۲۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۶
کد خبر: ۱۳٬۷۱۶

در سال‌های اخیر، نقدهایی نسبت به مناسک دینی و آیین‌های جمعی در جامعه ما مطرح شده که در جای خود درخور تامل است. یکی از این نقدها که با زبان سنجیده و دغدغه‌مند در قالب مفاهیمی چون «توده‌سازی آیینی»، «نمایش مناسکی»، یا «از خودبیگانگی جمعی» بیان می‌شود، بر خطرات یکسان‌سازی فرهنگی، بهره‌برداری رسانه‌ای و ازمیان‌رفتن خرده‌هویت‌های دینی تاکید دارد. این نگاه که عموما برگرفته از سنت انتقادی جامعه‌شناسی مدرن بوده، حساس به قدرت، نگران هژمونی و شنوا نسبت به صداهای حاشیه‌ای است.

آیین‌ها، امت‌ها و مسئولیت دولت دینی

آگاه: با این‌همه به‌نظر می‌رسد در تحلیل مناسک دینی، به‌ویژه در بستر جمهوری اسلامی، باید از افقی کلان‌تر به مسئله نگریست؛ افقی که در آن، آیین‌ها صرفا ابزار قدرت یا نمادهای بازنمایی دولت نیستند، بلکه میدان‌هایی برای تولید معنا، هویت و تعلق اجتماعی‌اند. آیین‌هایی که از دل سنت شیعی برخاسته‌اند، همواره همزمان حامل سوژگی فردی و صورت‌بندی جمعی بوده‌اند. تجربه دین‌داری در این مناسک، نوعی «سوژگی در ساختار» است، یعنی حضور مشارکتی در نظمی آیینی که نه الزاما منفعلانه که می‌تواند کنشی، خلاق و معناگرایانه باشد.
در بستر اندیشه انقلاب اسلامی، مناسک دینی نه فقط بخشی از حیات فرهنگی مردم، بلکه جزئی از پروژه تمدن‌سازی دینی تلقی می‌شوند. هنگامی که از «امت‌سازی»، «جهاد تبیین»، یا «معنویت اجتماعی» سخن به میان می‌آید، نمی‌توان از ظرفیت آیین‌ها برای ایجاد همبستگی مومنانه، تولید سرمایه اجتماعی و تقویت هویت جمعی چشم پوشید. بسیاری از آیین‌های عمومی امروز، اگرچه در بستری رسانه‌ای برگزار می‌شوند، اما لزوما حاصل مهندسی رسمی نیستند؛ بلکه از دل خواست جمعی و نیازهای فرهنگی و اعتقادی نسل‌ها برآمده‌اند.
به‌علاوه در جهانی که تغییر نظم‌های سیاسی از منطقه‌ای به جهانی و از حکومت‌های قدرت‌محور به مدل‌های مردم‌پایه در حال وقوع است، نقش آیین‌ها در تنظیم رابطه مردم با قدرت، دین با جامعه و سنت با مدرنیته حیاتی‌تر از همیشه است. دولت دینی در چنین بستری، موظف است نه‌تنها حافظ آزادی و تکثر باشد، بلکه بتواند در تراز حکمرانی توحیدی، آیین‌ها را به‌مثابه ابزار رشد عقلانی و تربیت اجتماعی ارتقا دهد. توده‌سازی، آفتی بزرگ است؛ اما نادیده‌گرفتن امکان تربیت و تعالی در مقیاس کلان نیز، خود شکلی دیگر از تقلیل‌گرایی است.
از این منظر بهره‌گیری از نظریه‌های انتقادی غربی در تحلیل دین، تا آنجا که منجر به پالایش، تبیین و نقد مومنانه شود، می‌تواند مفید و سازنده باشد؛ اما چنانچه این نظریات بدون توجه به زمینه معرفتی، تاریخی و الهیاتی سنت اسلامی به کار گرفته شوند، ممکن است به‌نوعی بیگانگی تحلیلی بینجامد. نگاه ما به آیین‌ها، باید نه از منظری صرفا قدرت‌شناختی، بلکه با نگاهی امت‌ساز، هویت‌بخش و تربیتی باشد. گفت‌وگو درباره مناسک دینی، نه در میدان تضاد سنت و مدرنیته، بلکه در افق گفت‌وگوی سنت‌ها و بازتولید مومنانه معنا باید ادامه یابد. تنها از دل چنین گفت‌وگویی است که می‌توان به آینده‌ای رسید که در آن، آیین‌ها نه ابزار سلطه که مجال مشارکت و نه صحنه تکرار که فرصت تعالی باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.