آگاه: از شعار «قرن ترکیه» گرفته تا ارجاعات مکرر به امپراتوری عثمانی، همگی در خدمت پروژهای بزرگتر هستند: بازتعریف جایگاه ترکیه در جهان. اما پرسش اصلی اینجاست؛ آیا ظرفیتهای واقعی ترکیه با این جاهطلبیهای امپراتورمآبانه همخوانی دارد؟ آنچه اردوغان دنبال میکند، بیش از آنکه بر پایه واقعیتهای سخت قدرت بنا شده باشد، به «توهم امپراتوری» شباهت دارد. ترکیه امروز اگرچه در چند جبهه فعال است ـ از سوریه و لیبی گرفته تا قفقاز و شرق مدیترانه ـ اما این حضور گسترده الزاما به معنای نفوذ پایدار یا قدرت تعیینکننده نیست. در سطح نظامی، ترکیه توانسته با ابزارهایی مانند پهپادها، پایگاههای خارجی و توافقهای امنیتی، نقش خود را پررنگ نشان دهد. اما مشکل از جایی آغاز میشود که این حضور نظامی پشتوانه اقتصادی و نهادی لازم را ندارد. اقتصاد ترکیه با تورم مزمن، کاهش ارزش لیر و فرسایش اعتماد عمومی دستوپنجه نرم میکند. کشوری با چنین وضعیتی، عملا قادر نیست پروژههای بزرگ منطقهای را تامین مالی کند یا رهبری بازسازی کشورهایی مثل سوریه را بر عهده بگیرد. از سوی دیگر، تمرکز شدید قدرت در دست اردوغان باعث تضعیف نهادهای دولتی و دیوانسالاری شده است. سیاست خارجی ترکیه بیش از آنکه محصول یک راهبرد ملی پایدار باشد، به تصمیمهای شخصی و تاکتیکی رئیسجمهور وابسته است. این مسئله، قدرت مانور بلندمدت آنکارا را کاهش داده و باعث نوسانهای مکرر در روابط با بازیگران مهمی چون آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و حتی همسایگان منطقهای شده است. در داخل نیز اردوغان با چالشهای جدی روبهروست. شکست حزب حاکم در انتخابات محلی، افزایش نارضایتی اجتماعی و فشار اقتصادی، نشان میدهد که روایت «ترکیه قدرتمند و در حال صعود» برای بخش قابل توجهی از جامعه دیگر قانعکننده نیست. در چنین شرایطی، سیاست خارجی تهاجمی بیش از آنکه ابزار قدرتسازی باشد، به ابزاری برای پوشاندن ضعفهای داخلی تبدیل میشود. جمعبندی این تحلیل روشن است: اردوغان میخواهد ترکیه را بزرگتر از آنچه هست نشان دهد، اما قدرت واقعی کشورـ در اقتصاد، سیاست و نهادسازی ـ اجازه تحقق رویای امپراتوری را نمیدهد. تا زمانی که این شکاف میان آرزو و واقعیت پر نشود، سیاست منطقهای ترکیه بیش از آنکه دستاوردی پایدار داشته باشد، هزینهزا و فرسایشی خواهد بود.
۹ دی ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۱۹٬۲۶۴
رجب طیب اردوغان طی دو دهه گذشته کوشیده است تصویری تازه از ترکیه بسازد؛ تصویری که این کشور را نه یک بازیگر عادی منطقهای، بلکه وارث یک «نقش تاریخی» و حتی رهبر نظم جدید خاورمیانه معرفی میکند.
نظر شما