آگاه: رهبر انقلاب اسلامی، بر ضرورت افزایش جمعیت، جوانسازی ساختار جمعیتی و مقابله با پدیده پیرشدن جامعه تاکید دارد. ایشان معتقدند رشد متوازن و پایدار جمعیت برای حفظ قدرت ملی، پویایی جامعه و پیشرفت کشور امری ضروری است. رهبر انقلاب باتوجهبه چالشهای جمعیتی همچون کاهش نرخ باروری، بر اصلاح سیاستهای حمایتی از خانواده، تسهیل ازدواج و فرزندآوری و رفع موانع اقتصادی و فرهنگی تاکید میکنند تا ایران اسلامی در مسیر شکوفایی و اقتدار، از چالشهای جمعیتی مصون بماند.
باوجوداینکه بسیاری از علل اقتصادی و فرهنگی این مسئله در محافل علمی و حوزوی به بحث گذاشته شده، اما ابعاد اجتماعی آن کمتر مورد بحث و مداقه قرار گرفته است؛ لکن این ابعاد، ارتباطی وثیق با تحولات سبک زندگی، دگرگونی ارزشها و دگردیسی روابط فردی و اجتماعی در جامعه کنونی پیدا کرده است.
در گذشته نه چندان دور، کثرت اولاد در عرف ایرانیان و بلکه جوامع اسلامی، امری پسندیده و مطلوب بود. خانوادههای پرجمعیت، نهتنها موجبات اُنس و مودت و رحمت گشته بود، بلکه به عنوان نمادی از قوام، اقتدار و استمرار نسل محسوب میشدند. جامعه دینی ما، همواره بر مبنای تاکیدات شرع مقدس و سنت نبوی، تکثیر نسل و داشتن اولاد صالح را امری مهم شمرده و با نگاه مثبت، به استقبال خانوادههای پرجمعیت میرفت. لیکن تحولات شتابنده اجتماعی عصر حاضر، معادلات نوینی را پیش روی خانوادهها و والدین نهاده است، چنانکه کثرت اولاد برای بسیاری از زوجین نه فقط اولویت نیست، بلکه حتی یک دغدغه و نگرانی تلقی میشود.
یکی از اساسیترین عوامل اجتماعی این تغییر، دگرگونی سبک زندگی و گسترش زندگی شهری است. امروزه بخش مهمی از آحاد ملت در شهرها و محیطهای آپارتماننشین زندگی میکنند. کاستی فضای مسکونی، اشتغالات متعدد والدین و کاهش دسترسی به شبکههای حمایتی سنتی، تربیت و پرورش چندین فرزند را با دشواریهای فراوان همراه ساخته است. جامعه شهری که فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری را عرضه میدارد، عموما با ساعات کاری افزونتر و اقتضائات معیشتی پیچیدهتر همراه است و بدین ترتیب مجال کافی برای تربیت اهلوعیال و توجه همهجانبه به امور فرزندان سلب میشود.
از سوی دیگر، یکی از آفتهای مهم اجتماعی، همان تاخیر در ازدواج و بالارفتن سن نکاح است. جوان امروزی، در مسیر اشتغال و تحصیل، ازدواج را تا سالهای پایانی دهه سوم و حتی فراتر از آن به تعویق میاندازد. تاخیر در امر مقدس ازدواج، موجب کاهش طول دوران فرزندآوری شده و فرصت تکثیر نسل را عملا محدود میسازد. این در حالی است که سنت مستحکم اسلامی، همواره بر ازدواج به هنگام و تعجیل در آن توصیههای موکد داشته است.
افزون بر این، غلبه روحیه فردگرایی و افول نگرش جمعگرایانه، ارزشهای جدیدی را در ذائقه فرهنگی اجتماعی ایجاد کرده است. امروزه بسیاری از والدین به دلیل تاکید بر پیشرفت شخصی، رفاه فردی، تحصیلات عالیه و کیفیت مطلوب زندگی، تربیت فرزند را مسئولیتی سنگین و پرهزینه میدانند که گاه آن را مخالف آرمانهای فردی تلقی میکنند. چنین رویکردی بهتدریج موجب تقلیل میل به فرزندآوری و کاهش خانوادههای پرجمعیت شده است، چراکه خانواده مدرن عمدتا به ارتقای کیفیت زیست خود و اطفالش بیش از افزایش کمی جمعیت میاندیشد.
یکی دیگر از عرصههای آسیبدیده، تضعیف شبکههای خویشاوندی و حمایتهای فامیلی است. در اعصار پیشین، خانوادهها از حمایت گسترده مادران، خالهها، عمهها و بزرگان قوم برخوردار بودند. این پیوندها نقش عمدهای در تسهیل امور تربیتی و کاهش فشار مسئولیت بر والدین ایفا میکرد. ولیکن با مهاجرتهای پیدرپی، زندگی پراکنده و دوری از اقوام، این پشتوانه قوی اجتماعی و عاطفی رنگباخته و والدین، خصوصا مادران، در امر تربیت اولاد، دچار تنهایی و اضطراب بیشتری میشوند.
مسئله مهم دیگر، کمرنگشدن نقش نهادهای سنتی و تزلزل هویت جمعی اسلامی است. پیش از این، آموزههای شرعی و فرهنگی، خانواده اولاد بیشتر را نعمتی الهی و مایه برکت میشمردند. امروز، آثار رسانهای و فرهنگی وارداتی و غالب بر سبک زندگی مردم، مدلهایی همچون تکفرزندی یا فرزند کمتر را تقدیس مینماید؛ الگوهایی که نهتنها از نگاه تعالیم اسلامی دور، بلکه از منظر جامعهشناسی دینی نیز تهدیدی بر کیان خانواده تلقی میشوند.
نگرانیهای والدین نسبت به تربیت و آینده فرزندان، سلامت روح و جسم آنان و امکانات آموزشی مطلوب نیز مزید بر علت شده است. والدین امروزی، با اطلاعات وسیعتر و دغدغههای متفاوتتر، بهتدریج بر این باورند که با کاهش تعداد اولاد، خواهند توانست امکانات و توجه بیشتری به فرزندان خویش معطوف دارند که ثمرهاش تنگترکردن دایره نسل است.
در خاتمه باید گفت، کاهش رغبت به فرزندآوری، معلول مجموعهای از تحولات اجتماعی و فرهنگی است و جامعه اسلامی باید با بازآفرینی گفتمان فرزندآوری، تاکید دوباره بر ارزشهای دینی و خانوادگی، تقویت حمایتهای اجتماعی و احیای نقش نهادهای سنتی و کارآمد، بار دیگر خانواده اسلامی را به مقام رفیع و جایگاه حقیقی خویش بازگرداند. البته علاج معضل، تنها با اصلاح ابعاد اقتصادی ممکن نمیگردد، بلکه لازم است به تبیین ابعاد اجتماعی، شناخت دقیق نیازهای روز و پاسخگویی به دغدغه اخلاقی و روانشناختی خانوادهها توجه ویژه مبذول گردد تا خانواده مجدد به پایگاه آرامش، انس و مهر و کانون تربیت نسل صالح و موحد بدل شود.
۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۷
کد خبر: ۱۳٬۱۵۰
علیرضا احمدی قرهزاغ: در عصر حاضر، جامعه ایرانی همانند بسیاری از ممالک و سرزمینهای دیگر اسلامی و غیراسلامی، با چالشی جدی تحت عنوان تقلیل رغبت مردم به فرزندآوری مواجه شده است؛ امری که موجبات نگرانی اندیشمندان، سیاستگذاران و نخبگان فرهنگی و دینی را فراهم آورده است.

نظر شما