۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۸
کد خبر: ۱۷٬۰۴۶

در سال‌های اخیر بسیاری از والدین نگرانند که چرا دیگر نمی‌توانند با فرزندان خود گفت‌وگوی عمیق داشته باشند. چرا نوجوان امروز بیشتر با صفحه تلفن همراهش حرف می‌زند تا با پدر و مادرش؟ واقعیت تلخ این است که اینستاگرام نه فقط سبک زندگی، که سبک تربیت را نیز دگرگون کرده است. خانواده ایرانی، که روزگاری بر اساس گفت‌وگو، احترام و پیوند عاطفی استوار بود، امروز در سایه زیست مجازی، در حال از دست دادن «حضور» است؛ حضوری که مهم‌ترین بستر برای تربیت است.

فرزندان در آینه مجازی

آگاه: وقتی نوجوان از صبح تا شب در معرض تصاویر بی‌پایان زندگی‌های جذاب، بدن‌های بی‌نقص، سفرهای لوکس و لذت‌های فیلتریزه‌شده قرار می‌گیرد، ناخودآگاه به مقایسه‌ای بی‌پایان کشیده می‌شود. دیگر خانه پدر و مادر برایش جذاب نیست، زیرا «واقعیت» در برابر «نمایش» همیشه بازنده است. او احساس می‌کند زندگی خودش کم‌رنگ، بی‌هیجان و ناکامل است و این آغاز بحران تربیتی است؛ بحرانی که ریشه در احساس محرومیت القایی دارد و نه در فقر واقعی.
تربیت در چنین جهانی نمی‌تواند فقط انتقال ارزش‌ها باشد بلکه بازسازی ادراک واقعیت است. والدین اگر ندانند فرزندشان در اینستاگرام چه تصویری را از زندگی می‌بیند عملا بخشی از ذهن و عاطفه او را از دست داده‌اند. بسیاری از تعارض‌های خانوادگی امروز نه حاصل اختلاف نسلی، بلکه ناشی از «زیستن در دو جهان متفاوت» است؛ پدر و مادر در جهان واقعی‌اند، فرزند در جهان تصویری. در حالی که تربیت در معنای اصلی و اصیل خود باید پلی باشد میان این دو جهان.
رهبر انقلاب بارها بر ضرورت تربیت هوشمند در عصر رسانه تاکید کرده‌اند و گفته‌اند که امروز تربیت بدون شناخت فضای مجازی معنا ندارد چراکه فضای مجازی بخشی از زندگی است و نه صرفا حاشیه آن. این سخن به‌ظاهر ساده ناظر بر یک واقعیت عمیق تربیتی است؛ ما تا زمانی که فضای مجازی را دشمنی بیرونی بدانیم، نمی‌توانیم در آن تربیت کنیم. باید آن را صحنه‌ای برای رشد دید، نه میدان جنگی برای فرار.
لذا در این مسیر نخستین گام بازگشت والدین به حضور فعال در زندگی فرزندان است. پدر و مادری که خود غرق در صفحات مجازی‌اند نمی‌توانند الگویی برای خودکنترلی فرزند باشند. تربیت، بیش از آنکه آموزش گفتاری باشد نوعی «انتقال خاموش» است؛ فرزند بیش از آنکه گوش بدهد نگاه می‌کند. اگر والدین صبح تا شب با گوشی در دست دیده شوند دیگر گفت‌وگو درباره مضرات فضای مجازی تاثیری نخواهد داشت.
دومین گام آموزش سواد رسانه‌ای است، اما نه به معنای فنی بلکه اخلاقی و وجودی. باید به نوجوان یاد داد که اینستاگرام صحنه مقایسه نیست، بلکه می‌تواند میدان یادگیری و خلاقیت باشد. باید به او کمک کرد تا بین «زندگی واقعی» و «زندگی نمایشی» تمایز بگذارد؛ تا بفهمد که ارزش انسان در لایک و فالوور خلاصه نمی‌شود، بلکه در «زیستن اصیل» است؛ همان زیستی که قرآن کریم درباره‌اش می‌فرماید «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء، ۷۰). بله، حقیقتا همین است که کرامت انسان در خویشتن اوست نه در دیده‌شدنش.
نکته سوم، بازتعریف مفهوم «وقت مشترک خانوادگی» است. باید زمان‌هایی در خانه وجود داشته باشد که هیچ گوشی و تصویری در کار نباشد؛ زمان‌هایی برای گفت‌وگو، خنده، بازی و تجربه زیستن بی‌واسطه. شاید این بازگرداندن لذت زیستن در جهان حقیقی ساده‌ترین و در عین حال موثرترین راه تربیت در عصر مجازی باشد. شایان ذکر است که تربیت در عصر اینستاگرام به معنای تربیت در غیاب نیست، بلکه تربیت در حضور آگاهانه رسانه است. اگر خانواده ایرانی بتواند به جای انفعال، به کنش تربیتی برسد، می‌تواند این فضا را از تهدید به فرصت بدل کند. چرا که آینده فرزندان ما نه در حذف  و فرار از صفحه‌ها، بلکه در ساختن معنا در میان آنهاست و شاید رسالت نسل ما همین باشد که یاد بدهیم هنر زیستن را در میان فیلترهای خوش‌رنگ و لعاب، بی‌آنکه حقیقت زندگی را از یاد ببریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.