۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۳
کد خبر: ۱۷٬۹۱۶

اصلاح الگوی مصرف، امروز دیگر دغدغه‌ای صرفا اقتصادی یا اخلاقی نیست؛ این یک فلسفه حیات و یک سنگر استراتژیک در جنگ تمام‌عیار اقتصادی است. در مواجهه با تهاجم نرم دشمن که می‌کوشد با تزریق ایده مصرف حداکثری بنیادهای مقاومت جامعه را سست کند، تبیین «الگوی مصرف اسلامی» به مثابه یک برنامه عملیاتی برای نجات از وابستگی، بیش از هر زمان اهمیت یافته است.

قناعت فعال

آگاه: آنچه باید در این عرصه تبیین شود، تمایز بنیادین میان «قناعت اسلامی» و «ریاضت تحمیلی» است. ریاضت، پاسخی انفعالی به محدودیت‌های بیرونی است که روحیه و نشاط اجتماعی را هدف قرار می‌دهد. اما قناعت در مکتب اسلامی، یک انتخاب فعال و یک عاملیت درونی است. قناعت، آن نیست که نداشته باشیم، بلکه آن است که بدانیم چه چیز برای حیات طیبه لازم است و از آنچه فراتر از آن است، با عزمی درونی صرف‌نظر کنیم. اینجاست که سبک زندگی اسلامی، نقشه راه عملیاتی خود را آشکار می‌سازد.

مصرف‌گرایی، ابزار نوین استعمار و تحلیل لایه پنهان
الگوی مصرف غربی، به ظاهر یک انتخاب آزادانه است، اما در لایه‌های پنهان، یک برنامه مهندسی شده برای وابستگی است. این الگو، نه تنها منابع ملی را به سمت واردات و کالاهای زودگذر سوق می‌دهد، بلکه مهم‌تر از آن، ذهن و زمان انسان را به خود مشغول می‌کند. زمانی که فرد مجبور است برای تامین نیازهای مصنوعی ایجاد شده، تمام انرژی خود را صرف کار بیشتر کند، عملا از کنشگری اجتماعی، تفکر عمیق و مقاومت فرهنگی باز می‌ماند. مصرف‌گرایی، مسکنی است که آگاهی را به خواب می‌برد. در مقابل، سبک زندگی اسلامی با تاکید بر سه اصل کلیدی، این معادله را بر هم می‌زند: اعتدال، کیفیت و هدفمندی.
۱. اعتدال (نه اسراف، نه تقتیر): سیره ائمه اطهار(علیهم‌السلام) و بزرگان دین، مملو از نمونه‌هایی است که نه تجمل‌گرایی را برمی‌تابیدند و نه خود را در محرومیت‌های غیرضروری غرق می‌کردند. این میانه‌روی، به معنای آزادی از زنجیر و مُد است. وقتی مصرف خوراک، پوشاک و حتی انرژی بر اساس نیاز واقعی و صحت تنظیم شود، ناترازی‌های کلان کشور در آب و برق و گاز، به تدریج رنگ می‌بازد، زیرا هر خانوار تبدیل به یک نهاد کوچک مدیریت منابع می‌شود. 
 ۲. کیفیت و دوام (نه کالای بی‌هویت): در فرهنگ اسلامی، کالای بادوام و باکیفیت، نه یک تجمل، بلکه یک مسئولیت است. خرید کالایی که به سرعت از بین می‌رود، عین اسراف و اتلاف منابع است. این نگاه، مستقیما با تولید ملی پیوند می‌خورد. سبک زندگی اسلامی، خودبه‌خود تولیدکنندگان داخلی را به ارتقای استاندارد و دوام تشویق می‌کند، زیرا مصرف‌کننده آگاه اسلامی، کالای فاقد کیفیت را پس می‌زند. 
۳. هدفمندی (از داشتن تا شدن): مهم‌ترین وجه تمایز اینجاست. مصرف‌گرایی غربی بر پایه داشتن بیشتر استوار است؛ هدف، انباشت دارایی‌های مادی است. اما سبک زندگی اسلامی، مصرف را ابزاری برای رسیدن به شدن‌های متعالی می‌داند. پولی که در چرخه مصرف‌گرایی صرف خرید کالاهای لوکس و زودگذر می‌شود، در الگوی قناعت، صرف آموزش، توانمندسازی، کمک به نیازمندان و تقویت استقلال علمی و اقتصادی خانواده می‌شود.

نقشه راه اجرایی: نهادینه‌سازی قناعت به جای شعار دادن
برای تبدیل این تبیین به نقشه راه عملی، نیازمند مداخله‌ای چندوجهی هستیم:
سطح خانواده و آموزش: باید برنامه درسی مدارس، قناعت را نه در قالب انفاق صرف، بلکه در قالب سواد مالی و محیط زیستی آموزش دهند. آموزش عملی «تعمیر به جای دور ریختن» و «استفاده بهینه از ظرفیت‌های موجود» باید جایگزین فرهنگ «تعویض سریع» شود.
نقش رسانه و هنر: رسانه نباید به تبلیغ سبک زندگی‌ای بپردازد که خود عامل ناترازی است. هنر باید به جای نمایش تجمل، به شکوه «سادگی هدفمند» و «کارآمدی ایرانی» بپردازد. باید قهرمانان جدید جامعه، نه کسانی که بیشترین دارایی را دارند، بلکه کسانی باشند که با کمترین مصرف، بیشترین اثرگذاری را در اجتماع دارند.
سیاست‌گذاری هوشمند: دولت باید مشوق‌ها را به سمت کالاهای با دوام، خدمات تعمیر و نگهداری و تولیدات کم‌مصرف هدایت کند و به طور همزمان، قیمت‌گذاری‌ها را به گونه‌ای تنظیم کند که اسراف در منابع استراتژیک (مانند حامل‌های انرژی) از نظر اقتصادی برای فرد یا نهاد، پرهزینه‌تر از مصرف بهینه باشد.
«اصلاح الگوی مصرف» یک پروژه کوتاه‌مدت نیست، بلکه بازگشت به خرد جمعی و کرامت انسانی است. این بازگشت، همان «مقاومت اقتصادی» فعال است که ریشه در یک سبک زندگی عمیق و اصیل دارد و تنها راه ما برای عبور از این پیچ تاریخی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.