آگاه: این جملات رهبر انقلاب نه فقط یک نقلقول مستقیم، بلکه عصارهای از نگاه راهبردی به آینده ایران است که از دل سخنان رهبر انقلاب بیرون میتراود؛ اما در طول تاریخ ایران، چه کسانی این نگاه راهبردی را به کنش اجرایی و سیاستی تبدیل کردهاند؟ چگونه ممکن است دو چهره از دو دوره تاریخی متفاوت- یکی در قرن نوزدهم و دیگری در قرن بیستویکم- در نسبت خود با مسئله «نیروی انسانی و سرمایه اجتماعی» به هم شباهت یابند؟
تلاش شده است تا در این نوشته با بررسی سیاستها و عملکرد میرزا تقیخان امیرکبیر و شهید سیدابراهیم رئیسی در زمینه افزایش توان جمعیتی کشور، ضمن بازشناسی سیاستهای موثر این دو بزرگوار، نشان داده شود که چگونه دغدغه مشترک آنان یعنی تقویت سرمایه انسانی بهعنوان زیرساخت تمدنسازی میتواند الگویی راهبردی برای آینده باشد. امیرکبیر در دورهای وارد میدان اصلاح شد که ایران، زخمی از معاهدات استعماری، در مسیر فروپاشی اجتماعی و عقبماندگی علمی قرار داشت. او بهدرستی درک کرده بود که بازسازی ایران، بدون نیروی انسانی سالم، بافرهنگ و مولد ممکن نیست. هرچند واژگانی چون «افزایش زاد و ولد» در گفتمان رسمی آن عصر بهکار نمیرفت، اما اقداماتی مانند تاسیس دارالفنون، ارتقای بهداشت عمومی، مبارزه با طبابت خرافی، و آموزش زنان، به وضوح نشان میدادند که امیرکبیر میکوشد تا ایران را بهسوی افزایش جمعیت باکیفیت سوق دهد. در نقطه مقابل، شهید رئیسی در دورهای ریاست کشور را بر عهده گرفت که ایران با نرخ باروری ۱.۶ (زیر سطح جانشینی) و چشماندازی بحرانی از سالخوردگی شدید مواجه بود. برخلاف امیرکبیر، او مستقیما و صریحا مسئله فرزندآوری را به عنوان اولویت راهبردی دولت مردمی در دستور کار قرار داد. او تاکید داشت که مسئله فرزندآوری باید نهتنها در سطح حمایت اقتصادی، بلکه در نظام حقوقی، فرهنگی، پزشکی و رسانهای نیز بازتعریف شود. در حقیقت شهید رئیسی با درکی مشابه، اما در سطحی عینیتر و بحرانیتر، جمعیت را رکن امنیت ملی و فرهنگی کشور دانست. نگاه او از جنس سیاستگذاری مستقیم بود. او نخستین رییسجمهور پس از انقلاب بود که مسئله فرزندآوری را از یک شعار به برنامه عملیاتی بیندستگاهی رساند و با تاکید بر همراستاسازی نهادهای فرهنگی، اقتصادی و خدماتی، به ایجاد «سامانه پایش و ارزیابی سیاستهای جمعیتی» پرداخت. یکی از وجوه مشترک این دو چهره، مبارزه با بروکراسی ناکارآمد برای تحقق تحول بود. امیرکبیر با حذف نهادهای زائد و مبارزه با فساد دربار، زمینه را برای اجرای سیاستهای اصلاحی هموار کرد؛ شهید رئیسی نیز با اصلاح نظام توزیع یارانه، تقویت عدالت اجتماعی و تسهیل خدمات بیمهای برای مادران و خانوادهها، بار مالی فرزندآوری را کاهش داد. از جمله اقدامات خاص در دوره شهید رئیسی میتوان به طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده، تسهیلات ویژه مسکن برای خانوادههای دارای فرزند، ارتقای بیمه ناباروری و افزایش مرخصی زایمان اشاره کرد؛ سیاستهایی که در نگاه نخست اقتصادیاند، اما در واقع حامل پیامی فرهنگیاند: «فرزندآوری یک مسئولیت ملی است» امیرکبیر در روزگار خود با خرافات و مظاهر عقبماندگی فرهنگی مبارزه کرد؛ هدفش تغییر باور عمومی درباره علم، سلامت و آیندهنگری بود. شهید رئیسی نیز در دورهای ریاست جمهوری را عهدهدار شد که در آن، ایدههای پستمدرن و فرهنگ فردگرایی افراطی، «فرزند کمتر» را به ارزش بدل کرده بود. او به درستی دریافته بود که کاهش فرزندآوری، بیش از آنکه صرفا ریشه اقتصادی داشته باشد، یک مسئله هویتی و فرهنگی است.
با همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت ارشاد، دولت رئیسی تلاش کرد در عرصه رسانه، آموزش و گفتار عمومی، انگارههای غلط درباره فرزند زیاد، زن خانهدار یا مادری را به چالش بکشد. هرچند هنوز با وضعیت آرمانی فاصله داریم، اما گفتمانسازی در سطح سیاست رسمی کشور یک جهش مهم بود.
یکی از کلیدیترین نکات در قیاس امیرکبیر و شهید رئیسی، نسبت جمعیت با مسئله تمدنسازی است. امیرکبیر ایران را برای ورود به مرحله استقلال علمی و فنی آماده میکرد؛ شهید رئیسی در دورانی زیست که بنای تمدن نوین اسلامی، در بیانیه گام دوم انقلاب از سوی رهبری مطرح شده بود. از اینرو، تمرکز او بر جمعیت، برگرفته از فهم تمدنی از آینده انقلاب اسلامی بود. از این رو شهید رئیسی را میتوان در این زمینه «امیرکبیر زمان» نامید؛ چرا که در دورهای بحرانی، با همان دغدغههای تمدنی و تاریخی، پروژهای ملی را در برابر نظامهای فرهنگی، جهانی و رسانهای ضدفرزندآوری کلید زد.
کشورهایی چون فرانسه، مجارستان، لهستان، کرهجنوبی و ژاپن، سالهاست که بهصورت فعال به اصلاح سیاستهای جمعیتی پرداختهاند. در فرانسه برای سومین فرزند مالیات کمتری پرداخت میشود، در مجارستان وام ازدواج بلاعوض است و در کره جنوبی بابت تولد هر کودک، سوبسیدهای گسترده ارائه میشود. در ایران ولی با وجود هشدارهای رهبر انقلاب از سال ۱۳۹۲، تا دوران دولت شهید رئیسی اقدام اجرایی موثری انجام نشده بود. تفاوت این دولت، در تبدیل سخن به ساختار و راهبرد بود. با آنکه این تلاشها هنوز به نتایج مطلوب نرسیدهاند، اما آغاز راهی بودند که اگر متوقف نشود، میتواند پنجره جمعیتی باقیمانده را نجات دهد.
لذا آنچه امیرکبیر در نیمقرن نوزدهم برای «ایران آینده» اندیشید، امروز نیز در اندیشههای شهید سیدابراهیم رئیسی بازتاب دارد و آن اینکه سرمایه انسانی، زیربنای قدرت ملی و تمدنسازی است. در زمانی که بسیاری از مسئولان با بیتفاوتی از کنار هشدارهای رهبر انقلاب عبور کردند، شهید رئیسی راه دشوار طراحی و اجرای سیاستهای جمعیتی را در پیش گرفت. او در عمل نشان داد که حفظ جوانی جمعیت، نه یک موضوع فرعی، بلکه یک مسئله هستیشناختی برای آینده ایران است. در پایان شایسته است گفته شود که اگر امیرکبیر «نظامساز» قرن سیزدهم بود، شهید رئیسی نیز باید بهعنوان معمار امنیت انسانی ایران در قرن پانزدهم هجری شمسی شناخته شود؛ معمار نسلی که قرار است بار تمدن نوین اسلامی را بر دوش بکشد.
۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۶
کد خبر: ۱۳٬۱۴۳
تاملی در سیاستهای جمعیتی امیرکبیر و شهید سید ابراهیم رئیسی
امیرکبیر زمان
یوسف پورجم _ آگاه مسائل سیاسی
عزیزان من! کشور مال شماست؛ کشور متعلق به نسل جوان است؛ شما باید این کشور را بسازید؛ شما باید پایههای مجد و عظمتی را که این انقلاب و دست توانای معمار انقلاب بنا گذاشته است، حفظ کنید و بالا ببرید؛ شما باید با نیروی خود، با اراده خود، با دانش خود و با ایمان خود، عقبماندگیهای چنددهساله دوران قبل از انقلاب را جبران کنید. (۱۳۷۹/۷/۹)

نظر شما