آگاه: شکلگیری غمها و شادیها به صورت خاطرهای جمعی، مشخصه بارز انسان عصر مدرن است؛ انسانی که ذیل دولت-ملت خود را تعریف میکند و سرنوشت مشترکی را میان خود و دیگر آدمیان در گستره جغرافیایی مشخص در ذهن خود پدیدار میسازد. خاطره شیرین پیروزیها و صحنه تلخ شکستها، تنها غلیان احساسات لحظهای در روان انسان متمدن امروزی نبوده و نخواهد بود. به این لحظه تاریخی باید در قالب و فُرمی متفاوت و در ساحتی اجتماعی نگریست و نتایج و تاثیرات آن را مورد بررسی و واکاوی قرار داد.
پیروزیهای اخیر جوانان ایران در عرصههای ورزشی (قهرمانی در مسابقات کشتی آزاد و فرنگی جهان، قهرمانی والیبالیستهای جوان ایران در مسابقات جهانی، قهرمانی بانوی کاراته ایران در عرصه جهانی) از یکسو و مدالآوری و افتخارآفرینی جوانان ایرانی در عرصه علمی (صدرنشینی ایران با کسب ۵ مدال طلا در المپیاد نجوم)، همگی پیامآور شادی نه فقط برای این قهرمانان و خانوادههایشان، بلکه برای آحاد یک ملت است. ملتی که همواره روح جمعی و ذهنیتی اسطورهای بر وجودش سنگینی میکند. به همین منظور باید به این قهرمانیها از منظری فراتر از تجربه شیرین پیروزیها و تلخ شکستها نگریست. از سویی تاثیرات بالقوه و بالفعل آن را بر عرصه زیست ایرانی مورد سنجش قرار داد و از سوی دیگر تاثیر خاطره جمعی و غرور ملی ایرانیان را بهعنوان موتور محرکه و نقطه قوتی سترگ در شکلگیری عزمی جمعی در راستای نیل به این قهرمانیها را مورد بررسی قرار داد.
ایران بهعنوان کشوری کهن که از تاریخ تمدنی سترگ و چندهزار ساله بهرهمند است، از مشخصههایی سود میجوید که ویژگی مشترک سرزمینهای تمدنساز است. کهنالگوهایی با درونمایههای اسطورهای، غرور ملی، روح جمعی، خاطره قهرمآنهای افسانهای و انسجام جمعی، فراتر از ترکیب لغوی و فُرم زبانی، یادآور مشخصههای فرهنگی-اجتماعی یک ملت است. ملتی که همواره در پی سرافرازی در عرصهها و میدآنهای گوناگون بوده و پیوسته درصدد بلندآوازه نمودن نام خود بر تارک جهان هستی بوده است. به این اعتبار باید به این موضوع توجه کنیم که قرار گرفتن در گستره سرزمینی همچون ایران، با چنین سابقه تمدنی، نه فقط از لحاظ ژئوپلیتیکی، سیاسی و اقتصادی، بلکه از منظر تاثیراتی که در شکلگیری روحیه قهرمانی بر اذهان جمعی جامعه برجای خواهد گذاشت، محل اعتنا و توجه است.
ایرانیان از دیرباز خود را جماعتی همبسته و دارای انسجام اجتماعی معرفی کردهاند. جماعتی که شیفته گعدههای دوستانه، مهمانیها، شادیها و غرورآفرینیها در کُنشی جمعی بوده است. اساسا ممالک تمدنساز، با سازههای فردگرایانه (آنگونه که مشخصه کشورهای توسعهیافته غربی لیبرال-دموکرات است) پیوند چندانی برقرار نمیکنند؛ چراکه برای مردمان این سرزمینها، با توجه به مختصات سازههای فردی، فرهنگی و اجتماعی خود، تعلقات و همبستگی جمعی از جذابیت بیشتری برخوردار است تا میل به خزیدن در لایههای عزلت و تنهاییِ تفردگرایی. به این مناسبت این موضوع که هر یک از قهرمانان عرصه ورزشی و علمی اخیر ایران در صحنههای جهانی، خود را ذیل یک هویت مشخص بهنام «ایران» تعریف کردهاند، موجد یک احساس مسئولیت به غایت مهمی است که نه فقط در تجربه پیروزی و شکستهای یک فرد، بلکه در سرافرازی یا سرافکندگی یک ملت معنا پیدا میکند. به همین منظور در اذهان هر یک از نمایندگان ایرانی در عرصههای گوناگون، نوعی روح پُرقوت و فتوت ملی حاکم است که همچون نیروی محرکه پُرتوانی به آنها در جهت نیل به اهدافی متعالی یاری میرساند.
اما این تمام ماجرا نیست. از سوی دیگر این رابطه، نوعی ارتباط دیالکتیک رفت و برگشتی است. همچنان که روح ملی، در افتخارآفرینی قهرمانان ما تاثیر بالقوهای از خود برجای میگذارد، انعکاس طعم شیرین پیروزیها نیز در تداوم و تبلور روح و غرور ملی ایرانیان و استحکام سازههای اجتماعی هویت ملی نیز تاثیرات شگرفی از خود برجای خواهد گذاشت. روحیه ملیگرایی در جوامع تمدنی از اهمیت بسیاری برخوردار است. این روحیه در دورههای گوناگون و تحت تاثیر عوامل داخلی و خارجی دچار نوسآنهایی خواهد شد. یکی از عارضههای ملیگرایی، تقویت نیروهای گریز از مرکز، تلقین احساس غیریتسازی اقوام توسط دولت مرکزی و نادیده انگاشتن مطالبات اجتماعی و اقتصادی اقوام و موضوعاتی از این دست است. از سوی دیگر تحرکات و تنشهای تولیدی توسط کشورهای همسایه و بهرهگیری از ابزارهای گوناگون در جهت کاستن از روحیه ملیگرایی و تقویت نیروهای گریز از مرکز، همگی افتهایی برای احساس و تعلق به خاک و هویت ملی، دمیدن روح تازه در کالبد یک ملت و انسجام ملی و اجتماعی یک جامعه به حساب میآید.
به این اعتبار احساس غرور و تعلق خاطر به یک اصل و ریشه تاریخی پیوسته در کشاکش حوادث روزگار دچار وضعیت افتان و خیزان خواهد شد. آنچه درخصوص وضعیت ایران امروز قابل توجه است اینکه تبلور پیروزهای اخیر ورزشکاران و نخبههای علمی در عرصههای گوناگون، پس از وقوع جنگ ۱۲ روزه اسراییل علیه ایران صورت گرفت. این جنگ که نوعی شوک به مردم ایران وارد کرد، به نوعی آزمون غیرت و همبستگی ایرانیان نیز به حساب میآمد. جایی که مردم، فارغ از تعلقات سیاسی، قومی، مذهبی، زبانی و حتی جنسیتی خود، ذیل نام ایران، حماسه غیرت و ایستادگی را در برابر تجاوزات نیروهای متخاصم بیگانه معنا کردند. در واقع تجلی روح افتخار و غرور ملی که در هنگامه و پس از جنگ ناجوانمردانه اسراییل علیه ایران به اوج خود رسید، عینیت خود را در انگیزه و غیرت ملی جوانانی به منصه ظهور رسانید که بیش از هر زمان دیگری، این احساس مسئولیت را در خود تقویت کردند که باید برای اعتلای نام و مقام سرزمین مادری خود، افتخار بیافرینند. به این معنا قهرمانیهای اخیر ورزشکاران و نخبگان، نه یک پیروزی فردی و افتخارآفرینی صرفا ورزشی یا علمی، بلکه تجلی روح ایرانی در کالبد ورزشکاران و دانشمندان جوان ایرانی است که بیش از هر زمانی، همبستگی و اتحاد میهنی را در کسب پیروزیها و تقویت احساس عزت ملی برای مردمان سرزمین خود ادراک کردند.
نتیجه آنکه تاثیر پیروزیهای ملی در تقویت روحیه ملیگرایی و نقش غرور ملی در کسب پیروزی و افتخارآفرینی، هر دو در یک رابطه دیالکتیک و ارگانیک، تقویتکننده یکدیگرند و بهطور فزایندهای در کالبد جسم و روح آحاد مردم سرزمین ایران تجلی مییابند. وقوع جنگ و احساس خطر نسبت به حفظ تمامیت ارضی نیز، به ارتقای سطح همبستگی اجتماعی و احساس مسئولیت نسبت به اعتلای نام ایران، در یکایک ورزشکاران و نخبگان علمی کشور، بهعنوان نمایندگان شایسته ایرانزمین ظهور و بروز یافت و انگیزه، توان و غیرت مضاعفی را در آنها برای کسب پیروزیهای غرورآفرین ایجاد کرد.
نظر شما