آگاه: در بستر فرهنگی و ادبی ایران، نام رومن رولان جایگاهی ممتاز و یگانه دارد. او از معدود نویسندگان غربی است که همزمان مورد اقبال جریانهای فکری متفاوت، از روشنفکران چپگرا تا چهرههای مذهبی و سیاسی قرار گرفته است. ترجمههای آثار او، بهویژه توسط محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین)، نقشی بنیادین در شکلگیری ذائقه ادبی چندین نسل از ایرانیان ایفا کرده و مفاهیمی چون استقامت، قهرمانی اخلاقی و سلوک درونی را به واژگان ادبیات معاصر ایران افزودهاند.
آغاز با موسیقی و ادبیات
زندگی رومن رولان (۱۹۴۴-۱۸۶۶) سفری پرفراز و نشیب از یک شهر کوچک در مرکز فرانسه تا شناخته شدن در زمینه اندیشههای سیاسی در جهان است. این سیر تحول را میتوان در چند دوره کلیدی بررسی کرد.
رومن رولان در ۲۹ ژانویه ۱۸۶۶ در شهر کلامسی فرانسه متولد شد. تبار او ترکیبی از بورژوازی مرفه و کشاورزان سنتی بود؛ دو ریشهای که بعدها در آثارش، بهویژه در شخصیت «کولا برونیون»، بازتاب یافت. خانواده او پروتستان و جمهوریخواه بودند، محیطی که بذر آزاداندیشی و جدیت اخلاقی را در نهاد او کاشت. در سال ۱۸۸۰، خانواده رولان برای فراهم کردن امکان تحصیلات عالی فرزندشان به پاریس مهاجرت کردند. پاریس آن روزگار، شهری درگیر تلاطمهای معنوی و اجتماعی بود. رولان نوجوان در مواجهه با این فضا، ایمان مذهبی سنتی خود را از دست داد و دچار بحران روحی شد. در این دوران سرگشتگی، او پناهگاه خود را در موسیقی و ادبیات یافت. آشنایی با آثار باروخ اسپینوزا و لئو تولستوی تاثیری شگرف بر جهانبینی او گذاشت. او چنان تحت تاثیر تولستوی قرار گرفت که نامهای به او نوشت و پاسخ تولستوی، با این مضمون که «هنرمند باید در خدمت انسانیت باشد»، مسیر زندگی ادبی رولان را تعیین کرد.
دوران غرق شدن در هنر
رولان در سال ۱۸۸۶ وارد مدرسه عالی نرمال شد و ابتدا به تحصیل فلسفه پرداخت اما روحیه مستقلش او را به سمت تاریخ سوق داد تا از قید ایدئولوژیهای مسلط رها باشد. او در سال ۱۸۸۹ مدرک تاریخ گرفت و بعد برای ادامه تحصیل به رم رفت. اقامت دو ساله در رم و عضویت در مدرسه فرانسوی این شهر، افقهای تازهای را پیش روی او گشود. دوستی با مالویدا فون مایزنبوگ که پیشتر با نیچه و واگنر مراوده داشت، رولان را با جریانهای فکری آلمان و ایدهآلیسم اروپایی پیوند داد. رولان در سال ۱۸۹۵ با رسالهای دوگانه درباره ریشههای تئاتر غنایی مدرن و تاریخ اپرا در اروپا پیش از ژان باتیست لولی و الساندرو اسکارلتی موفق به اخذ درجه دکترا شد. دانش عمیق او در موسیقیشناسی، بعدها ساختار رمانهای بزرگش را شکل داد. او سالها در دانشگاه سوربن و مدرسه عالی نرمال به تدریس تاریخ موسیقی و هنر پرداخت اما در سال ۱۹۱۲ استعفا داد تا تمام وقت خود را وقف نویسندگی کند.

جنگ جهانی اول و «فراتر از جنگ»
با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، رولان که در سوئیس به سر میبرد، تصمیم گرفت برنگردد و از این فاصله با نگاه انتقادی به فاجعه نگاه کند. در حالی که روشنفکران دو سوی جبهه یعنی فرانسه و آلمان بر طبل ناسیونالیسم و نفرت میکوبیدند، رولان مقالاتی آتشین نوشت که بعدها در کتاب «فراتر از جنگ» یا «برفراز معرکه» منتشر شد. او جنگ را «خودکشی تمدن اروپا» نامید و خواهان صلح و برادری شد. این موضعگیری جسورانه، او را در فرانسه آماج حملات و تهمت خیانت قرار داد اما در سطح جهانی، او را به نماد وجدان اخلاقی بدل کرد. اعطای جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۱۵ به او، تاییدی بر حقانیت این ایدهآلیسم والا بود.
سالهای میان دو جنگ و نگاه به شرق و انقلاب
پس از جنگ، رولان تلاش کرد پلی میان تمدن غرب و شرق بزند. او شیفته فلسفه هند شد و با نگارش بیوگرافی «مهاتما گاندی» در ۱۹۲۴، نقشی کلیدی در معرفی گاندی به جهانیان ایفا کرد. رابطه او با گاندی چنان عمیق بود که گاندی در سال ۱۹۳۱ در مسیر بازگشت از کنفرانس لندن، چندین روز را در خانه رولان در ویلنوو گذراند. همزمان، رولان به تجربه سوسیالیسم در شوروی نیز علاقهمند شد. مکاتبات او با ماکسیم گورکی و سفرش به مسکو در سال ۱۹۳۵ که با دیدار با استالین همراه بود، نشاندهنده تلاش او برای یافتن راه حلی برای بحرانهای اجتماعی اروپا بود. با این حال، او همواره کوشید استقلال فکری خود را حفظ و از خشونت پرهیز کند.
بازگشت به فرانسه و پایان راه
رولان در سال ۱۹۳۷ به فرانسه بازگشت و در شهر وزله ساکن شد. سالهای پایانی عمر او با اشغال فرانسه توسط آلمان نازی همزمان بود. او در این دوران انزوا گزید و به نگارش خاطرات و تکمیل بیوگرافی بتهوون پرداخت. رومن رولان سرانجام در ۳۰ دسامبر ۱۹۴۴ و در آستانه پایان جنگ جهانی دوم درگذشت.
معماری موسیقیایی کلمات
آثار رومن رولان دارای ویژگیهای سبکی و مضمونی منحصر به فردی است که او را از همعصرانش متمایز میکند. رومن رولان یکی از پیشگامان و تثبیتکنندگان فرم ادبی «رودخانه» است. این اصطلاح برای توصیف مجموعه رمانهایی به کار میرود که زندگی یک شخصیت، خاندان یا نسل را در بستر تحولات گسترده اجتماعی و در طول زمانی طولانی روایت میکنند. در این سبک، داستان مانند رودی جاری است که شاخههای فرعی متعددی به آن میپیوندند و جدا میشوند. «ژان کریستف» (۱۰ جلد) و «جان شیفته» (هفت جلد در نسخه اصلی، چهار جلد در ترجمه فارسی) نمونههای اعلای این فرم هستند. علاوه بر این، به عنوان یک موسیقیشناس برجسته، رولان ساختار رمانهایش را بر اساس فرمهای موسیقی، بهویژه سمفونی بنا میکرد. در «ژان کریستف»، هر جلد مانند موومان یک سمفونی عمل میکند؛ با تمپوهای متفاوت از آرام، تند، حماسی یا تغزلی. او کلمات را نه فقط برای معنا، بلکه برای طنین و ریتمشان انتخاب میکند. توصیفات او از حالات روحی، اغلب با واژگان و استعارههای موسیقیایی درهمآمیخته است.
مفهوم حس اقیانوسی
یکی از مفاهیم عمیق فلسفی در اندیشه رولان، حس اقیانوسی است. او در مکاتبات مشهور خود با زیگموند فروید، بنیانگذار دانش روانکاوی، ریشه دینداری واقعی را نه در جزماندیشیها و نهادها، بلکه در تجربهای حسی و مستقیم از جاودانگی و یگانگی بیپایان با جهان میداند که آن را حس اقیانوسی مینامد. فروید بعدها در کتاب «تمدن و ملالتهای آن» به تحلیل روانکاوانه این مفهوم پرداخت و آن را به بقایای حس یگانگی نوزاد با مادر (پیش از شکلگیری «من») نسبت داد. برای رولان، این حس منبع انرژی خلاق و اخلاقی بود.
رولان در ایران
حضور رومن رولان در ایران، داستانی فراتر از ترجمه صرف ادبیات است. این حضور، بخشی از تاریخ روشنفکری معاصر ایران را شکل داده است. آشنایی جدی ایرانیان با رومن رولان در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ شمسی، همزمان با رشد جریانهای چپ و ملیگرا آغاز شد. فضای سیاسی آن دوران، تشنه ادبیاتی بود که همزمان تعهد اجتماعی و اعتلای روحی را تبلیغ کند. نام رومن رولان در ایران با نام محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) پیوندی ناگسستنی دارد. بهآذین، نویسنده و مترجم با نثری حماسی، آهنگین و فاخر، مهمترین آثار رولان را به فارسی برگرداند.
علیاصغر خبرهزاده، مترجم توانای دیگر نیز ترجمهای کامل از «ژان کریستف» در انتشارات نگاه ارائه داده است. اگرچه ترجمه او دقیق، دانشگاهی و روان است اما در قیاس با نثر شاعرانه و حماسی بهآذین، نثری سادهتر دارد که میتواند گزینه مناسبی برای مخاطبان امروزی باشد که به دنبال متنی روانتر هستند. خبرهزاده همچنین کتاب «زندگانی تولستوی» اثر رولان را ترجمه کرده است که منبعی مهم برای شناخت تولستوی از دیدگاه رولان و تحلیلی روانشناختی از او محسوب میشود.

محمد قاضی و جنبههای عرفانی-سیاسی
محمد قاضی، مترجم شهیر، با ترجمه کتاب «مهاتما گاندی» اثر رولان در نشر روزبهان، جنبه دیگری از اندیشه او را به ایرانیان معرفی کرد. این کتاب که ترکیبی از بیوگرافی و تحلیل سیاسی-عرفانی است، تاثیر عمیقی بر خوانندگان گذاشت و چهره صلحطلب رولان را برجسته کرد.
در یک نگاه کلی به بازار نشر ایران، ترجمه م.ا. بهآذین از «ژان کریستف» به دلیل لحن حماسی و کلاسیکش، همچنان محبوبترین نسخه به شمار میآید. در کنار آن، ترجمه علیاصغر خبرهزاده از همین اثر به دلیل روانی و دقت، جایگاه خود را به عنوان یک جایگزین معتبر حفظ کرده است. در مورد رمان «جان شیفته»، ترجمه بهآذین تقریبا بیرقیب است و به عنوان یک شاهکار در نثر معاصر فارسی شناخته میشود که وفاداری کمنظیری به روح اثر دارد. علاوه بر این رمانهای بزرگ، آثار دیگری همچون «سفر درونی» که اتوبیوگرافی و حدیث نفس رولان است و رمان کوتاه و عاشقانه ضدجنگ «پییر و لوسی» نیز با ترجمه بهآذین در دسترس است. از سوی دیگر، ترجمه شیوای محمد قاضی از کتاب «مهاتما گاندی»، نقش مهمی در معرفی اندیشههای سیاسی و عرفانی رولان ایفا کرد.
زاویه نگاه رهبر انقلاب به آثار رولان
رهبر انقلاب در سال ۱۳۸۸، در دیدار برگزیدگان استان کردستان فرمودند: «به مناسبت حضور آقای احمد قاضی که اطلاع پیدا کردیم ایشان برادر مرحوم محمد قاضی، مترجم معروف هستند، بگویم که من شاید ۴۰ سال پیش یا بیشتر، اولین ترجمه را از مرحوم محمد قاضی خواندم که گمان میکنم ترجمه کتاب «مهاتما گاندی» نوشته رومن رولان بود. هم کتاب، کتاب بسیار ممتازی است، هم ترجمه محمد قاضی حقا ترجمه برجسته و ممتازی است. البته چند سال بعد هم ترجمه دیگر ایشان را از یک اثر بسیار مهم دیگری از رومن رولان خواندم که «جان شیفته» - است به نظرم سه، چهار جلد است - با نثر بسیار فاخر و حقیقتا مرصع و مزین. البته من از جهت اینکه ترجمه چقدر با اصل مطابق است، اظهار نظری نمیتوانم بکنم؛ کسانی که زبان اصل را میدانند، آنها باید اظهار نظر کنند، لیکن از نظر زبان و نثر، حقا یک چیز برجستهای است. ما با آثار مترجمان و نویسندگان فارسی آشنا هستیم و تقویم و ارزیابی این آثار، فیالجمله در ذهن هست. با این محاسبه، به نظر من ترجمه مرحوم قاضی ترجمه برجستهای است. من البته خود ایشان را هم یک بار دیدم؛ در اواخر دوران ریاست جمهوری در شیراز در کنگره حافظ با ایشان ملاقات کردم - ایشان را معرفی کردند - حنجره ایشان مشکلی پیدا کرده بود، با میکروفون صحبت میکرد؛ چند جملهای با ایشان صحبت کردیم.
تصویری از کلمات رولان
اگرچه آثار رولان عمدتا بر پایه درونیات و اندیشه استوار است، اما روایتهای داستانی قدرتمند او دستمایه اقتباسهای متعددی قرار گرفتهاند.
سریال تلویزیونی «ژان کریستف» (۱۹۷۸): مهمترین اقتباس تصویری از آثار رولان، مجموعه تلویزیونی فرانسوی «Jean-Christophe» است. این سریال ۹ قسمتی به کارگردانی فرانسوا ویلیه ساخته شد و کلاوس ماریا برانداور، بازیگر برجسته اتریشی، نقش ژان کریستف را ایفا کرد. این سریال تلاش کرد تا سیر تحول موسیقیایی و عاطفی قهرمان داستان را در بستر تاریخی اروپا بازسازی کند. این اثر در سالهای دور از تلویزیون ایران نیز پخش شده و برای برخی مخاطبان قدیمی خاطرهانگیز است.
فیلم «پییر و لوسی» (۱۹۶۸): رمان کوتاه «پییر و لوسی» که داستانی عاشقانه در سایه جنگ جهانی اول و بمباران پاریس است، در سال ۱۹۶۸ دستمایه ساخت فیلمی در سینمای چکاسلواکی شد. این فیلم با تمرکز بر معصومیت عشق در برابر خشونت جنگ، توانست روح اثر رولان را بازتاب دهد.

چرا امروز باید رولان خواند؟
امروز که سالروز درگذشت رومن رولان است، فرصتی است برای بازخوانی میراث نویسندهای که در تاریکترین روزهای تاریخ اروپا، امید به انسانیت را از دست نداد. رولان به ما میآموزد که قهرمانی تنها در میدان جنگ نیست؛ بلکه در استقامت اخلاقی، در خلق هنر و در دوست داشتن جهان با وجود تمام رنجهایش است.
در ایران، رومن رولان به لطف قلم جادویی مترجمانی چون قاضی، بهآذین و خبرهزاده به بخشی از خاطره فرهنگی ما بدل شده است.
«ژان کریستف» هنوز برای ادبیات ترجمه ایران و جهان نماد مبارزه برای هنر و حقیقت است و «جان شیفته» تصویری از استقلال و آزادگی. بازخوانی آثار او، نه یک نوستالژی ادبی، بلکه نیازی مبرم برای جهان امروز است؛ جهانی که بیش از هر زمان دیگری به مفاهیمی چون استقامت و قهرمانی اخلاقی نیاز داد.
نظر شما