آگاه: دیک چنی، معاون رئیسجمهور اسبق آمریکا در دوران جورج دبلیو بوش، یکی از معماران اصلی سیاستهای تهاجمی کاخ سفید در غرب آسیا بود. او به عنوان یک نئوکان محافظهکار، ایران را به عنوان تهدیدی وجودی برای آمریکا و متحدانش (به ویژه رژیم اسرائیل) میدید و بر گزینههای نظامی و براندازی حکومت ایران تاکید داشت.
تحت رهبری چنی، دولت بوش برنامههای مخفی سایبری و خرابکاری علیه برنامه هستهای ایران را آغاز کرد. گزارشها حاکی است او در رایزنیهای اولیه برای طراحی ویروس استاکسنت جهت حمله به تاسیسات هستهای ایران نقش داشت. او همچنین از تحریمهای مالی علیه ایران حمایت کرد اما این تحریمها را ناکافی میدید و بر ترکیب آنها با اقدامات نظامی اصرار داشت.
دیک چنی، از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ معاون-جورج دبلیو بوش بود. او پیش از آن، وزیر دفاع جرج اچدبلیو بوش (۱۹۸۹-۱۹۹۳) هم بود. به بیان دیگر، در هر دو جنگ خلیج فارس، چنی نقشی محوری داشت.
مدیرعامل شرکت نفتی هالیبرتون (۱۹۹۵-۲۰۰۰)، نماینده وایومینگ در کنگره، رئیس ستاد کاخ سفید در دوران جرالد فورد، از دیگر مناصب رسمی او بود. اما شهرت چنی (یا بهتر است بگوییم، بدنامیاش) به واسطه قدرت پنهان و بیسابقهای بود که در سایه خاندان اهریمنی بوش به دست آورد. واشنگتنپست در سری مقالات برنده جایزه پولیتزر (۲۰۰۷) نوشت: چنی حرف آخر را در سیاست خارجی، انرژی، محیط زیست و حتی بودجه میزد؛ سه گاوصندوق غولپیکر در دفترش داشت و اسناد را با مهر طبقهبندی خودش محافظت میکرد.
چنی پدرخوانده جریان نئوکان (نومحافظهکاری) در ساختار سیاسی آمریکا بود. سال ۱۹۹۲، وقتی وزیر دفاع بود، طرحی نوشت که برمبنای آن آمریکا باید تسلط نظامی مطلق بر جهان داشته باشد تا هیچ رقیبی جرات سربلند کردن نداشته باشد. این همان ابربرنامه موسوم به PNAC (پروژه قرن جدید آمریکایی) بود که چنی، رامسفلد و پل ولفوویتز(حاکم نظامی عراق بعد از اشغال توسط ائتلاف آمریکایی) امضایش کرده و معتقد بودند: «فقط یک پرل هاربر جدید میتواند آمریکا را به جنگ جهانی بکشاند.» ۱۱ سپتامبر همان پرل هاربر بود.
چنی از فردای ۱۱ سپتامبر یک کارزار سیاسی-نظامی-تبلیغاتی همهجانبه را برای حمله نظامی به عراق آغاز کرد. او شخصا بارها CIA و تحلیلگران آن را تهدید کرد تا گزارشهای جعلی بسازند: گزارشهایی با این نتیجهگیری که «صدام با القاعده همکاری دارد» و «سلاح کشتارجمعی دارد.» این در حالی بود که گزارش کمیسیون ۱۱ سپتامبر (۲۰۰۴) اعلام کرد: هیچ مدرکی برای ارتباط صدام با القاعده نیست. ولی چنی تا ۲۰۱۴ هم دعاوی پوچ و ویرانگر خود را تکرار میکرد «صدام ۱۰ سال با القاعده رابطه داشت.» نتیجه این دروغپردازی وقیحانه، دستکم یک میلیون کشته عراقی، ۴۴۹۲ سرباز آمریکایی به هلاکت رسیده، دو تریلیون دلار هزینه و ظهور داعش بود. چنی سال ۲۰۰۵ با وقاحت تمام مدعی شد که «جنگ عراق داستان موفقیت عظیمی است» و وقتی نظرسنجیها نشان داد ۷۰ درصد آمریکاییها مخالف این نظر او هستند، فقط گفت: «خب که چی؟» (مصاحبه با شبکه ABC، ۲۰۰۸). چنی طراح کارزار موسوم به «جنگ جهانی علیه ترور» بود؛ یعنی اشغال دائمی کشورهای غرب آسیا، پایگاه در ۸۰ کشور و هزینه هشت تریلیون دلاری که هنوز ادامه دارد.
نفت و خون!
چنی حدود ۵ سال مدیرعامل شرکت هالیبرتون بود و ۳۴ میلیون دلار پاداش خداحافظی گرفت. هالیبرتون یکی از معابر مهم پولسازی، پولشویی و پولپاشی شبکه فاسد الیگارشی جهانی بود که از سال ۲۰۰۱ غرب آسیا را وارد دوران خونین کرد. بعد که چنی معاون رئیسجمهور آمریکا شد، هالیبرتون بدون مناقصه قراردادهای ۳۹ میلیارد دلاری بازسازی عراق را هدیه گرفت!
چنی را باید پدرخوانده برنامه شکنجه CIA دانست: دستور شکنجه واتربردینگ (غرق مصنوعی) روی سه نفر را شخصا تایید کرد. او بعدها در مصاحبهای با شبکه ABC در سال ۲۰۱۴ گفت: «اگر لازم باشد دوباره هم تایید میکنم.»
طبق گزارش لئون پانتا، رئیس سیا در دوره اوباما به کنگره در سال ۲۰۰۹، دیک چنی در زمان مسئولیت دوره بوش، دستور داد CIA هشت سال برنامه ترور را از کنگره مخفی کند. سازمانهای عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر هر دو خواستار محاکمه چنی به اتهام «جنایت جنگی» شدند.
گفتنی است که در آوریل ۲۰۰۹، واین مادسن، خبرنگار تحقیقاتی آمریکایی که به سازمان سیا نزدیک بود، در مصاحبه با راشاتودی فاش کرد که دیک چنی هستهای را اداره میکرد که ماموریت اصلی آن ترور برخی شخصیتها در افغانستان و لبنان بود. به طور خاص، مادسن فاش کرد که هسته ویژه ترور تحت فرماندهی دیک چنی، در ترور رفیق حریری و ایلی حبیقه دست داشت.
دروغگوترین و منفورترین
«مرکز صداقت عمومی»، طی گزارشی در سال ۲۰۰۶ اعلام کرد که دیک چنی مسئول مستقیم و غیرمستقیم انتشار بیش از ۹۰۰ ادعای دروغ درباره عراق و «زرادخانه» خطرناک صدام بود. نفوذ و قدرت پنهان چنی در حدی بود که حتی جرج اچدبلیو بوش(بوش پدر) که چنی وزیر دفاع کابینه او بود، در کتاب خاطرات خود(۲۰۱۵) اذعان کرد که چنی «امپراتوری خودش را ساخت» و «زیادی افراطی شد.» چنی حتی در روابط شخصی خود نیز، عنصر مرگبار و مرگآفرین بود، چنان که در یک مورد، در سال ۲۰۰۶، دوست صمیمی خود، هری ویتینگتون را موقع شکار هدف قرار داد!
در نظرسنجی که در سال ۲۰۰۹ انجام گرفت، دیک چنی تنها ۱۳درصد محبوبیت داشت، این در حالی بود که در مقطع ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، که اوج قدرتش بود، نرخ محبوبیت او به ۶۸ درصد رسیده بود. طبق گزارشها، نقش کلیدی او در جنگ ویرانگر و خونین عراق، مهمترین عامل نفرت عمومی از او در افکار عمومی آمریکا شد. منفوربودن او آن اندازه بود که وقتی کریستین بیل، بازیگر نقش چنی در فیلم «معاون رئیسجمهور»، در سال ۲۰۱۸ برنده جایزه گلدنگلوب شد، گفت: «ممنون از شیطان که منبع الهام من بود!»
نظر شما