ما بسیار مهم است و این واکنش نباید فقط در حد بیانیه باشد. باید بلافاصله مثل خود آمریکا و اسرائیل از مسیر شورای امنیت، پرونده رسمی علیه آمریکا باز شود؛ چرا که سخنان اخیر ترامپ در حکم اعتراف به تجاوز رسمی به یک کشور عضو سازمان ملل است. تحلیلگران معتقدند همزمان لازم‌ است رسانه‌ها و دستگاه تبلیغاتی کشور از اعتراف صریح ترامپ برای افشای حقیقت استفاده کنند. یعنی همان دولتی که شعار مذاکره و کاهش تنش می‌داد، حالا رسما اعلام کرده طراح حمله به ایران و کشتار بیش از هزار شهروند ایرانی بوده است.
در سطح راهبردی نیز این اعتراف ترامپ یک فرصت تاریخی‌ است برای ایران که ثابت کند اسرائیل فقط یک ابزار است و تصمیم‌های جنگ‌طلبانه از واشنگتن گرفته می‌شود. همین جمله و اعتراف ترامپ می‌تواند به کل ساختار دروغین جنگ نیابتی، پایان دهد. ما با آمریکا در جنگ نیابتی نیستیم؛ آمریکا مستقیما وارد جنگ همه‌جانبه با ایران شده است.

آمریکا باید در عرصه بین‌الملل محکوم شود
در نظام حقوق بین‌الملل معاصر، ممنوعیت توسل به زور به عنوان یکی از اصول بنیادین نظم حقوقی بین‌المللی شناخته می‌شود. تخلف از این اصل که در ماده ۲ منشور ملل متحد به صراحت مورد تاکید قرار گرفته، تنها در دو مورد استثنایی دفاع مشروع فردی یا جمعی (ماده۵۱) و اقدامات قهری شورای امنیت (فصل هفتم) قابل توجیه است. با این حال، در عمل شاهد تفسیرهای گسترده و بعضا سوءاستفاده‌های دولت‌ها از این استثناها، به ویژه در مورد دفاع مشروع پیش‌دستانه هستیم. حمله نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا به تاسیسات هسته‌ای و غیرهسته‌ای ایران در ژوئن ۲۰۲۵، بار دیگر چالش‌های حقوقی حول مفهوم تجاوز، دفاع مشروع و حدود قابل قبول توسل به زور در حقوق بین‌الملل را به مرکز توجهات آورده است.
این واقعه از چند جهت حائز اهمیت است: نخست آنکه حمله آمریکا به ایران در شرایطی صورت گرفت که برنامه هسته‌ای ایران تحت نظارت دقیق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار داشت و هیچ گزارش مستندی از انحراف این برنامه به سمت ساخت سلاح هسته‌ای ارائه نشده بود. صرف وجود برخی نگرانی‌ها از جانب آژانس نسبت به برخی ابعاد اعلام نشده برنامه هسته‌ای ایران دلیلی بر انحراف تلقی نمی‌گردد. ثانیا، این اقدام در حالی انجام شد که مذاکرات هسته‌ای بین ایران و برخی قدرت‌های جهانی در جریان بود و فضایی برای حل و فصل مسالمت‌آمیز اختلافات فراهم کرده بود. آمریکا با نقش مستقیمی که در تجاوز اخیر به ایران داشت بار دیگر عمق کینه، نفاق و خباثت ذاتی خود را نسبت به ملت ایران اثبات کرد. تقسیم نقش رژیم آمریکا با رژیم اسرائیل در حملات تروریستی و جنایتکارانه به ایران از همان ابتدا کاملا روشن بود. ملت ایران در حمایت از سپاه و ارتش و نیروهای مسلح خود برای تنبیه رژیم متجاوز صهیونیستی و رژیم آمریکا، یکپارچه، همصدا و متحد شد و کماکان متحد است و تنبیه پشیمان کننده متجاوزان به ایران و قاتلان سرداران و شهروندان و زنان و کودکان ایرانی، حق قانونی ملت ایران و تامین‌کننده امنیت ملی ایران و همه ایرانیان است. حمله اخیر ایالات متحده آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران در فردو، نطنز و اصفهان و نقش‌آفرینی مستقیم این رژیم جنایت‌پیشه در کشتار بیش از هزار شهروند ایرانی، نه تنها یک تجاوز آشکار به حاکمیت ملی ایران است، بلکه نقض فاحش منشور سازمان ملل متحد، معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای(NPT)  و اصول بنیادین حقوق بین‌الملل محسوب می‌شود. این اقدام نظامی حتی بدون مجوز قانونی کنگره آمریکا و به دستور یکجانبه ترامپ، رئیس‌جمهور این کشور، یک گام خطرناک در مسیر تشدید تنش‌های منطقه‌ای و جهانی است که پیامدهای غیرقابل جبرانی را به همراه دارد.
این حملات که به صراحت با هماهنگی رژیم صهیونیستی انجام شده است، نشان‌دهنده نقشه جنگ‌طلبانه و بی‌ثبات‌کننده‌ای است که امنیت خاورمیانه را به بازی گرفته و منافع همه کشورهای منطقه را به خطر انداخته است؛ صهیونیسم و ایالات متحده در این بازی خطرناک، با هدف حذف ظرفیت‌های دفاعی ایران و بی‌ثبات‌سازی منطقه، نه تنها قوانین بین‌المللی را نقض کرده‌اند، بلکه عملا آینده صلح و ثبات را به مخاطره انداختند.

صلح‌طلبی کذایی
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در سخنرانی‌های مختلف در تلاش برای تثبیت این گزاره بود که به‌دنبال نجات غرب آسیا و برقراری صلح در این منطقه است؛ اما اعتراف اخیر او به دست داشتن در کشتار ایرانیان، این بازی را خنثی کرد. ادعای رنگ‌باخته صلح‌طلبی ترامپ، بازی جدید ترامپ برای کسب منافع بود و اکنون همگان می‌دانند صلح مدنظر ترامپ جنایتکار چیزی جز تحمیل اراده آمریکا بر دیگران نیست، اما پایه و اساس همین ادعا نیز بسیار مضحک بود؛ چرا که اساسا آمریکا خود با ایجاد پایگاه‌های نظامی گسترده باعث‌وبانی تمام مشکلات و چالش‌های موجود در غرب آسیا به‌شمار می‌رود و ژست ناجی گرفتن از سوی ترامپ لطیفه‌ای سیاسی بود؛ اکنون نیز با اعتراف صریح ترامپ مبنی بر داشتن نقش مستقیم در تجاوز به ایران، تمام آن ادعاهای صلح‌طلبی رنگ باخته است.
آمریکا در بیش از دو دهه گذشته، نقشی ویرانگر در نظم سیاسی، امنیتی و اجتماعی منطقه ایفا کرده است. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، سیاست خارجی آمریکا تهاجمی‌تر از قبل شد و با سیاست ادعایی «مبارزه با تروریسم» رویکردی مداخله‌گرایانه و نظامی‌محور را بیش از گذشته در پیش گرفت. این تغییر راهبرد، بهانه‌ای برای حضور گسترده نظامی در منطقه و اجرای سیاست‌هایی شد که نه‌تنها موجب افزایش ثبات نشد، بلکه زمینه‌ساز چرخه‌ای از ناامنی، فروپاشی دولت‌ها و ظهور گروه‌های تروریستی شد. در این چارچوب، حمله آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در سال ۲۰۰۳ به‌عنوان دو محور اصلی «جنگ پیش‌دستانه» تعریف شد. ادعای وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق و حمایت طالبان از تروریسم، به ابزار آمریکا برای مشروعیت‌بخشی به این مداخلات تبدیل شد؛ با این‌حال، در هر دو مورد، ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشورها پس از مداخله دچار فروپاشی شدند. نابودی نهادهای دولتی، حذف نیروهای بومی از ساختار قدرت و گسترش احساس بی‌عدالتی و تحقیر اجتماعی، بستری مناسب برای رشد گروه‌های تروریستی نظیر القاعده و بعدها داعش فراهم کرد. در واقع، سیاست‌های ادعایی آمریکا به‌جای مبارزه با تروریسم به بازتولید و گسترش آن انجامید. حتی مقامات سیاسی این کشور از جمله ترامپ بارها اعتراف کرده‌اند که داعش اساسا محصول نهادهای اطلاعاتی آمریکا بوده است.
از سوی دیگر حمایت همه‌جانبه آمریکا از اسرائیل باعث شد که چرخه بی‌ثباتی و جنایت در غرب آسیا وارد عمیق‌ترین مرحله خود شود. جایی که رژیم صهیونیستی با سلاح‌های آمریکایی طی دو سال ۶۷ هزار فلسطینی را شهید و با به کار بردن ۲۰۰ هزار تن بمب، غزه را ویران کرد، با حملات گسترده شمار زیادی از مردم لبنان را به شهادت رساند، زیرساخت‌های یمن و سوریه را هدف قرار داد و در نهایت حملات تروریستی به ایران را به‌عنوان یکی از پایه‌های اصلی صلح ادعایی در منطقه انجام داد. این رفتارها و کنشگری‌های آمریکا در بیش از دو دهه اخیر باعث شده که غرب آسیا به‌عنوان بحرانی‌ترین منطقه در عرصه بین‌الملل شناخته شود و علت این مسئله نیز مستقیم به سیاست‌های جنگ‌طلبانه و تندروی‌های آمریکایی‌ها برمی‌گردد.
دونالد ترامپ با گرفتن ژست صلح‌طلبی به دنبال نجات منطقه‌ای بود که خود آن را تبدیل به نقطه‌ای بحرانی کرده‌ است و حالا نیز صریحا اعتراف می‌کند که در تجاوز به ایران نقش مستقیم داشته است و تمام آن ژست‌ها را خنثی می‌کند.
دولت آمریکا تلاش داشت با نمایش‌های از پیش شکست خورده‌ای همچون نشست شرم‌الشیخ، مدتی رسانه‌های جهان را سرگرم کند، اما واقعیت برملا شد؛ واقعیتی که می‌گوید تا وقتی واشنگتن دست از مداخله در امور منطقه برنداشته و قلاده رژیم اسرائیل را نکشد، غرب آسیا روی آرامش به خود نخواهد دید و آتش زیر خاکستر دیر یا زود زبانه خواهد کشید.
اعتراف جدید ترامپ، مبنی بر نقش مستقیم آمریکا در تجاوز به ایران و کشتار بیش از هزار شهروند ایرانی، بار دیگر  پیش‌بینی صحیح رهبر انقلاب را نشان داد؛ رهبری گفته بودند اینکه آمریکایی‌ها مدعی‌اند مادخالتی نداریم، خبر نداریم، خلاف واقع می‌گویند! هم خبر دارند، هم دخالت دارند، هم به پیروزی رژیم صهیونیستی احتیاج دارند. ترامپ چندی پیش نیز اعتراف کرده بود که در عملیات تروریستی انفجار پیجرها در لبنان نیز، آمریکا نقش مستقیم داشته است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.