آگاه: رهبر انقلاب در دیدارهای متعدد با نخبگان، دانشجویان و حوزویان، بارها بر نقش بنیادین تولید گفتمان دینی در پیشرفت کشور تاکید کردهاند. در یکی از دیدارهایشان با دانشجویان (۱۴۰۲)، بهصراحت بیان میکنند: «اگر مفاهیم دینی به زبان امروز تبیین نشوند، در میدان رقابت گفتمانی شکست میخورند.» این جمله، در خود هشدار و راهبرد را توامان دارد؛ هشدار از خطر حاشیه رفتن دین در فضای اجتماعی و راهبردی برای بازگشت آن با بازسازی زبان. با این حال، بهرغم چنین تاکیداتی، حوزههای علمیه هنوز نتوانستهاند گفتمانی زنده، روان، قابلفهم و اثرگذار برای عموم مردم، بهویژه جوانان، تولید کنند.
یکی از موانع اصلی در شنیدهنشدن صدای حوزه، استفاده از زبان غیرارتباطی و کهن در بیان مفاهیم دینی است. زبان رسمی حوزه که عمدتا برگرفته از سنتهای آموزشی کلاسیک است، نهتنها از نظر واژگانی با زبان معاصر فاصله دارد، بلکه در ساختار بیانی نیز با روحیه نسل جدید هماهنگ نیست. اصطلاحات پیچیده، استدلالهای طولانی و بیتوجهی به نیازهای عاطفی و زیباشناختی مخاطب، باعث شده است که پیام حوزه در سطح گستردهای دریافت نشود. این در حالی است که گفتمانسازی، پیش از آنکه یک کار علمی صرف باشد، فرآیندی فرهنگی- اجتماعی است که نیاز به ترجمان دارد؛ ترجمانی از معنا به زبان مردم.
در دنیایی که رسانهها نقش تعیینکننده در شکلدادن به افکار عمومی دارند، نبود حوزه در فضای رسانهای معنادار و پرسشبرانگیز است. برخلاف برخی نهادهای دینی در سایر کشورها که با حضور در شبکههای اجتماعی، تولید محتواهای چندرسانهای و ایجاد پلتفرمهای تعاملی، توانستهاند مفاهیم اعتقادی را به سبک زندگی مردم پیوند بزنند، حوزه علمیه قم هنوز ساختاری برای مواجهه راهبردی با این بسترها ایجاد نکرده است. حتی طلاب و اندیشمندان دغدغهمند نیز اغلب فاقد مهارتهای ارتباطی و رسانهای لازم برای ترجمه مفاهیم هستند. این ضعف نهادی، سبب شده است تلاشهای فردی نیز به انسجام و تاثیر اجتماعی نینجامد.
گفتمان، برخلاف تبلیغ یکسویه، مبتنی بر تعامل است. در حالی که بسیاری از محافل حوزوی هنوز در منطق «بیان» متوقفاند، جامعه امروز در منطق «گفتوگو» زندگی میکند. این تفاوت، در عمل به دو مسیر واگرا منتهی میشود. گفتمان دینی زمانی شکل میگیرد که حاملان آن نهتنها محتوای غنی، بلکه مهارت شنیدن، همدلی و پاسخگویی به مسائل زیستجهان مردم را داشته باشند. به عبارتی، حوزه باید بهجای حضور صرف در منابر سنتی، به محفلهای جوانانه، فضای دانشگاهی، میزگردهای فرهنگی و حتی شبکههای اجتماعی وارد شود. تجربه موفق برخی روحانیان در این عرصه نشان میدهد که مخاطب تشنه معناست، اگر آن معنا را به زبان خودش دریافت کند.
در تحلیل چرایی نشنیدهشدن زبان حوزه، نمیتوان از عنصر مهم «اعتماد اجتماعی» غافل شد. بسیاری از جوانان، نه بهدلیل محتوای پیام، بلکه بهخاطر ذهنیتی که از نهادهای دینی دارند، از پذیرش آن سر باز میزنند. این ذهنیت، نتیجه فاصلهگرفتن نهاد دین از زیستجهان واقعی مردم، سکوت در برابر برخی مسائل عینی جامعه، یا مشارکت مستقیم در ساختارهای قدرت است. برای ترمیم این شکاف، حوزه باید به زبان صداقت، شفافیت و پاسخگویی بازگردد و حضور خود را در نقش حامی عدالت، اخلاق و معنویت تقویت کند، نه صرفا ناقل احکام فقهی یا آموزههای اعتقادی.
پرسشمحوری این یادداشت- «چرا زبان گفتمانساز حوزه به گوش جامعه نمیرسد؟»- نه یک سوال تکنیکی، بلکه چالشی تمدنی است. در جهانی که زبان تعیینکننده فهم، هویت و تعاملات است، حوزه اگر میخواهد گفتمانساز باشد، باید زبان خود را بازسازی کند؛ هم از لحاظ محتوایی، هم رسانهای و هم ارتباطی. این بازسازی نیازمند بازاندیشی عمیق در شیوههای آموزش، حضور در جامعه و تعامل با بدنه جوان و پرسشگر جامعه است.
در پایان باید تاکید کرد که تولید گفتمان دینی تنها با «تولید محتوا» تحقق نمییابد، بلکه نیازمند «تولید رابطه» است. اگر حوزه بتواند این رابطه را بهدرستی شکل دهد، نهتنها صدای آن شنیده خواهد شد، بلکه به صدای هویتساز نسل آینده تبدیل خواهد شد.
نظر شما