آگاه: عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، علیرضا قزوه شاعر و نویسنده، عارف جعفری شاعر و خواننده و محمدحسین بدری نویسنده و کارشناس فرهنگی در این مراسم حضور داشتند و به بیان دیدگاهها، خاطرات و تحلیلهایی از سلوک فکری، ادبی و مبارزاتی مرحوم رجایی و همچنین روایت خونشریکی و اشتراکات فرهنگی دو ملت ایران و افغانستان پرداختند.
در ابتدای این مراسم که اجرای آن را محمدحسین بدری برعهده داشت، عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، گفت: رجایی از شخصیتهای کمنظیر در جامعه اسلامی به شمار میآید، چون انسانی دغدغهمند بود که مسائل فرهنگی و اجتماعی را با هم پیوند میزد. باید یاد این عزیزان را زنده نگه داشت و درباره شخصیت مخلصانه و مومنانه کسانی چون آقای رجایی صحبت کرد و آنها را به نسل جوان منتقل کرد تا همچون رجاییها در این نسل تربیت شوند.خسروپناه ادامه داد: به اقتضای وضعیت کنونی که متأسفانه استعمار آن را پدید آورده است این است که یک مرزی بین ایران و افغانستان شکل گرفته است، وگرنه به لحاظ فرهنگی بین ایران و افغانستان فاصلهای نیست. وقتی از خراسان بزرگ اسم میبردند، کل جغرافیای افغانستان هم در آن بود. اصلاً مرزی بین بخشهای ایران و افغانستان در آن قلمروی بزرگ نبود. علت اینکه مرزی بین ما نبود، وحدت فرهنگی حاکم در این مرز و بوم بود. ادبیات عرفانی و عرفان خراسانی و وجود عارفان و بزرگان اهل عرفان و طریقت و معرفت که در این سرزمینها زندگی میکردند، نشان میدهد که ما مرزی نداشتیم. بسیاری از شخصیتهای بزرگ ما که در ایرانِ قدیم بودند، در همین منطقه خراسان بزرگ به سر میبردند که متعلق به جغرافیای امروز افغانستان است.
روزی که احمدشاه مسعود به علیرضا قزوه صله داد
در ادامه علیرضا قزوه، شاعر و مدیر دفتر پاسداشت زبان فارسی در صداوسیما، گفت: من زمانی که مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری بودم، با مرحوم رجایی کار میکردم.آن زمان دفتری به نام دفتر شعر و قصه مهاجرین افغانستانی در حوزه هنری بود و مرحوم رجایی به آنجا رفت و آمد میکرد. ارتباط ما با افغانستان خیلی ارتباط عمیق و قدیمی است. یادم است یک روز محمدحسین جعفریان به من گفت میخواهم درباره ادبیات افغانستان به شکل تخصصی کار کنم. من هم گفتم میخواهم راجع به ادبیات تاجیکستان کار کنم و هردو این کار را کردیم. هم ایشان بارها به کشور افغانستان رفت و هم من در تاجیکستان و بعد در هندوستان همین کار را انجام دادم. من با عزیزان افغانستان آشنایی عمیق و قدیمی دارم. زمانی که در تاجیکستان بودم، یادم است که خیلی از شخصیتهای بزرگ و رهبران افغانستان در کشور تاجیکستان حضور داشتند. آقای ربانی را آنجا میدیدم و او در بعضی از محافل فرهنگی و ادبی ما حضور داشت. احمدشاه مسعود آنجا خانه داشت. پسرش آن موقع کوچک بود و در مدرسه ایرانیها درس میخواند. رابطه ما با مردم افغانستان همیشه اینقدر عمیق بوده است.
قزوه ادامه داد: من حتی یکی دو نوبت که به ایران میآمدم، همراه با احمدشاه مسعود به ایران آمدم. یادم است با هم تا مشهد آمدیم و بعد هم با هم به تهران پرواز کردیم. تقریباً دو سه ساعت روبهروی احمدشاه مسعود بودم، شعر خواندیم و صحبت کردیم. یادم است وقتی که شعری راجع به افغانستان و درباره جنگ با طالبان خواندم، احمدشاه مسعود یکی از همراهانش را صدا زد و او با یک هدیه برگشت. یک سنگ گرانقیمت بود که نتراشیده بود. شاید بالای ۱۰۰ یا ۲۰۰ گرم وزن داشت. احمدشاه مسعود این سنگ را گذاشت کف دست من و گفت این صله شماست. من جا خوردم و گفتم چقدر میارزد؟ گفت «زیاد نمیارزد؛ ما از اینها زیاد داریم.» اصرار کردم که چقدر میارزد؟ گفت پنج هزار دلار. گفتم چون شما الآن درگیر جنگ هستید، من این هدیه را به شما بازمیگردانم.
این شاعر با اشاره به قرابتهای فرهنگی بین ایران و افغانستان، گفت: جدا از این اشتراکات عمومی، بعضی از عزیزان افغانستانی هستند که خونشریکی با ما دارند. میتوانیم بگوییم امثال آقای رجایی از ایرانیها ایرانیترند. میتوانستی به رجایی اعتماد کنی و حرفهای دلت را با او بزنی؛ حرفهایی که نمیتوانستی با هموطنان خودت بزنی. افغانستانیهایی که با ما یکی هستند و نمیتوان ما را دو ملت دانست. اگر امثال رجایی بیشتر بودند، ما این وضعیت را نداشتیم.
افغانستانیها در جنگ ۱۲ روزه در حمایت از ایران گل کاشتند
در ادامه عارف جعفری، شاعر و خواننده افغانستانی با اشاره به اشتراکات فرهنگی و زبانی بین مردم ایران و افغانستان، گفت: مگر ما چند تا کشور داریم که به زبان فارسی صحبت کنند؟ سه کشور. از این سه کشور دو کشور هم هستند که رسمالخطشان یکی است؛ یعنی ایران و افغانستان. من در جنگ ۱۲روزه رسانهها را رصد میکردم؛ حتی رسانههای دشمن را. تنها کسانی که پای پستهای توهینآمیز اسرائیل، با زبان فارسی از ایران جانانه دفاع میکردند، مردم افغانستان بودند. چه کسانی که در داخل افغانستان بودند، چه کسانی که داخل ایران و چه کسانی که در کشورهای اروپایی زندگی میکنند. جالب اینکه لابهلای اینها هموطنان پشتوزبان هم بودند که به زبان پشتو از ایران دفاع میکردند. من ندیدم مردم افغانستان در این ۱۲روز از حمله اسرائیل به ایران اظهار شادی کنند. البته عناصری پیدا میشدند که من فکر میکنم فیک هستند.
جعفری ادامه داد: فارسیزبانان افغانستان در این جنگ واقعاً گل کاشتند. متأسفانه این قسمت اصلاً دیده نشد. این روزها جای مرحوم رجایی واقعاً خالی است، چرا که اگر او بود میتوانست این موضوع را مورد پژوهش قرار دهد. یکی از برجستگیهای رجایی این بود که روی موضوعاتی دست میگذاشت که معمولاً از دید عموم مغفول بود؛ مثل ماجرای هشت سال دفاع مقدس ایران و رزمندههای افغانستانی در جنگ که هیچکس جز ایشان به آن توجه نکرده بود. درباره مرحوم رجایی حرف زیاد است و باید به زوایای مختلف ایشان بپردازیم. او پژوهشگر بود، شاعر بود، تیم ورزشی اداره میکرد، مجله درمیآورد و هرجایی که احساس میکرد نیاز به کار دارد، حضور داشت. محمدحسین محمدی درباره او گفته بود اگر به رجایی مأموریت بدهیم که «در یک بیابان بیآب و علف برای ما هندوانه بیار»، او میرفت و با هندوانه برمیگشت.
نظر شما