آگاه: حضرت آیتالله خامنهای در دیدار هزاران نفر از قشرهای مردم به چهار نکته اساسی پرداختند که اکنون تحلیل آن حائز اهمیت است.
۱- تحولات سوریه و اتاق فرمان مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی
ایشان در ابتدای سخنانشان با اشاره به نقش آشکار یک دولت همسایه سوریه در حوادث این کشور، گفتند: «قرائن متعددی وجود دارد که نشان میدهد توطئهگر، نقشهکش و اتاق فرمان اصلی، آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند. اگر اینها نقشهکش حوادث سوریه نبودهاند، چرا برخلاف دیگر کشورها ساکت ننشستند و با بمباران صدها مرکز زیرساختی، فرودگاه، مراکز تحقیقاتی، مراکز تربیت دانشمند و نقاط دیگر سوریه، عملا در حوادث جاری دخالت کردند؟»
نگاهی به جنگ داخلی سوریه که پس از حضور داعش شکل گرفت، نشان میدهد که آمریکا و صهیونیستها از مدتها قبل برای دولت سوریه برنامهریزی کرده بودند و هدف آنها رسیدن به قلب مقاومت یعنی جمهوری اسلامی ایران بود اما با نقشآفرینی نیروهای سوری و حضور مستشاران ایرانی خواب آنها تعبیر نشد، به همین جهت چراغ راهنمای خود را بهسمت رویدادهای دیگر در ایران زدند تا بدین وسیله بتوانند در داخل کشور ما ناامنی ایجاد کنند.
دخالتهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در فتنه سال۸۸ و جنبش کذایی «زن، زندگی و آزادی» کاملا آشکار بود. اتفاقات «پساانتخابات» دوره دهم ریشه آمریکایی و صهیونیستی داشت؛ هیلاری کلینتون، وزیر اسبق امورخارجه آمریکا در کتاب خاطراتش، روایتهای قابل تاملی از نقش آمریکا در آشوبهای سال۸۸ در ایران را بیان میکند.
وی در بخشی از خاطرات خود به تشکیل اتاق فکر در کابینه آمریکا برای چگونگی برخورد با این واقعه اشاره میکند و مینویسد: در کابینه دولت اوباما درمورد چگونگی واکنش به بحث و مناظره نشستیم. من در این گفتوگوها در زمان آغاز اعتراضات گفتم: «ما همانند دیگر کشورهای جهان بر روند اتفاقات درحال وقوع در تهران نظارهگر خواهیم بود و منتظر میمانیم تا ببینیم مردم ایران چه تصمیمی میگیرند. بهطور قطع امیدواریم نتیجه، بازتابی از اراده و خواسته ملت ایران باشد.»
افشای ارتباط آمریکا با برخی رابطهایش در ایران نیز یکی دیگر از نکات قابلتامل این بخش از خاطرات کلینتون است؛ «رابطهایمان در ایران ما را ترغیب کردند تا حد امکان در این زمینه سکوت کنیم. آنها نگران بودند که اگر آمریکا در حمایت از معترضان سخنی بگوید یا اینکه سعی کنیم در امور مداخله کنیم، این مسئله سبب میشود رژیم ایران اعتراضها را تحت عنوان توطئه خارجی بیاعتبار کند. بسیاری از تحلیلگران اطلاعاتی و کارشناسان ایران با این مسئله موافق بودند. بااینحال، وسوسه شدیدی برای ایستادگی و اعلام حمایتمان از ملت ایران و ابراز انزجار از شیوههای رژیم وجود داشت. این نقشی بود که مناسب آمریکا و همگام با ارزشهای دموکراتیک این کشور بود.»
سگ هار آمریکا نیز همواره از آب گلآلود ماهی میگیرد تا به خیالش با بازی در زمین براندازان، ایران را تضعیف کند، چنانچه نخستوزیر تروریست صهیونیستها بهتازگی روبهروی دوربین قرار گرفت و از شعار «زن، زندگی، آزادی» حمایت کرد تا بگوید مثلا با مردم ایران است! هدف اصلی آنها تکمیل مهرههای پازلی بود که در اتاق مشترک آمریکا و دشمن صهیونی درقبال ایران طراحی شده بود. برایناساس، هم آمریکا و هم اسرائیل اشغالگر هیچگاه اتاق فکرهایشان در خط مقاومت را تعطیل نمیکنند. در برههای با حضور در اتاق فکر، علیه ایران و ایرانی برنامهریزی میکردند و در دوره جدید بهسمت دمشق سوق پیدا کردند تا از این طریق برنامههایشان را به منصه ظهور برسانند؛ اتاق فکر آنها پابرجاست و دشمن را نباید دستکم گرفت.
۲- اخراج آمریکا از منطقه
دومین نکته مهمی که ازسوی فرمانده کل قوا بیان شد، مربوط به اخراج آمریکا از منطقه بود. ایشان در ترسیم روند تحولات آتی منطقه با تاکید بر اینکه آمریکا به توفیق الهی بهدست جبهه مقاومت از منطقه اخراج خواهد شد، گفتند: «عوامل استکبار خیال میکنند جبهه مقاومت بعد از سقوط دولت سوریه که طرفدار مقاومت بود، ضعیف شده است اما سخت در اشتباهاند؛ چراکه اصولا درک درستی از مقاومت و جبهه مقاومت ندارند.»
درباره اخراج آمریکا از منطقه باید اذعان داشت، این موضوع قطعا به تصمیم کشورها و دولتهای منطقه بستگی دارد. جمهوری اسلامی در راستای سیاست همیشگی خود، این نکته را بهصراحت اعلام کرده است که پایگاههای نظامی آمریکا و غیر آمریکا در منطقه هیچگونه نفعی برای کشورها ندارند. آنها خودشان حامیان اصلی تروریستها هستند؛ بنابراین مبارزه با تروریسم و دفاع از این کشورها جایگاهی واقعی در نگاه آمریکاییها ندارد.
پایگاههای آنها منشأ شرّ، دخالت و تنش در منطقه است و باعث ناامنی، بهانهای برای منازعات مختلف و دخالتهای بیگانگان در منطقه میشود؛ سیاست جمهوری اسلامی کاملا روشن، واضح و قاطع است و آمریکاییها و غیرآمریکاییها با هر نام و تابلو، وجودشان در منطقه مایه شرّ و مشکلات است. آنها باید از منطقه بروند. منطقه ما چه ربطی به آنان دارد که در آن دخالت میکنند. وظیفه ارتش آمریکا این است که امنیت کشورش را تامین کند و باید به کشور خودش برود. این سیاست جمهوری اسلامی است و قطعا این سیاست را دنبال میکند. به همین جهت پس از شهادت سردار دلها، انتقام اصلی ما از آمریکاییها، خروجشان از خاورمیانه است اما درمورد کشورهای مختلف، آنها خود باید تصمیم بگیرند و آمریکاییها را بیرون کنند. همانطوری که پارلمان عراق مصوب کرده است که نیروهای خارجی باید از این کشور بروند و دولت عراق خودش را ملتزم به اجرای این مصوبه میداند، سایر کشورها هم باید نسبتبه خروج نیروهای بیگانه تصمیمگیری و اقدام کنند. این اقدام مسلما هم به نفع خودشان است و هم باعث امنیت پایدار در منطقه میشود. باید از سرنوشت سوریه درس عبرت گرفت! به اذنالله آمریکا از منطقه اخراج خواهد شد.
۳- آزادشدن مناطق تصرفشده سوریه بهدست جوانان غیور سوری
سومین محور مهم در سخنان معظمله به آزادشدن مناطق تصرفشده سوریه بهدست جوانان غیورسوری اختصاص یافت.رهبر انقلاب اهداف مهاجمانی را که از شمال و جنوب دنبال تصرف سرزمینهای سوریه هستند، متفاوت خواندند و تاکید کردند: «در این میان آمریکا دنبال محکم کردن جای پای خود است اما زمان نشان خواهد داد که هیچیک، به اهداف خود نمیرسند و بدون شک مناطق تصرفشده سوریه بهدست جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد.»بالاخره نمیتوان نادیده انگاشت که ضعیف شدن ارتش از یکسو و مشکلات اقتصادی که برای مردم پس از بروز جنگ رقم خورد از سوی دیگر، به حکمرانی ۵۴ساله خاندان اسد در سوریه پایان داد، چه بسا اگر دولتمردان سوریه از همان اول با تدبیر عمل و پای میز گفتوگو شرکت میکردند و پایبند به دموکراسی بودند، کار به اینجا ختم نمیشد اما متاسفانه چشمها را کاملا بستند و فریب شعارها و خندههای دشمن را خوردند و آن اتفاقی که نباید میافتاد رخ داد. با این حال باید مراقب سمّ غرور و زهر انفعال باشیم.
دو نباید بسیار مهم است؛ اولا، نباید منفعل بود و ثانیا، نباید با پیروزیها غرور پیدا کرد؛ البته در اینکه مقاومت، مقاوم است هیچ شک و تردیدی وارد نیست اما نباید با پیروزی مغرور شد. با بصیرت نقشه دشمن را شناسایی و پادزهرهایی برای مقابله با آن تهیه کرد، کمااینکه حزبالله تاکنون اینگونه ظاهر شده است.
بالاخره چه جبهه مقاومت و چه ایران اسلامی مسیرهای سخت و دشواری را سپری کردند و این حاکی از آن است که همچنان مقاومت حرف تاثیرگذاری برای گفتن دارد. مقاومت بارها در میادین مختلف فعل «ما میتوانیم» را صرف کرده است و اینبار نوبت جوانان سوری است که با یک بازسازی، خود را برای نبرد دیگر با دشمن متخاصم آماده کنند.
ما نمیگوییم از همین امروز و یا فردا این کار انجام شود، قطعا زمان میبرد اما کلیدِ اصلی در دست جوانان سوری است. آنها میتوانند با همفکری و مشورت از جبهه مقاومت مسیر جدیدی را پیش روی خود ترسیم کنند تا در زمان معین سوریه را از چنگ دشمنان آزاد کنند، به شرط آنکه افول اسد به ناامیدیشان منجر نشود. هرچند اسد رفت اما مکتب مقاومت پابرجاست و حتما جوانان غیور سوری از این توانایی برخوردار هستند که معادله را به گونهای دیگر رقم بزنند. فقط باور داشته باشند «ما میتوانیم.»
۴- چرا در سوریه بودیم؟
بعد از سقوط دولت اسد همواره این پرسش در سطح عوام بیان شد که چرا ایران قبلا در سوریه حضور داشت اما در این مقطع دیگر حضور چشمگیری نداشت؟ مگر برای ایران حفظ ریاست بشار اسد مهم نبود؟
حضرت آیتالله خامنهای به تبیین موضوع مذکور پرداختند و با تاکید بر اینکه جنگ اصلی باید بهوسیله ارتش سوریه انجام میشد، افزودند: در کنار ارتش نیروهای بسیجی دیگر کشورها امکان جنگ دارند اما اگر ارتش، ضعف و بیهمتی نشان دهد، کاری از نیروهای بسیجی برنمیآید که متاسفانه همین اتفاق در سوریه رخ داد.
ایشان افزودند: البته لازمه حضور در هر نقطهای، همراهی و موافقت دولت آنجاست، همانطور که در عراق و سوریه به درخواست دولتهای آنها حاضر شدیم و اگر درخواستی نکنند راه بسته است و امکان کمک نخواهد بود.
حرف اصلی را مقام ولایت اعلام کردند؛ حقیقتا منطقی نبود که سپاه و بسیج را برای نبرد در کشور دیگری درگیر میکردیم، درحالیکه ارتش آن کشور تماشاچی ماجرا بود اما اگر همانند قبل پای مقاومت میآمدند، ایران نیز آنها را تنها نمیگذاشت، بااینحال تصمیم دیگری گرفتند. در عصر حاضر باید ایران چگونه با سوریه پس از اسد روبهرو شود؟
در وضعیت کنونی نمیتوانیم سوریه را به حال خود رها کنیم. سوریه موقعیت ژئوپلیتیکی خوبی دارد. منافع بزرگ ما در آنجاست و تنها متحد استراتژیک ما در میان کشورهای عربی سوریه است. به همین دلیل باید به این سمت حرکت کنیم تا با مخالفان معتدل ارتباط داشته باشیم و حتی خط تماس با مخالفان مسلح نیز برقرار کنیم و تنش بین آنها را مدیریت کنیم.اکنون باید به این سمت برویم که بتوانیم این تنشها را کنترل کنیم، یعنی ابتدا با مخالفان معتدل ارتباط بگیریم و بعد با شاخههای ارتباطی خودمان در سوریه که در این ۴۰سال در میان شیعیان، دروزیان و حتی اهل تسنن بودند ارتباطات را تداوم دهیم و بعدها نیز با دولت آینده سوریه ارتباط بگیریم و از آن سطح تنش و تخاصم تا حدودی فاصله بگیریم تا در تحولات بعدی سوریه که بسیار مهم است، نقشآفرینی داشته باشیم.
نظر شما