آگاه: در پنج سال گذشته، ایران شاهد صدها پروژه فرهنگی بوده است؛ از تالارهای هنری نیمهکاره تا مجتمعهای گردشگری تازهنفس در کویر و کوهستان. وزارت فرهنگ و ارشاد، میراث فرهنگی و نهادهایی چون جهاد دانشگاهی، بیش از ۵۵۰ طرح را در فهرست خود داشتهاند، اما واقعیت زمین با کاغذهای امکانسنجی همخوانی ندارد. تحریم، تورم و کمبود بودجه، بسیاری از این طرحها را به خواب زمستانی فرو بردهاند. با این حال، در سال ۱۴۰۴، ۲۶۸ پروژه گردشگری با سرمایهای بیش از ۱۳۰ میلیون دلار افتتاح شد؛ هتلهای سنتی، اقامتگاههای بومگردی و موزههای تازهساز در ایلام، قزوین و خراسان، که بیش از ۲۸۰۰ شغل آفریدند و نوید رنسانس فرهنگی دادند. اما پرسش اصلی اینجاست: آیا این پروژهها واقعا بر اساس مطالعات امکانسنجی پیش رفتهاند یا همانند بسیاری دیگر، کاغذهای کارشناسی در کشوهای ادارات خاک خوردهاند؟ پاسخ، تلخ اما روشن است: مطالعات انجام میشوند، گاهی با دقت و وسواس، اما در مسیر اجرا، اغلب تغییر ماهیت میدهند یا به کلی نادیده گرفته میشوند. کمیتههای کارشناسی، گزارشهای فنی-مالی، تحلیل بازار و حتی پیوستهای فرهنگی تهیه میشوند، اما وقتی تورم بالا میرود، بودجه قطع میشود یا مدیر پروژه عوض میشود، همه چیز دگرگون میشود. تالار مرکزی یزد به سرانجام رسید، اما مرکز نمایشهای آیینی صبا در تهران همچنان درگیر دعواهای حقوقی است. قطب گردشگری شرق تهران بر پایه مطالعات جامع کلید خورد، اما بسیاری از طرحهای مشابه، در میانه راه از ریل خارج شدند.
چرا این اتفاق میافتد؟ اقتصاد با تورم و تحریم، مدیریت پراکنده، تغییرات سیاسی و نبود نظارت مستمر. وقتی تحریم هزینه مصالح را سه برابر میکند و وقتی کارشناس دیروز، مدیر امروز میشود، مطالعات امکانسنجی به یک آرشیو بیجان تبدیل میشوند. حتی در اسناد رسمی، مانند چشمانداز ۱۴۰۴، علل انحراف از اهداف اولیه ثبت شده، اما راهحل عملی کمتر دیده میشود. حتی راهحلها نیز به اسنادی جدید تبدیل میشوند! جلسات کارشناسی برای تولید اسناد راهحل و دوباره ایجاد مجموعه سندی جدید و ثبت و ضبط در پروندههای طرحها. علاقه به تولید سند و کارشناسی در تمام موارد به چشم میخورد، اما در اجرا...
با این حال، راه برونرفت وجود دارد. اگر مطالعات از همان ابتدا الزام قانونی داشته باشند، اگر کمیتههای مستقل بر اجرای آنها نظارت کنند، اگر ریسکهای مالی و اجتماعی پیشبینی و مدیریت شوند، اگر آموزش مدیران پروژه جدی گرفته شود و اگر نرمافزارهای دیجیتال تغییرات را لحظهبهلحظه ردیابی کنند، شاید کاغذهای کارشناسی دیگر خاک نخورند. ایران با تاریخ ۶۰ هزار ساله و میراث فرهنگی بینظیرش، با فرهنگ بومی و اسلامیاش، شایسته پروژههایی است که نه تنها روی کاغذ، بلکه در واقعیت هم بدرخشند. زمان آن رسیده که مطالعات، نه فقط مقدمه، بلکه ستون فقرات پروژههای فرهنگی شوند.
۱۹ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۸
کد خبر: ۱۷٬۸۳۵
در ابتدای هر پروژه، کارشناسان گرد هم جمع میشوند تا نظرات خود را بهعنوان سند اولیه کارشناسی ثبت کنند که مبادا پروژه از خط اساسی خود خارج شود. اسناد اساسی تنظیم میشوند و مبنای انجام کار قرار میگیرند. چنان سفت و سخت که گویی تخطی از آنها، تخطی از فرمان پروردگار است. بهطور خاص در حوزه فرهنگی و گردشگری، شاهد چنین اسناد پایهای هستیم. اما واقعا این اسناد، کارایی لازم را دارند؟
نظر شما