آگاه: یکی از موضوعات بسیار حیاتی برای کشور ما، بحث مدیریت مصرف سوخت است؛ مسئلهای که نهتنها بر اقتصاد، بلکه بر محیط زیست، رفاه اجتماعی و آینده کشور اثر مستقیم دارد. در این میان، رسانهها میتوانند با اطلاعرسانی درست و فرهنگسازی موثر، نقش کلیدی در بهینهسازی مصرف سوخت توسط مردم ایفا کنند. ایران از نظر منابع انرژی غنی است؛ نفت و گاز طبیعی بخش بزرگی از درآمد ملی را تشکیل میدهد. اما این واقعیت نباید ما را از چالش مهمی که وجود دارد، غافل کند: مصرف بالای انرژی و سوخت در کشور. بر اساس آمارهای رسمی، سرانه مصرف سوخت در ایران چند برابر میانگین جهانی است. این یعنی در حالی که کشورهای دیگر به سمت مصرف بهینه و استفاده از انرژیهای پاک حرکت کردهاند، ما هنوز بخش زیادی از سوخت را در خودروهای شخصی، صنایع و حتی گرمایش خانهها بهگونهای غیرکارآمد مصرف میکنیم. دلیل این وضعیت تنها قیمت پایین سوخت نیست؛ بلکه تا حد زیادی به فرهنگ مصرف مربوط میشود. وقتی فردی میداند که بنزین ارزان است، معمولا انگیزه چندانی برای صرفهجویی ندارد. اما اگر رسانهها بتوانند اهمیت کاهش مصرف را بهدرستی توضیح دهند و مردم را درگیر این مسئولیت اجتماعی کنند، تغییر رفتار بهمرور ایجاد میشود.
نقش رسانهها در آگاهسازی عمومی
اولین وظیفه رسانهها در این زمینه اطلاعرسانی است. بسیاری از مردم از میزان واقعی مصرف خود و تاثیر آن بر اقتصاد و محیط زیست اطلاع دقیقی ندارند. رسانهها میتوانند با انتشار گزارشهای ساده و قابلفهم، وضعیت مصرف سوخت در کشور را برای مردم روشن کنند. مثلا برنامههایی که با مقایسه مصرف سوخت خودروهای مختلف یا روشهای صرفهجویی ساده، مردم را نسبت به رفتارهای خود آگاه میکنند، تاثیر زیادی دارند. تلویزیون و رادیو هنوز در کشور نقش پررنگی دارند. برنامههای مستند یا طنز آموزشی که درباره مصرف انرژی ساخته میشوند، میتوانند راهی مفید برای آموزش غیرمستقیم باشند. در کنار آن، شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام و پلتفرمهای ویدیویی نیز به دلیل گستره مخاطبان، ابزار قدرتمندی برای انتقال پیامهای کوتاه اما اثرگذارند.
فرهنگسازی و تغییر نگرش مصرف سوخت
اطلاعرسانی بهتنهایی کافی نیست؛ باید فرهنگ مصرف درست ایجاد شود. رسانهها با تولید محتوای جذاب، تاثیرگذار و تکرار پیامهای مثبت، میتوانند نگرش عمومی درباره مصرف سوخت را تغییر دهند. برای مثال، زمانی که در یک سریال تلویزیونی، شخصیت مثبت داستان از خودرو کممصرف استفاده میکند و درباره اهمیت صرفهجویی حرف میزند، مخاطب ناخودآگاه این رفتار را ارزشمند تلقی میکند. برعکس، وقتی سریالها یا فیلمها به زندگیهای مصرفگرایانه و ولخرجی سوخت اشاره نمیکنند، جامعه نیز اهمیت زیادی برای صرفهجویی قائل نمیشود. رسانهها باید مصرف بهینه را به بخشی از هویت اجتماعی و فرهنگی مردم تبدیل کنند. یعنی صرفهجویی نه فقط یک انتخاب اقتصادی، بلکه یک رفتار اخلاقی و اجتماعی در نظر گرفته شود.
تجربههای موفق در رسانهها
در سالهای اخیر، نمونههایی از اقدامات موثر رسانهای در زمینه مصرف سوخت وجود داشته است. مثلا کمپینهای تلویزیونی درباره «کم کردن روشن نگهداشتن خودرو در صفها» یا برنامههای آموزشی درباره «تاثیر فشار باد لاستیک در کاهش مصرف بنزین» توانستهاند آگاهی عمومی را بالا ببرند. نمونه دیگر، فعالیت صفحات اینستاگرامی و یوتیوبی تخصصی در حوزه خودرو است که با بررسی علمی و تجربی، به مردم آموزش میدهند چگونه با رانندگی هوشمندانهتر، مصرف سوخت را کاهش دهند. چنین محتواهایی نهتنها آموزشی، بلکه بهدلیل لحن دوستانه و تجربی، بسیار اثرگذارند.
رسانه و نقش الگوسازی
یکی از مهمترین کارکردهای رسانهها در این حوزه، ایجاد الگوهای رفتاری است. مردم معمولا رفتار خود را بر اساس مشاهده و تقلید تنظیم میکنند. وقتی رسانهها چهرههای محبوب، هنرمندان، ورزشکاران یا اینفلوئنسرها را وارد چنین کمپینهایی میکنند، تاثیر پیام چند برابر میشود. فرض کنید یک بازیگر معروف در یک تبلیغ یا مصاحبه به مردم توصیه کند برای حفظ محیط زیست، خودرو خود را سرویس کنند یا کمتر از ماشین شخصی در مسافتهای کوتاه استفاده کنند. این نوع پیام از دهها تبلیغ رسمی تاثیر بیشتری دارد، چون با اعتبار اجتماعی همراه است. در عین حال، فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین کمک کردهاند تا آگاهی و مشارکت عمومی گستردهتر شود. رسانههای سنتی مانند تلویزیون یا روزنامهها یکطرفه بودند، اما امروز مردم میتوانند بازخورد بدهند، نظر بدهند، یا حتی خودشان محتوا تولید کنند. برای نمونه، کمپینهای مردمی در فضای مجازی با هشتگهایی مانند «#صرفهجویی_در_بنزین» یا «#هوای_پاک» توانستهاند افراد زیادی را درگیر کنند و بحثهایی مفید درباره روشهای کاهش مصرف سوخت شکل دهند. این نوع گفتوگوهای باز باعث میشود مردم احساس کنند بخشی از راهحلاند، نه فقط شنونده پیام.
رسانهها و ارتباط با سیاستهای کلان انرژی
از سوی دیگر، رسانهها میتوانند رابط بین مردم و سیاستهای دولت باشند. وقتی دولت طرحی مثل سهمیهبندی سوخت یا افزایش قیمت بنزین اجرا میکند، اگر رسانهها نتوانند درست توضیح دهند که هدف از این تصمیم صرفهجویی یا عدالت در مصرف است، ممکن است مردم دچار سردرگمی یا نارضایتی شوند. اما اگر رسانهها قبل از اجرای طرح، با زبان شفاف و محترمانه هدف را بیان کنند، و درباره تاثیر مثبت آن اطلاعات بدهند، پذیرش اجتماعی بیشتر خواهد شد. یعنی رسانهها در واقع پلی میان مردم و سیاستگذاران هستند؛ پلی برای اعتمادسازی و درک بهتر تصمیمات.
آموزش عملی از طریق رسانهها
یکی از کارهای مهم رسانهها، آموزش عملی است؛ یعنی آموزش مستقیم رفتارهایی که منجر به صرفهجویی در سوخت میشوند. این آموزشها میتوانند ساده باشند، مثل: خاموش کردن خودرو در توقفهای طولانی، بررسی دورهای موتور و لاستیکها، استفاده از وسایل نقلیه عمومی، کاهش سفرهای غیرضروری، استفاده از خودروهای هیبریدی یا دوگانهسوز.
رسانهها با تولید ویدیوهای آموزشی، پادکستهای کاربردی یا پستهای تصویری در شبکههای اجتماعی میتوانند این توصیهها را به زبان ساده و جذاب منتقل کنند.
نقش رسانه در بحرانها
در زمان بحرانهایی مثل کمبود سوخت یا آلودگی شدید هوا، رسانهها وظیفه سنگینتری دارند. آنها باید مردم را به رفتارهای منطقی و آرام دعوت کنند، نه به هیجان و شایعهپراکنی. برای مثال در دورههایی که صفهای طولانی پمپبنزین تشکیل میشود، اگر رسانهها اطلاعات دقیق و فوری بدهند، از هجوم غیرضروری مردم جلوگیری میشود. بنابراین، عملکرد حرفهای رسانهها در مواقع حساس میتواند مانع بحرانهای اجتماعی و اقتصادی شود.
رسانهها و مسئولیت اجتماعی
رسانه فقط ابزار اطلاعرسانی نیست؛ نهادی اجتماعی است که باید احساس مسئولیت نسبت به جامعه داشته باشد. مصرف درست سوخت یک مسئولیت جمعی است و رسانهها میتوانند این موضوع را به یک ارزش ملی تبدیل کنند. با تولید برنامههایی که حس همدلی و تعلق به کشور را تقویت میکنند، رسانهها به مردم یادآوری میکنند که هر فرد در کاهش مصرف سوخت سهم دارد. برای مثال، برنامهای که نشان دهد صرفهجویی در سوخت چگونه میتواند هزینههای دولت را کاهش دهد و آن سرمایه صرف رفاه عمومی، آموزش یا زیرساختها شود، ذهن مخاطب را به ارتباط میان رفتار فردی و نتایج ملی آگاه میسازد. در آینده، رسانهها باید از فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی و تحلیل دادهها برای هدفمندتر شدن پیامها استفاده کنند. مثلا با بررسی رفتار مخاطبان، میتوان فهمید کدام نوع محتوا بیشترین اثر را بر کاهش مصرف دارد و سپس همان سبک را گسترش داد. همچنین همکاری میان رسانهها و نهادهای محیطزیستی یا وزارت نفت میتواند منجر به تولید محتوای دقیقتر و جذابتر شود. طرحهای مشارکتی مثل جشنواره «شهروند صرفهجو» یا «راننده سبز» هم میتواند انگیزه مردم را بالا ببرد.
بهره سخن
در مجموع، رسانهها نقشی حیاتی در مدیریت مصرف سوخت دارند؛ از آگاهسازی گرفته تا فرهنگسازی، الگوسازی، آموزش عملی و حتی ارتباط موثر بین دولت و مردم. اگر رسانهها با خلاقیت، صداقت و تداوم کار کنند، میتوانند رفتار مصرفی جامعه را به سمت عقلانیت و مسئولیتپذیری سوق دهند.
نظر شما