آگاه: در این عرصه، نبرد روایتها با شدتی بیسابقه در جریان است؛ جنگی که نه با سلاحهای متعارف، بلکه با دادهها، الگوریتمها و محتوای هوشمند پیش میرود. استعمار دیجیتال، شکل نوین سلطه در عصر حاضر است که در آن قدرتهای فناورانه با در اختیار گرفتن دادهها و الگوریتمها، به استعمار ذهنها و افکار عمومی میپردازند. دیگر نیاز به تسخیر سرزمینی نیست؛ کافی است روایتها و دریچههای ادراکی جامعه را مهندسی کرد تا هویتها به تدریج دگرگون شوند. این همان خطری است که جامعههای مستقل را تهدید میکند: تبدیل شدن به مصرفکنندههای منفعل روایتهای بیگانه و از دست دادن توانایی خلق روایتهای اصیل خویش.
در چنین شرایطی، هوشمصنوعی به میدان اصلی جنگ نرم بدل شده است. الگوریتمهای شبکههای اجتماعی، موتورهای جستوجو و سامانههای تولید محتوا، همگی در خدمت بازتولید روایتهای خاص قرار گرفتهاند. آنچه برجسته میشود، نه حقیقت، بلکه آن چیزی است که قدرتهای رسانهای میخواهند دیده شود. این همان مهندسی ادراک است که در سطح جهانی جریان دارد. اگر ملتها نتوانند روایتهای خود را در این میدان تولید و توزیع کنند، خطر استحاله هویتی اجتنابناپذیر خواهد بود. در مواجهه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با پدیده هوش مصنوعی، یک موقعیت دوگانه و سرنوشتساز رخ مینماید. از یکسو، این فناوری قادر است تیغ تیز تهاجم فرهنگی را تیزتر کند و هستی فرهنگی ما را با خطر دگرگونی مواجه سازد؛ از سوی دیگر، همان فناوری میتواند به سپری محکم و زرهی هوشمند برای پاسداری از هویت تبدیل شود، تا روایتهای ناب اسلامی در پوششی تازه و با زبانی جهانپسند به گوش جهانیان برسد. این تقابل دوگانه، خرد راهبردی ما را به چالش میکشد که چگونه این تیغ دو لبه را از تهدیدی وجودی به فرصتی تمدنساز دگرگون کنیم. در دیدگاه رهبری، فرهنگ چونان هوایی است که جامعه در آن نفس میکشد و جهاد تبیین، پاسخی ضروری به جنگ روایتهاست. اگر این منطق را به عرصه هوشمصنوعی بگسترانیم، درمییابیم که کارویژه اصلی، آفرینش روایتهای اصیل و عرضه آن در عرصه جهانی است؛ هدفی که با مصرف محصولات فناورانه غربی دستیافتنی نیست، بلکه مستلزم خلق الگوریتمهای خودی، بنای زیرساختهای بومی و پرورش انسانهای کارآزموده است. استقلال در فرهنگ، بیگمان در گرو استقلال در فناوری است. آنگاه میتوان هوشمصنوعی را به خدمت روایتگری اسلامی درآورد: سامانههایی که از سرچشمه قرآن و عترت سیراب شدهاند، میتوانند داستانهای معنوی و پیامهای اخلاقی را در قالبی نوین و دلنشین بیافرینند. این سامانهها قادرند شیوه زندگی اسلامی را به زبان روز بازگو کنند و در برابر روایتهای مادی غرب، جایگزینی اصیل و روحبخش عرضه کنند. این همان کارزار گفتمانی پیشرو است که میتواند هویت اسلامی-ایرانی را استوارتر و درخشانتر سازد.
البته در کنار آفند، پدافند هوشمند نیز ضروری است. باید سازوکارهایی برای رصد و تحلیل روایتهای مخرب طراحی شود تا بتوان در برابر آنها واکنش سریع و دقیق نشان داد. هوشمصنوعی در این زمینه ابزار قدرتمندی است؛ میتواند الگوهای نفوذ را شناسایی کرده و راهکارهای مقابله را پیشنهاد دهد. بدین ترتیب، جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نه تنها در موضع دفاع، بلکه در موضع ابتکار قرار خواهد گرفت. اما همه این تلاشها باید با رعایت اصول اخلاقی و معنوی همراه باشد. یکی از خطرات جدی هوش مصنوعی، غفلت از ارزشهای انسانی است. اگر الگوریتمها صرفا بر اساس منطق سود و مصرف طراحی شوند، انسان به ابزاری بیروح بدل خواهد شد. در چارچوب تمدن نوین اسلامی، باید هوشمصنوعی بر اساس اصول اخلاقی و معنوی شکل گیرد تا نه تنها تهدیدی برای انسان نباشد، بلکه به تعالی او کمک کند.در نهایت، آنچه پیش روی ماست، نبردی سرنوشتساز بر سر روایتهاست. استعمار دیجیتال میکوشد هویتها را در چارچوب الگوهای غربی بازتعریف کند، اما انقلاب اسلامی میتواند با بهرهگیری هوشمندانه از فناوری، روایتهای اصیل خود را به جهان عرضه کند. این نبرد، پایان راه نیست؛ آغاز مرحلهای نوین از جهاد فرهنگی است. جهادی که با اتکا به هوش مصنوعی، مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی را هموار خواهد ساخت. هوش مصنوعی، اگر در خدمت فرهنگ اسلامی-ایرانی قرار گیرد، نه تنها تهدیدی نخواهد بود، بلکه به فرصتی تمدنی بدل میشود؛ فرصتی برای دفاع از هویت، تولید روایتهای اصیل و پیشبرد تمدن نوین اسلامی. این همان راهی است که باید با عزم، ابتکار و ایمان پیموده شود.
۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۲
کد خبر: ۱۸٬۲۹۳
هوشمصنوعی دیگر از مرحله نوظهور بودن گذشته و اینک به جزیی انکارناپذیر از زندگی روزمره تبدیل شده است. آنچه با آن روبهرو هستیم صرفا یک ابزار فنی نیست، بلکه نیرویی است که سرنوشت تمدنها را رقم میزند.
نظر شما