آگاه: مخصوصا امروزه که تغییرات فناورانه، اجتماعی و فرهنگی با سرعتی سرسامآور در جریان است، نگاه به آینده آموزش و پرورش نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی راهبردی مینماید. افق تمدنی ایران، بیش از هر چیز در گرو آن است که نظام تعلیم و تربیت بتواند نسلی را پرورش دهد که هم ریشه در ارزشهای بومی و دینی داشته باشد و هم آماده رویارویی با تحولات جهانی باشد. شاید یکی از پرسشهای کلیدی در آیندهپژوهی آموزش و پرورش، این باشد که چه نوع انسانی باید در مدرسه ایرانی تربیت شود؟ چرا که پاسخ به این پرسش، بنیان افق تمدنی را مشخص میکند. اگر ماموریت مدرسه صرفا آمادهسازی دانشآموز برای ورود به دانشگاه یا بازار کار باشد، آنگاه نظام تعلیم و تربیت به سطحی ابزاری فروکاسته میشود. اما اگر غایت آن پرورش «انسان تراز تمدنی» باشد، یعنی انسانی که مجهز به ایمان، عقلانیت، مهارت و روحیه مسئولیتپذیری است، آنگاه آموزش و پرورش به موتور پیشران ایران قوی تبدیل خواهد شد. پیشبینیها در این حوزه نشان میدهد که تحولات فناورانه همچون هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و متاورس، شیوه یادگیری و زیست جوانان را دگرگون خواهد کرد. مدارس آینده ناگزیرند از این ابزارها بهره ببرند، اما مسئله این است که آیا صرفا به مصرف فناوری اکتفا خواهیم کرد یا اینکه در کنار آن، به تربیت سواد انتقادی و اخلاقی دانشآموزان نیز خواهیم پرداخت؟ زیرا مقصود حقیقی آموزش و پرورش زمانی تحقق مییابد که فناوری به ابزاری در خدمت ارزشهای انسانی و اسلامی تبدیل شود، نه اینکه خود به هدف بدل شود. از منظر تحلیلی، آموزش و پرورش امروز با دوگانهای اساسی روبهرو است. از یکسو نیاز به حفظ هویت فرهنگی و دینی و از سوی دیگر ضرورت پاسخگویی به مطالبات جهانیشدن. مسلما تنها راه عبور از این دوگانه، حرکت بهسوی «نوآوری هویتی» است؛ یعنی بازآفرینی هویت ایرانی - اسلامی بهگونهای که بتواند در دنیای شبکهای و جهانیشده، حرفی برای گفتن داشته باشد. مدرسه در این مسیر باید فضایی برای پرورش خلاقیت، گفتوگوی فرهنگی و تمرین زیست اجتماعی متعالی فراهم کند. همچنین اهداف مشخص شده در سند تحول اقتضا میکند که آموزش و پرورش از وضعیت خطی و امتحانمحور کنونی فاصله بگیرد و بهسمت یادگیری مادامالعمر، چندبعدی و مسئلهمحور حرکت کند. نسل آینده نه با محفوظات، بلکه با مهارت تحلیل، تولید علم و توانایی حل مسائل پیچیده میتواند در عرصه تمدنی اثرگذار باشد. این تحول مستلزم بازطراحی برنامههای درسی و تربیتی بر مبنای چالشهای واقعی جامعه است؛ چالشهایی همچون عدالت اجتماعی، پایداری محیطزیست، حکمرانی دیجیتال و تعامل تمدنی. از سوی دیگر، در افق تحولات باید جایگاه «معلم» بهعنوان معمار اصلی شخصیت نسل آینده بازتعریف شود. معلم آینده صرفا ناقل دانش نیست، بلکه تسهیلگر یادگیری، الگوی زیست اخلاقی و مربی تفکر انتقادی است. ارتقای منزلت اجتماعی معلمان و توانمندسازی آنها در مواجهه با تحولات فناورانه و فرهنگی، پیششرط تحقق هرگونه تحول تمدنی در آموزش و پرورش است. در این میان، پیوند آموزش و پرورش با پروژه ایران قوی نیز اهمیت بنیادین دارد. هیچ طرح توسعهای در عرصه اقتصاد، سیاست یا فرهنگ بدون نیروی انسانی توانمند به ثمر نمیرسد. تجربه نشان میدهد کشورهایی که سرمایهگذاری بلندمدت و تمدنی بر آموزش و پرورش کردهاند، توانستهاند نهتنها قدرت ملی، بلکه قدرت نرم خود را نیز در سطح جهانی افزایش دهند. برای ایران نیز تحقق این مهم در گرو نسلی است که خود را وارث تمدن اسلامی بداند و همزمان بتواند در عرصه علم و فناوری جهانی رقابت کند. لذا افق تمدنی آموزش و پرورش بر سه ستون استوار است. اول تربیت انسان تراز تمدنی، دوم بهرهگیری هوشمندانه از فناوری در خدمت ارزشها، و سوم بازآفرینی هویت ایرانی - اسلامی برای مواجهه با جهان آینده. اهمیت این موضوع در آن است که آینده ایران نه در قراردادهای سیاسی و نه در پروژههای اقتصادی، بلکه در کلاسهای درس امروز رقم میخورد. توجه به این افق میتواند آموزش و پرورش را از نهادی اجرایی به نهادی تمدنی ارتقا دهد؛ نهادی که مسیر حرکت ملت ایران بهسوی تمدن نوین اسلامی را هموار میسازد.
۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۵:۴۱
کد خبر: ۱۶٬۲۲۷
آموزش و پرورش تنها نهادی برای انتقال دانشهای پایه نیست؛ بلکه قلب تپندهای است که سرنوشت تمدنی یک ملت را رقم میزند.
نظر شما