۵ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۹

رهبر انقلاب اسلامی در بحبوحه جنگ اخیر، پیام تاریخی و معناداری را خطاب به ملت ایران بیان فرمودند. معظم‌له ضمن تمجید از رفتار متین، شجاعانه و وقت‌شناسانه ملت ایران تاکید کردند: ملت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم می‌ایستد. همان‌گونه که در مقابل صلح تحمیلی نیز محکم خواهد ایستاد و این ملت در مقابل تحمیل، تسلیم هیچکس نخواهد شد. 

آگاه: بیانات رهبر انقلاب در خصوص جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی و ماهیت یکسان این دو، ترجمانی از اقتدار و عظمت ملت، نظام و سرزمینی است که در برابر ظلم و استکبار هیچگاه سر تعظیم فرود نیاورده و همواره دشمنان را به خاک ذلت و شقاوت افکنده است. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:

ایران؛ نماد ایستادگی 
استقامت مثال‌زدنی و درهم شکسته‌شدن مواضع دشمن صهیونیستی در نقاط گوناگون اراضی اشغالی باردیگر از جمهوری اسلامی ایران، به مثابه اصلی‌ترین نماد تسلیم‌ناپذیری در برابر دشمنان پرده برداشت. ایران در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به‌خصوص در برهه حساس و سرنوشت‌ساز کنونی، تبدیل به یک نماد و الگوی مقاومت فعال در برابر دشمنان قسم خورده بشریت و اسلام شده است. ایران، نماد ایستادگی و پرچمی همیشه برافراشته در طوفانِ زمان و گردبادهای حوادث محسوب می‌شود. عملیات وعده صادق ۳ مصداق تمام عیار این پایداری و پویایی بوده و هر روز که از جنگ با رژیم منحوس صهیونیستی سپری شد، این نماد بیش‌ازپیش در ذهن میلیاردها انسان در کره خاکی تبلور یافت. موشک‌های ایرانی امروز فراتر از تل‌آویو و حیفا گفتمان سازش در برابر ظلم و استکبار را هدف قرار داده و در نهایت، واشنگتن و تل‌آویو را ناچار به پذیرش شکست در برابر «ایران قدرتمند» ساختند. مقاومت، خمیرمایه و روح کالبد «ایران قوی» را تشکیل می‌دهد. قلب مقاومت در طول تاریخ همواره در مقابل ستم تپیده است. آنچه دوران صدر اسلام، قیام عاشورا، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و امروز در مواجهه با رژیم صهیونیستی را به یکدیگر پیوند می‌دهد، همین قلب تپنده و نفس بیدار است. دم و بازدم این نفس همواره جبهه باطل را غرق در بحران و آشوب‌های عمیق و دامنه‌دار ساخته و اجازه تسلط آن بر جبهه حق را نداده است. «جنگ تحمیلی» و «صلح تحمیلی» باوجود ظاهر متفاوت خود، ماهیت و کارکرد یکسانی دارند. دشمنان همواره تلاش کرده‌اند با استناد به این دو مقوله، باور ملت‌های مسلمان و دیگر ملت‌های آزاده دنیا را در مجرا و چارچوبی غیر از گفتمان مقاومت هدایت کرده و از این طریق گفتمان سازش در برابر دشمنان را تبدیل به الگوی غالب و مسلط بر جهان اسلام کند. این تلاش مذبوحانه دشمنان، معلول عدم‌شناخت آنها از ماهیت گفتمان مقاومت و جایگاه آن در منظومه اعتقادی و عملیاتی دل‌دادگاه این گفتمان پویا و همیشه جاوید است. 
عدالت، مقوله‌ای است که مبارزات الهی و خیزش‌های اصیل در تاریخ بر مبنای تحقق آن صورت گرفته است. تاسیس رژیم اشغالگر صهیونیستی در نیمه قرن بیستم، از ابتدا اعلان جنگی آشکار علیه عدالت بود. جبهه مقاومت و ایران اسلامی در عصر کنونی، منادیان احیای این عدالت ازدست‌رفته هستند. عدالت حول فطرت انسان و براساس قضاوت وجدان‌های آگاه بشری زمینه تبلور پیدا می‌کند. امروز نیز در تک‌تک شعله‌های آتشی که در اراضی اشغالی خلق می‌شود، این عدالت (عدالت برخاسته از بصیرت) خودنمایی کرده و در شب‌های تاریک و مرده تل‌آویو و حیفا، به مثابه مشعلی روشن، مسیر نابودی دشمنان عدالت و بشریت را به جهانیان نشان داد. اکنون روش و مسلک مقاومت برای همگان بیشتر مورد درک قرار گرفته و افسانه شکست‌ناپذیری صهیونیسم و آمریکا برای همیشه به تاریخ پیوسته است. یکی از آثار جنگ اخیر، بیداری بیشتر جهانیان و افزایش چشمگیر اعتمادبه‌نفس آنها در برابر دشمن صهیونیستی بوده است. 

قدرت ملی و معنوی ایرانیان 
نمی‌توان نصرت الهی اخیر را بدون در نظرگرفتن مولفه‌های ملی و معنوی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. قدرت ملی و معنوی یک کشور نقش بسیار مهمی در تعیین موقعیت و جایگاه آن در جهان دارد. ایران، با تاریخ و فرهنگ بسیار قدیمی و غنی، یکی از کشورهایی است که همواره به‌عنوان یکی از نیروهای مهم در منطقه و نظام بین‌الملل شناخته شده است. این فرهنگ غنی با معنویت و بهره‌گیری از تعالیم و آموزه‌های پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) ترکیب شده و مولد یک جریان بی‌همتا و مقاوم بوده است. دشمنان قدرت محاسبه این ترکیب و متعلقات آن را نداشته، ندارند و در آینده نیز نخواهند داشت. این مسئله در جریان دفاع مقدس ۱۲روزه در برابر دشمن صهیونیستی و آمریکا به اثبات رسید. در اثبات قدرت ملی ایران گزاره‌هایی وجود دارد که نمی‌توان از آنها غافل شد. قدرت ملی ایران به‌ویژه در زمینه‌های نظامی، اقتصادی و فرهنگی به چشم می‌خورد. ایران یکی از کشورهایی است که دارای نیروی نظامی قدرتمندی است و توانایی دفاع از خود را دارد. عملیات موشکی ایران اسلامی در عمق استراتژیک اراضی اشغالی این قدرت غرورآفرین را به جهانیان نشان داد.  

اصالت لبخند و اخم دشمنان 
یکی دیگر از پیام‌هایی که نظام بین‌الملل از جنگ اخیر درک کرد، معطوف به رویکرد مزورانه غرب و ماهیت دیپلماسی  ابزارگرایانه در قاموس آمریکا و اتحادیه اروپاست. امروز افکار عمومی دنیا، نسبت به اصالت صلح تحمیلی و جنگ تحمیلی و اخم و لبخند دشمنان حول این دو مقوله نسبت به هر زمان دیگری آگاه‌تر شده‌اند. رهبر انقلاب اسلامی، در بیانیه اخیرشان راه مواجهه با دشمنانی که پای میز مذاکره لبخند زده و در پشت‌پرده دندان‌های جنگ و تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران را تیز می‌کنند، به صورتی واضح مشخص ساخته‌اند. تسلیم‌پذیری ایران قوی تا قبل از حمله رژیم اشغالگر قدس تبدیل به رویای مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی شده بود اما امروز پس از مشاهده مصادیق غلبه میدانی و شناختی ایران اسلامی و تمدن‌ساز این رویای وقیحانه تبدیل به کابوسی واقعی علیه جلادان کودک‌کش در کاخ سفید و اراضی اشغالی شده است.
همان‌گونه که اشاره شد چنین قاعده‌ای شامل کل غرب (آمریکا و اتحادیه اروپا) می‌شود. حتی ایستادگی اکثریت نسبی ملت‌های اروپایی در برابر دولت‌های آنها در جریان نسل‌کشی صهیونیست‌ها در نوار غزه و جنگ لبنان نیز منجر به تنبه مقامات اروپایی و بازگشت آنها به اصول انسانی و حقوقی نشده است. سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه ابایی از ابراز تعلق‌خاطر مطلق خود به رژیم منفور صهیونیستی و دولت منحوس آمریکا در تقابل با کشورمان ندارند. وقاحت سیاستمداران ارشد اروپایی به جایی رسیده که فردریش مرتس، صدراعظم این کشور صراحتا از رژیم صهیونیستی بابت حمله به خاک پاک و مقدس کشورمان و ترور فرماندهان شهیدمان تقدیر کرده و حمله آمریکا به تاسیسات فردو را نیز امری طبیعی قلمداد می‌کند! پس از اقدام تجاوزکارانه آمریکا در حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران، بسیاری از کشورهای جهان از غرب آسیا تا آمریکای لاتین این تجاوز را محکوم کردند. این در حالی است که آنگونه که انتظار می‌رفت و پیش‌بینی می‌شد، سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان و پیش از آنها مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا این اقدام خلاف موازین و قواعد بین‌المللی را محکوم نکردند و در عوض از ایران خواستند به «دیپلماسی» پایبند باشد و پای میز مذاکره بازشود!

درس مقاومت ایران به غرب
ایران هرگز فریب بازی‌های نخ‌نمای واشنگتن و اتحادیه اروپا (به‌عنوان دو حامی اصلی تل‌آویو) را نخورد و صرفا روی پاسخ جامع و کوبنده به رژیم صهیونیستی متمرکز بود. ماموریت اروپاییان در قبال ایران تا قبل از حملات اخیر رژیم صهیونیستی و آمریکا، اعمال فشارهای پنهان و آشکار به تهران در راستای «تعهدپذیری یک‌طرفه» در ازای «عدم‌رفع تحریم‌ها» بود. اما اکنون اروپاییان در کاربری خود تغییراتی ایجاد کرده‌اند! آنها نقاب دیپلماسی را رسما از روی چهره برداشته و در ابعاد میدانی و فرامتنی جنگ اخیر در مقابل ایران قرار گرفته‌اند. اروپاییان با تکیه بر تاکتیک «خرید زمان» در ذیل استراتژی «فشار حداکثری علیه ایران» و «پرده‌برداری مکرر از ساختارهای نامرئی و انتزاعی» مانند SPV و «اینستکس»، در راستای تکمیل پازل و استراتژی «مهار حداکثری ایران» وارد عمل شدند. اما اصرار جمهوری اسلامی ایران بر حقوق هسته‌ای خود سبب شد تا اروپاییان نیز درکنار آمریکا تبدیل به شکست خوردگان این معادله شوند. سران کشورهای اروپایی بارها تاکید کرده‌اند که حاضر به منازعه با واشنگتن بر سر «برجام» نبوده و حفظ مناسبات امنیتی در دو سوی آتلانتیک را فدای چنین دغدغه‌هایی نمی‌کنند اما اکنون ماجرا متفاوت است. فردریش مرتس، صدراعظم آلمان وقیحانه از حمله صهیونیست‌ها به خاک ایران تمجید می‌کند و آن را مصداق «کار کثیفی» تلقی کرده که اسرائیل به نیابت از کشورهای اروپایی صورت داده است! امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه نیز در جریان تحولات اخیر بارها با مقامات کشورمان (ازجمله رئیس‌جمهورمان) تماس برقرار کرده و خواستار گنجانده‌شدن دغدغه‌های موشکی، هسته‌ای و منطقه‌ای غرب در هرگونه توافقی با ایران شده است! مکرون نام «خلع سلاح ایران» را «حمایت از دیپلماسی» گذاشته تا مانع از تمرکز افکارعمومی دنیا نسبت به ماهیت خواسته‌ها و منافع وقیحانه خود شود. در نهایت پس از عملیات «بشارت فتح» و ورود موشک‌های ایرانی به پایگاه آمریکایی العدید، اروپاییان نیز به مانند صاحبان آمریکایی و صهیونیستی خود طعم شکست در برابر ایران را کشیدند. 

هزینه‌ای که دشمنان باید بپردازند 
اصلی‌ترین معضل مشترک رژیم منحوس صهیونیستی، اروپاییان و آمریکا عدم‌محاسبه واقع‌بینانه «هزینه» و «فایده» در عرصه سیاست خارجی و مناسبات امنیتی آنها، به خصوص در تقابل مطلق و همه‌جانبه با ایران قدرتمند بوده است. به‌عنوان مثال اروپاییان با همین محاسبات کاملا نادرست و خطرناک وارد صحنه جنگ اوکراین یا حمایت از نتانیاهو در نسل‌کشی کودکان فلسطینی و حمله به خاک لبنان شدند. اکنون نیز با همین محاسبه، آنها وارد صحنه تقابل مطلق با تهران شده و در خیال خام خود به فکر مهار همه جانبه ایران قوی و قدرتمند بودند، اما ایران اسلامی بزرگ‌ترین شوک ممکن را به غرب و رژیم اشغالگر قدس وارد ساخت. بدون شک ایران نه تنها محاسبات دشمنان در قبال خود و منطقه را به چالش خواهد کشید، بلکه آنها را به بازیگرانی شکست خورده و با دستانی بسته در  نظام بین‌الملل تبدیل خواهد کرد. دشمنان «ایران قدرتمند» زمانی متوجه شکست خود در برابر ایران می‌شوند که دیگر برای جبران مافات بسیار دیر خواهد بود.